• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
پنج شنبه 28 دی 1402
کد مطلب : 216048
+
-

جست‌وجوی زغال و زغالی‌ها سر سیاه زمستان

مرکز تهران پژوهی همشهری
جست‌وجوی زغال و زغالی‌ها سر سیاه زمستان

نصرالله حدادی ؛ تهران‌شناس

 امروز به یمن وجود نعمت گاز شهری، دیگر سوخت‌های به‌کار رفته قدیمی، چندان کاربردی ندارند و در میان آنها، ذغال‌ که امروزه به‌صورت زغال نوشته می‌شود‌، کمترین کاربرد را دارد، اما 6-5دهه پیش، تنها گرمابخش خانه‌ها «سَرِ سیاهِ زمستان» زغال بود و گلوله! و البته برای اعیان و اشراف «بریکت!»
در محدوده طهران قدیم و حصار ناصری، 2 کوچه زغالی‌ها شهره خاص و عام بودند و امروز با توجه به مُنضم شدن «شهرستان شمیرانات» به تهران بزرگ، باید کوچه سومی را در روستای قدیمی طجرشت به جست‌وجو برخاست و نام و نشانش را یافت: تجریش و اما چهارمی هم وجود داشت؛ آن هم به قول طهرانی‌ها در شاه عبدالعظیم!
کوچه اول: معروف‌ترین کوچه موسوم به زغالی‌ها در محدوده خیابان سیروس قرار داشت. به این تکه خیابان‌ از ابتدای جنوب میدان بهارستان تا چهارراه سرچشمه ‌در برهه‌ای، خیابان مُدَرِس می‌گفتند و نرسیده به چهارراه سرچشمه در سمت راست ‌ـ شمال به جنوب‌ـ کوچه زغالی‌ها واقع شده بود و امروزه زغال جای خود را به انواع رینگ‌های خودروهای گران‌قیمت داده است. نام فعلی این کوچه کوکب است.
 کوچه دوم: نام امروزی‌اش شهید علیرضا غفاری است که شامل 2 تکه است، اول از خیابان شهید سرگرد بشیری‌ (سَرِ پُلِ امیربهادر معروف) تا خیابان فرهنگ (سبزیکارِ تختِ زمرد) و تکه دوم از خیابان فرهنگ تا ابتدای چهارراه ابوسعید (بازارچه آقا شیخ هادی سابق). تکه دوم که در حال حاضر در محدوده شهرداری منطقه ۱۱ شهرداری تهران است‌ (محدوده فرهنگ تا ابوسعید‌)، به‌علت تعدد اماکن فروش زغال به این نام موسوم شده بود.
سوم تجریش و کوچه زغالی‌ها: در محدوده تکیه پایین (تکیه دوم تجریش، موسوم به کوچه شهید حدادی) به سمت خیابان شریعتی و در محدوده کوچه شهید محمودی (فرمانفرمای سابق) و دقیقاً کوچه شهید علیرضا شیخی، موسوم به زغالی‌ها بود.
 و اما کوچه چهارم: در محله منگلِ پل سیمان قرار داشت که امروز به آن کوچه شهید داوری می‌گویند و صد البته چندین کوچه در محدوده بازار نفریه شهرری وجود داشتند شهره به این نام که در ساخت‌وساز مقبره پهلوی اول از بین رفتند.
خرید و فروشِ زغال در فصول گرمِ سال و به‌خصوص تابستان انجام می‌پذیرفت و باید برای زمستان ذخیره می‌شد؛ زیرا زغال زمستانه امکان داشت خیس و‌ تر باشد و آتش نگرفته و افروخته نشود و کرسی به این ‌ترتیب، گرم نمی‌شد.
بازارِ لحاف کرسی و منقل و چهارپایه کرسی تا اوایلِ اسفند در خانه تهرانی‌ها گرم بود و با پایانِ «چله کوچک» در انتهای بهمن ماه، خانم خانه به فکر برداشتن کرسی برای رُفت و روبِ شب‌ عید می‌افتاد و این آغاز جر و منجر در خانه‌ها بود؛ به‌خصوص اگر سرمای چهارچهار با حدت و شدت باز می‌گشت و کرسی تنها جای گرم خانه می‌توانست باشد.
چه روزگار سختی بود؛ از خطر گازگرفتگی توسط گاز زغال تا از حال و هوا افتادن منقل در نیمه‌شب زیرکرسی و زمهریرِ سرما داخل اتاق. نیک به یاد دارم زمستان سال ۱۳۴۲ را که کاسه آبِ روی کرسی یخ بسته بود و جرأت نمی‌کردیم از زیرِ کرسی نیمچه گرم خارج شویم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید