عکاسخانه قدیمی شهر خیلی با خاطره شدن فاصله ندارد
تاریخ تهامی
سحر جعفریان: روزنامهنگار
«سید جواد» یکی از روزهای سال 1307که حدود 20سالش بود تصمیم گرفت کارگاه فتوگرافیاش را جایی حوالی سهراه امینحضور تهران راهبیندازد. آن زمان عکاسی یکی از پیشههای مدرن بود که با همه دردسر ناشناخته بودنش سودآور محسوب میشد.
کسبوکار فتوگرافخانه سیدجواد تهامی رونق که گرفت بساط دوربین جعبهچوبی کشویی، داگرئوتیپ، ورقههای مسی نقرهاندود، کاغذ و پلاکهای شیشهای و تاریکخانهاش را برد حوالی میدان بهارستان که آن روزگار میان جماعت فرنگرفته و آنها که کمی به زحمت دستشان به دهانشان میرسید، بهعنوان یکی از مهمترین راستههای تجاری ویژه فتو و فتوگرافان، اسم و رسم به هم زده بود. سیدجواد عکاس، میشد نسل دوم عکاسان ایرانی که آموختهها و مهارتشان را وامدار نسل نخست بود.
دلخوش به رهگذرها
آخرین فتوگرافی بازمانده از کارگاهها یا آتلیههای عکاسی نسل دوم این صنف که ثبت ملی نیز نشده، 32متر مساحت دارد. سقفش در ارتفاعی بلند روی دیوارهایی به رنگ مغزپستهای چرک، بند مانده. کمدهای قدیمی انباشته از کاغذ، کتاب و نگاتیوهای سوخته سینهکش هر دیوار دیده میشود. چند قاب عکس رنگورو رفته از چهره سیدجواد و پسرش هم روی دیوار لابهلای قابهای پرشمار از لوحهای تقدیر و تشکرهای اداری و سازمانی که کج و معوج معلق ماندهاند آویزان است. انتهای فتوگرافی تاریکخانه قرار دارد با دری چوبی و ترک خورده که قابلیت کشویی بودنش از فرط کهنگی از بین رفته و برای گشودنش راهی جز زورآزمایی نمیماند. با این حال کم نیستند تعداد رهگذرانی که هر روز از سر نوستالژیبازی یا یادآوری نخستین عکس که در همین فتوگرافی ثبت کردهاند و یا حتی شگفتی کشف یک میراث در شلوغی های بهارستان دقالبابش میکنند. سیاوشنوه سید جواد تهامی میگوید:« دلم به همین رهگذرها که بیتفاوت نیستند خوش است وگرنه که خدا میداند از این عکاسی برای من و خانوادهام نان و آب درنمیآید. شاید این عکاسخانه باید خودش هم به خاطرات سیاه و سفید عکسهایش بپیوندد.»