گفتوگو با مرتضی آتشزمزم، کارگردان دروغهای زیبا
جمعیت 22میلیونی ریکشا و فیلمبرداری با سوپراستارها
شقایق عرفـینژاد
دروغهای زیبا، ساخته مرتضی آتشزمزم که در جشنواره فیلم امسال شرکت دارد، محصول ایران و بنگلادش است؛ فیلمی با بازی بازیگران مشهور بنگلادش که در این کشور تصویربرداری شده و احتمال دارد بهعنوان نماینده بنگلادش در اسکار حاضر باشد.
فیلم درباره زن و شوهری است که مرد، راننده ریکشا یا سه چرخه مسافربری است و زندگیشان به سختی پیش میرود. مرتضی آتشزمزم در این گفتوگو از سختیهای کار در بنگلادش و ساخت فیلم در خارج از کشور گفته است.
درباره ایده ساخت فیلم دروغهای زیبا بگویید. چطور این فکر شکل گرفت؟
اولین باری که به بنگلادش رفتم، برای ساخت یک مستند بود، ولی از همان روزهای اول متوجه شدم این کشور به دلیل رنگها، جنب و جوش و فضای شهر که بسیار بکر و کمتر دیده شده است، فضای بسیار خوبی برای ساخت فیلم سینمایی دارد. از همان روزها میخواستم این فیلم را بسازم و کم کم در سفرهای مختلف به کمک دوستم مامی طلعشی که استاد ادبیات فارسی در بنگلادش است، فکر این فیلم کامل شد.
در بنگلادش بهدلیل ترافیک عجیب و غریب، سهچرخهسواران که مسافر جابهجا میکنند، نقش مهمی در ترافیک شهر دارند. اگر این سهچرخهها نباشند، رفت وآمد شهری واقعا با مشکل مواجه میشود. این را هم بگویم که دفعههای اولی که سوار این سهچرخهها شدم، احساس بدی داشتم. چون فکر میکردم من راحت پشت سهچرخه نشستهام و یک نفر دارد پا میزند. این مسئله، هم من را ناراحت میکرد و هم تحریک میکرد که زودتر قصه را پیش ببرم و فیلمم را بسازم. دیدم داستان دارد حول یکی از همین رانندگان سهچرخه شکل میگیرد که تعدادشان زیاد است و از قشر پایین جامعه هم هستند.
در مرحله ساخت چه چالشهایی داشتید؟ در کشوری خارج از ایران حتما چالشهای زیادی داشتهاید.
وسعت شهر داکا در بنگلادش به اندازه استان گیلان است، اما 22میلیون جمعیت دارد. هرجا که دوربین بگذارید، جمعیت میایستند و تماشا میکنند. چون بهشدت عاشق سینما هستند. بعضی مواقع فکر میکنم من چطور توانستم در آن شلوغی این فیلم را بسازم؟ آن هم با یک بازیگر خارجی و یک کودک ناشنوای 4ساله. این وضعیت واقعا سخت بود. ولی توانستم با یک گروه کوچک به شکل معجزهآسایی فیلم را بسازم. به هر حال من در 20کشور جهان از آفریقا، اروپا و آسیا کار کردهام، خیلی از کشورها هم رفته و از جشنوارهها دیدن کردهام، اما بنگلادش با همه اینها متفاوت است. دلیلش هم همان جمعیت زیاد است.
در باره بازیگران گفتید. این بازیگران، همگی بنگلادشی بودند و طبیعتا فارسی حرف نمیزدند. چطور میتوانستید با هم ارتباط برقرار کنید. یکی از بازیگران کار در مصاحبه گفته سینما زبان جهانی است و نیازی به حرف زدن با کلمات نداشتیم. برای شما چطور بود؟
ما وقتی فیلم را با همان دوستی که گفتم استاد زبان فارسی در بنگلادش است، با هم نوشتیم، آن را ترجمه کردیم و با بازیگران اصلی دورخوانی کردیم. من چند تا فیلم از آنها دیدم و آنها فیلمهای قبلی من را دیدند. از آنجایی هم که قرار بود بخشهایی از فیلم را به شکل پارتیزانی تصویربرداری کنیم، با بایرام فضلی که تصویربردار فیلم بود و چند نفر از بازیگران هماهنگ کردیم که چطور این کار را انجام دهیم. برای بازیگران غیرقابل هضم بود که بتوانیم در چنان جمعیتی وسط شهر کار کنیم. تصور کنید شب عید جلوی بازار تهران بخواهید با یک سوپراستار فیلمبرداری کنید. ما این کار را در بنگلادش که شلوغیاش همیشه مثل بازار تهران است، انجام دادیم. کار سختی بود، اما به قول همان دوستی که گفتید، زبان سینما جهانی است.
شما قبلا هم فیلمهایی را در پاکستان و لبنان ساختهاید. از این تولیدات مشترک بگویید.
بله. من در کشورهای مختلفی کار کردهام. انجام اینطور کارهای بینالمللی سخت است، مخصوصا به شکل مستقل با بودجه کم و گروه کوچک. من و بایرام فضلی 9 تا از شهرهای خواهرخوانده اصفهان را گشتیم، فیلم ساختیم و مستند کار کردیم. بنابراین کار کردن با بودجه کم و گروه کوچک را یاد گرفتهایم. خارج از کشور با این وضعیت دلار نمیشود با گروه بزرگ کار کرد. باید به شکل دلی کار کرد. در غیراین صورت کار پیش نمیرود.
گفته شده فیلم بهعنوان نماینده بنگلادش در اسکار احتمالا حضور خواهد داشت. چرا از طرف ایران در اسکار حاضر نمیشود؟
من این گمانهزنی را در مطبوعات بنگلادش هم دیدهام. مردم بنگلادش سینما و مردم ما را دوست دارند. انتظارشان از فیلم ما هم بالاست، هم بهخاطر سینمای ایران و هم چون سوپراستارشان در آن بازی میکند. هرچند جایا بیشتر در سینمای هند مشغول است. ما هم شانس حضور در اسکار را کم نمیدانیم.
اکران عمومی فیلم چطور خواهد بود؟
این فیلم کار مشترک است و با دوستانمان در بنگلادش برنامهریزیمان برای اکران فیلم در عید فطر در بنگلادش است که مهمترین زمان اکران در این کشور است. ما هم فوق ستاره بنگالی داریم و بعد هم امیدوارم با دوبلهای که آقای خسروشاهی انجام دادهاند یک فیلم محترم قابل تحمل برای خاطرهبازها در تهران داشته باشیم.