زندگی شگفتانگیزی است فرانک کاپرا 1946
کریسمس مبارک آقای بیلی
سعید مروتی:
«زندگی شگفتانگیزی است» فیلمی که تماشاگر را از ناامیدی و یأس به کامیابی و حس خوشبختی میرساند. این دقیقا مسیری است که قهرمان فیلم طی میکند و کاپرا خوب میداند چگونه تماشاگر را با او همدل و همراه سازد. در فیلمهای کاپرا همیشه خیر بر شر و معصومیت بر پلیدی پیروز میشود. زندگی شگفتانگیزی است بهعنوان فیلمی کریسمسی شهرت یافته و بیش از نیم قرن است که زندگی شگفتانگیزی است در شب کریسمس از شبکههای تلویزیونی پخش میشود. میشود گفت تماشای زندگی شگفتانگیزی است تبدیل به بخشی از آیین شب کریسمس شده است. در تاریخ سینما هیچ فیلمسازی با مهارت فرانک کاپرا، قصههایی رؤیاپردازانه را با مهارت خیرهکننده چونان سندی از واقعیت به تصویر نمیکشید. جوری که تماشاگر کاملا رؤیای ساخته شده توسط فیلمساز را باور میکرد و با قهرمانهای ساده و معصومش همراه میشد. زندگی شگفتانگیزی است زمان اکرانش در گیشه شکست خورد. ظاهرا آمریکای پس از جنگ جهانی دوم، خیلی پذیرای جهان خوشبینانه کاپرا نبود. سالها بعد فیلم به لحاظ حقوقی مشکل کپیرایت پیدا کرد و همین موضوع باعث محبوبیتش شد. چون فیلم فاقد کپیرایت بود، شبکههای تلویزیونی بارها آنرا به نمایش درآوردند و بهمرور فیلم شکستخورده کاپرا، تبدیل به محبوبترین اثرش میان مردم شد.
سکانس برگزیده: جورج بیلی (جیمز استیوارت) قهرمان خوشقلب و بلندپرواز فیلم که رؤیاهای بزرگی در سر دارد، به نقطهای میرسد که تصمیم به خودکشی میگیرد. مؤسسه خیریهاش برای چندمین بار ورشکست شده و او مستأصل و ناامید در شب کریسمس برای پایان دادن به زندگیاش مصمم میشود. کاپرا در قصه پریانی که روایت میکند، پای فرشته نگهبان جورج را وسط میکشد. در لحظه خودکشی که فصل کلیدی فیلم است، فرشته نگهبان به جورج نشان میدهد که اگر به دنیا نیامده بود چه اتفاقاتی برای خانواده و دوستانش رخ میداد. جورج به زندگی بازمیگردد و با کمکهای مردمی که همسرش مری (دونا رید) سامان داده، مؤسسهاش هم از ورشکستگی نجات پیدا میکند. سکانس خودکشی جورج بیلی در شب کریسمس و حضور فرشته نگهبان بهیادماندنیترین فصل فیلم رؤیاپردازانه فرانک کاپراست؛ فصلی که با بازگشت قهرمان زندگی طعم شگفتانگیزی به خود میگیرد.