فید اوت نمای آخر پرونده پزشکی کیارستمی
مسعود میر/ خبرنگار
«توبیخ کتبی با درج در پرونده و درج در نشریه سازمان نظام پزشکی» و تمام. با همین چند کلمه حیرتانگیز، حکم نهایی برای عامل تراژدی مرگ عالیجناب سینمای ایران تأیید شد. آخ که چقدر صنف پزشکان خوب از پس کارگردانی این سکانس پایانی سناریوی مرگ عباسکیارستمی برآمد.
همهچیز در چند خط خبر خلاصه شده که محسن خلیلی، قائممقام معاون انتظامی کل سازمان نظام پزشکی اعلام کرده است. او گفته: «با توجه به اینکه در این پرونده و در هیأت تجدیدنظر استان، رأی به توبیخ کتبی با درج در پرونده و درج در نشریه سازمان داده شد، از طریق ریاست کل سازمان درخواست بررسی مجدد در این پرونده در هیأتعالی مطرح شد. به این ترتیب هیأتعالی نیز پس از رسیدگی، رأی هیأت تجدیدنظر را تأیید کرد. با توجه به اینکه باید مراحل اداری و زمانی در این رابطه طی میشد و ۳۰روز هم خانواده مرحوم زمان داشتند به رأی هیأتعالی اعتراض کنند که البته اعتراضی هم نشد، رأی هیأتعالی قطعی اعلام شد.» البته در ادامه این خبر اعلام شده: «با این حکم پزشک مربوطه تا 3 سال نمیتواند عدمسوء پیشینه انتظامی بگیرد و به این ترتیب نمیتواند مسئولیت فنی مراکز درمانی را بر عهده بگیرد و مؤسس مرکز درمانی باشد. همچنین با توجه به سوء سابقهای که در پرونده این پزشک وجود دارد، درصورتی که قصور دیگری انجام دهد و پرونده تشکیل شود، باعث میشود در آرای بعدی، حکمهای سنگینتری برای او صادر شود.»
از چهاردهم تیرماه سال 95 تا امروز که حدود 2 سال از مرگ ناباورانه کیارستمی بزرگ گذشته است، هزاران برگ نامه و حکم و شکوائیه منتشر شده و حالا که از منظر رسمی، این پرونده با مهر مختومه به بایگانی حافظه جمعی ما سپرده میشود هزار و یک سؤال بیجواب در اذهان باقی مانده است که شاید مهمترین آنها این باشد که اصلا چرا کیارستمی که با پای خود به بیمارستان مراجعه کرد باید چنین سرنوشت تلخی را از سر میگذراند و دیگر اینکه چرا نشانی از شفافیت درباره دلایل تشدید بیماری و بدتر شدن شرایط جسمی او در بیمارستان به چشم نمیآید؟
عباس کیارستمی که دیگر نامش با پسوند زندهیاد در دهان میچرخد آبروی بینالمللی سینمای ایران بود. روزی که او نخل طلایکن را در دستانش فشرد هنوز سینمای ایران در هزارتوی بومی شدن هنر هفتم از یکسو و اثبات موجودیت خودش بهعنوان یک هنر و نه یک معضل گرفتار بود. کیارستمی ساعت سینمای ایران را با زمان بینالمللی تنظیم کرد و با همان لبخندهای آرام و نگاه نافذش اثبات کرد که سینمای ایران جدی است و نمیتوان با هجمههای داخلی و بیاعتناییهای خارجی فراموشش کرد.
شاید هیچکس مانند ما ایرانیها در قدر دانستن از کیارستمی تعلل نکرد، حتی در رسیدگی به پرونده پزشکیاش....