بهشت تبهکاران
کارگردان: مسعود جعفری جوزانی
تهیهکننده: فتحالله جعفری جوزانی و علی قائممقامی
بازیگران: امیرحسین آرمان، لادن مستوفی، سحر جعفری جوزانی، پژمان بازغی، حمید گودرزی، رضا یزدانی، بهنام تشکر، هومن برقنورد، حسام منظور، رضا شفیعی جم، افسانه بایگان و فرهاد قائمیان
مسعود جعفری جوزانی دلبسته تاریخ است و در آثارش، چه در سینما و چه در تلویزیون، چه در کارهای ساخته شده و چه در پروژههای ناتمامش، همواره داستانی تاریخی را برای روایت برگزیده است. او در «جادههای سرد» و «شیر سنگی» تاریخ را با درام درهمآمیخت و نتیجهای درخور گرفت. در این 2 فیلم تاریخ زائدهای بر درام نیست یا درام زیر بار تاریخ له نمیشود و فرو نمیریزد. اتفاقا بستر تاریخی این فیلمها به جعفری جوزانی اجازه داد تا او فرم و شکلی سینمایی برای روایتش اختیار کند. «در چشم باد» او هم سریالی بود که در آن وقایع سیاسی و اجتماعی 3 دوره از تاریخ معاصر را روایت کرد. جعفری جوزانی این بار در «بهشت تبهکاران» سراغ مقطع تاریخی ملی شدن صنعت نفت رفته و داستانی از دل این برهه پرحادثه را برای روایت برگزیده است. در زمان ملی شدن صنعت نفت و در سال ۱۳۲۹، احمد دهقان، نماینده وقت مجلس، روزنامهنگار و مدیر تئاتر «نصر» بهدست حسن جعفری در خیابان لالهزار به قتل میرسد. حسن کارمند شرکت نفت در آبادان است و تازه به تهران آمده و ناخواسته وارد ماجراهایی میشود. عکسهایی که از فیلم منتشر شده حال و هوای فیلمهای گنگستری کلاسیک هالیوودی را دارد و حداقل اینطور بهنظر میرسد که جعفری جوزانی در شمایلنگاری فیلمش از مولفههای ژانر گنگستری سود برده است. بازیگران فیلم هیچکدام به تنهایی یا حتی در کنار چهرههایی برجستهتر هم به فروش یک فیلم کمک زیادی نمیکنند و شاید این فیلم هم مثل «خائنکشی» مسعود کیمیایی که در جشنواره چهلم به نمایش درآمد، اما اکران نشد و سر از نمایش خانگی درآورد، بهصورت سریال از تلویزیون یا پلتفرمهای نمایش خانگی پخش شود. فیلم کیمیایی درباره گروهی بود که در زمان عرضه اوراق قرضه ملی مصدق برای کمک به ملی شدن صنعت نفت از بانک سرقت میکنند.
من اجنبی ستیزم
شاید علت کشش و گرایش جعفری جوزانی به تاریخ ایران را بتوان در این اظهارنظر او از کتاب «گردش تصویر» پیدا کرد: «در اثر شنیدن داستانهای بیشمار از بیرحمیها و جنایات دشمن بهویژه انگلیسیها که در زمان جنگ جهاد (1294هجری قمری) در یک روز 2هزار نفر از عشایر غیور جنوب کشورمان را زنده زنده در ستونهای گچی به شهادت رساندند، همواره حس اجنبیستیزی در وجود من زنده بوده و خواهد بود. نشانههای آن هم در بیشتر فیلمهایی که ساختهام به وضوح دیده میشود.... تاریخ پرماجرای ایران نشانگر این واقعیت است که در بحرانها و بزنگاههای تاریخی، بهویژه زمان اشغال، تارهای نامرئی و اسرارآمیزی مردم ایران را از طبقات و اقوام مختلف به هم پیوند میزند و روح ملی ایرانیان، مقتدرتر از زمان صلح بیدار میشود و به شکل معجزهآسایی فرهنگ و ملت ایران را پایدار نگه میدارد. خب! این افکار و اندیشهها در ذهن من جا دارد. پس بدیهی است هر گاه مطلبی بنویسم یا فیلمی بسازم نشانههایی از اجنبیستیزی در آن جاری است.»