حسن غیوری| رشت- خبرنگار همشهری:
گیلان با همه کوچکی، تراکم جمعیتی بالایی دارد. در نتیجه از نظر ایجاد زیرساختهای صنعتی و فضاهای کسب و کار مشکلاتی دارد که موجب افزایش جمعیت بیکاران و مهاجرفرستی میشود. انتظار میرفت باوجود آب و زمین زراعی مناسب، مهاجرفرستی چندان به اقتصاد و روستاییان گیلان آسیب نزند و این مشکل بیشتر گریبان جمعیت شهری را بگیرد. با این حال، حجم مهاجرفرستی در جامعه روستایی به مراتب بیشتر از جامعه شهری استان است.
دلیل عمده را میتوان در توسعه نیافتگی اقتصاد روستایی، اقتصاد کشاورزی و دامداری و شکست اقتصاد بومی جست. براساس آمار، خانوادههای روستایی گیلان پر جمعیتتر از خانوادههای شهری هستند و در عوض موقعیت شغلی به مراتب کمتری نسبت به جامعه شهری دارند. به دلیل توسعه نیافتگی روستایی در استان و به سبب رکود کشاورزی و دامداری به خاطر افزایش قیمت نهادهها و رکود فروش، نیروی جوان روستایی برای یافتن کار و درآمد با شتاب از روستا خارج و راهی شهرهای بزرگتر میشود. این روند موجب شده است میانگین سنی روستاییان استان بالا برود. این روستاها اکنون به تدریج از جمعیت جوان خالی میشوند و اگر طبیعت سرسبز گیلان و ویلاسازی غیربومیان نبود، چه بسا ترس و نگرانی بابت خالی شدن از سکنه وجود داشت. اگر تا یکی دو دهه قبل روستای ابیانه نطنز سالخوردهنشینترین روستای کشور بود، امروز برخی روستاهای گیلان در صدر جدول کهنسالی قرار دارند. بیشتر جمعیت روستاهای گیلان را سالخوردگان تشکیل میدهند و اغلب آنان زنانی هستند که همسران خود را از دست دادهاند. این زنان مشکلات زیادی دارند. از یک سو باید با تنهایی سر کنند و از سوی دیگر بیماریهای کهنسالی دارند و این بیماریها به سبب کارهای کشاورزی طاقتفرسا، نسبت به همسالان آنها در جامعه شهری و دیگر استانها بیشتر است.
اغلب این زنان از مزایای بازنشستگی بهره ندارند و به دلیل بیمه نبودن همسرشان مستمری دریافت نمیکنند. درآمد آنان از اجاره زمین کوچکشان آن قدر نیست که بتوانند نیازهای حداقلی خود را برآورند. بسیاری حتی زمینی ندارند و ناچار از نهادهای حمایتی از جمله کمیته امداد و بهزیستی بهرهمند میشوند. این مادران خودسرپرست باید بسیار خوش اقبال باشند که فرزند ذکورشان مهاجرت نکند و با مادرش یا در جوار مادرش زندگی کند تا به مادر پیرش یاری دهد. تلخی ماجرا اینجاست که برخی از این مهاجرت نکردنها، از بد حادثه رخ میدهد. زیرا بیشتر این جوانان به دلیل بیکاری و دیگر مشکلاتی که میتوان آنها را آسیب اقتصادی و اجتماعی دانست، در کنار خانواده باقی ماندهاند و ارتزاق میکنند.
این روند اگر به همین صورت پیش رود، همین میزان روستانشینی هم کم کم جای خود را به ویلانشینی و دیگر ظرفیتهای کاذب اقتصادی خواهد داد و موجب خواهد شد عرصهای به نام روستا و فرهنگ روستایی باقی نماند. آسیبهای فرهنگی هم در روستاگریزی جوانان بیتاثیر نیست. گویا سازمانهای مردم نهاد و سازمانهای ذیربط دولتی چنان که باید به درستی وارد میدان عمل نشدهاند. زیرا حفظ جمعیت روستایی و حتی مهاجرت معکوس، به 2 عامل عمده و مهم نیاز دارد: یکی جلب رضایت ساکنان و دیگری امنیت اقتصادی. این دو شرط میتواند ماندگاری در روستا و امید به آینده را برایشان به ارمغان آورد. در غیر این صورت تمامی طرحها و چارهاندیشیهای ممکن با شکست همراه خواهد شد.
یکشنبه 10 تیر 1397
کد مطلب :
21492
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/mMOn
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved