خداحافظ گوچیتایم!
یک خداحافظی آنلاین، به داستان رضا قوچاننژاد و تیمملی ایران پایان داده است. همه ماجراجوییهای او، از حالا به بعد تنها در رده باشگاهی اتفاق نمیافتند. وداع گوچی با پیراهن شماره16، به معنای جدایی یک چهره جذاب از تیمملی است. بازیکنی که در همه این سالها، همیشه مثبت، موثر و قابل اعتماد بوده و هر وقت که ایران در لحظات کلیدی به او نیاز داشته، مثل سوپرمن از راه رسیده و قطعات شکسته را کنار هم قرار داده تا از فروریختن پلها میان تیمملی و نتایج خوب جلوگیری کند. او یک هدیه ناگهانی برای فوتبال ایران بود. سرمربی پرتغالی، زمان بسیار زیادی را به جستوجو برای یک مهاجم مطمئن اختصاص داد و چهرههای بسیار زیاد و متنوعی در این بخش از زمین به بازی گرفته شدند اما هیچکدام از آنها به استانداردهای مهاجمی که کارلوس کیروش برای تیمش میخواست، نزدیک نبودند. او برای پر کردن این جای خالی، بهسراغ بازیکنی رفت که برای تیمملی جوانان هلند توپ زده بود. بازیکنی که در لیگ بلژیک بازی میکرد و از مدتها قبل به ایران سفر نکرده بود. رضا دعوت مرد پرتغالی را پذیرفت و به سرعت خودش را به ایران رساند. او بر خلاف آنچه دیگران میگفتند «دورگه» نبود و علیرغم دور بودن از ایران، یک ایرانی تمامعیار به شمار میرفت. منتقدان سنتی کیروش، این دعوت را یک اشتباه بزرگ قلمداد میکردند و آن را مترادف توهین به بازیکنان شاغل در لیگبرتر میدانستند اما گوچی به سرعت برق و باد، قلب همه فوتبالیها را در ایران تسخیر کرد.
خوشیمنی مهاجم تازه وارد، از همان مسابقه اول آغاز شد. در مرحله مقدماتی جامجهانی2014، او در بین نفرات دیدار خانگی با کرهجنوبی قرار گرفت. در نیمهدوم این بازی، مسعود شجاعی از زمین اخراج شد اما گوچی و دیگران به هر قیمتی 3امتیاز بازی را بهدست آوردند. نتایج دیدارهای بعدی چندان باب میل تیمملی پیش نرفت و در 3بازی آخر، همه نگاهها به قوچاننژاد بود. ایران به 3پیروزی نیاز داشت و تنها یک گلزن خونسرد میتوانست تیمملی را در این مقطع حساس و سرنوشتساز به هدفاش برساند. در قطر، تنها یک لحظه غفلت مدافعان حریف کافی بود تا توپ در مقابل پای رضا قرار بگیرد و او با یک ضربه دقیق، تنها گل مسابقه را بهثمر برساند. بوسه گوچی به دوربین بعد از این گل فراموش نشدنی، انگار روی صورت همه مردم فرود آمد. او در دیدار بعدی با لبنان نیز یک ستاره بود و دو بار دروازه حریف را باز کرد. اعجاز این مهاجم اما در کره اتفاق افتاد. جایی که تیمملی توانست به لطف سماجت، تیزهوشی، فرار و بغل پای دقیق قوچاننژاد، بدون حتی یک موقعیت گل جدی کرهجنوبی را شکست بدهد. اگر این گل بهثمر نمیرسید، شاید حالا کارلوس کیروش سرمربی تیمملی ایران نبود. رضا در جامجهانی نیز تنها گل ایران را بهثمر رساند و در جام ملتها نیز یکی از ستارههای تیم بود. مهاجمی که با گلزنی به امارات در «گوچیتایم» ایران را در گروهاش صدرنشین کرد و با باز کردن دروازه عراق در دقیقه119، این مسابقه را به ضربات پنالتی کشاند. حتی در مرحله مقدماتی جامجهانی2018، باز هم این گوچی بود که اولین گل ایران را وارد دروازه قطریها کرد. بدون این گل حساس، تیمملی خیلی زود با حواشی زیادی دست و پنجه نرم میکرد.
درخشش همیشگی قوچاننژاد و سابقه فوقالعاده این بازیکن در به ثمر رساندن گلهای حساس و سرنوشتساز، این انتظار را بهوجود آورده بود که او حداقل برای دقایقی در دیدار با پرتغال به زمین فرستاده میشود. شاید اگر توپ آخر طارمی روی پای این مهاجم فرصتطلب افتاده بود، جامجهانی برای ایران با حسرت به پایان نمیرسید. «سوال 80میلیوننفری» از کیروش، برای خود قوچاننژاد نیز ایجاد شد و او که تشخیص میداد دیگر جایی در تفکرات مرد پرتغالی ندارد، به سرعت خودش را از تیمملی کنار کشید. حتی جنس خداحافظی او نیز با دیگران متفاوت است. گوچی بدون تهدید و بدون طلبکاری، از تیمملی جدا شده و با وجود دلخوری مستتر در متن خداحافظی، حاضر نیست «اعتراض» کند. رضا با 270دقیقه نیمکتنشینی در جامجهانی، کوچکترین صحبتی علیه تیم و کادر فنی به زبان نیاورده و همین ویژگی، او را به یک فوتبالیست متمایز تبدیل میکند. درون و بیرون زمین، تیمملی کمتر بازیکنی با شخصیت قوچاننژاد داشته و خواهد داشت. او از این به بعد تنها در لباس هیرنفین دیده میشود و دوران ملیاش با 16گل در 44بازی به پایان میرسد. تعداد گلهای ملی گوچی شاید زیاد نباشد اما هر کدام از این گلهای حساس، یک زلزله خفیف در ایران بهوجود آوردهاند. او این شایستگی را داشت تا با یک بدرقه باشکوه تیمملی را ترک کند اما مثل همیشه در ایران، ستارهها با آزردگی از تیمملی جدا میشوند. با این وجود، گوچی برای همیشه در حافظه هواداران تیمملی خواهد ماند. هنوز هم در آخرین لحظات از هر بازی گرهخورده تیمملی، همه دوست دارند او را توی زمین تماشا کنند. بازیکنی که زودتر از همه امیدوار و دیرتر از همه ناامید میشد.