• یکشنبه 29 مهر 1403
  • الأحَد 16 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 20
یکشنبه 10 دی 1402
کد مطلب : 213975
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/X62lo
+
-

سلام تهران

گزارشی از حال و هوای صبحگاهی مسافرانی که با دمیدن آفتاب به پایتخت می‌رسند

زندگی
سلام تهران

سحر جعفریان-روزنامه‌نگار

تهران با همه درندشتی و هزار‌خانگی‌اش، با همه آلودگی‌ و تراکم فزاینده، حتی با همه گرانی‌های گاه بی‌دلیلش، هنوز برای بسیاری از مسافران خود، مقصدی خاص با ویژگی‌هایی پراکنده و دارای نوسان از جبر مهاجرت‌های شغلی و تحصیلی تا اختیار و میل دستیابی به خوشبختی‌های عن‌قریب و آسان محسوب می‌شود چونان که یا به قصدش، بار و بندیل زندگی، تجارت و آموزش می‌بندند و یا چون آن را شهری در دور دست قصه‌ها شناخته‌‌اند که همواره بر سر هر خیابان و چهارراهش به «خوشبختی» چوب داغ حراج‌های بی‌مناسبت و بالا می‌زنند، رهسپار جاده‌اش می‌شوند. فرقی هم نمی‌کند، جبر باشد یا اختیار، خوش باشد یا خدای ناکرده ناخوش، تهران برای آنها که اغلب از ناوگان حمل‌ونقل عمومی برون‌شهری یا همان اتوبوس‌هایی که نسل‌شان از بنزهای قرمز و طلایی302 به اسکانیا با تلویزیون‌های کوچک و ولوو با صندلی‌های تخت‌شو رسیده، استفاده می‌کنند  از پایانه‌های مسافربری آغاز می‌شود. از پایانه‌هایی مانند پایانه مسافربری آزادی یا غرب که با 50 هکتار مساحت و بیشترین آمار جابه‌جایی مسافر، شهرت بزرگ‌ترین پایانه پایتخت را دارد. به همین بهانه، یک سحرگاه زمستانی راهی آن شدیم تا از حال و هوایش جویا شویم. نوشتار زیر، شرحی مختصر از آن است.

سلام تهران را علیک می‌گویند
با طلوع تدریجی آفتاب، تاریکی شب هم از سرکشی و قلدری می‌افتد. ساعت حدود 6صبح یکی از نخستین روزهای زمستان است که سرمای کم‌رمقش، بیشتر به خنکای بهار می‌ماند.
اتوبوس‌ها یکی پس از دیگری از   جاده‌های دراز با فراز و فرودهای بسیار، می‌رسند. تعدادی از این اتوبوس‌ها از مسیر بزرگراه محمدعلی جناح یا شیخ فضل‌الله نوری و تعدادی دیگر هم از معبرهای مواصلاتی و پرتردد برادران شهید رحمانی و جاده مخصوص کرج به سمت ورودی‌های بزرگ‌ترین پایانه شهر، سرازیر می‌شوند.
درست در امتداد همین مسیرهاست که برج آزادی با بیش از 45متر ارتفاع به مسافران اتوبوس‌ها، رخ می‌نمایاند. گویی تهران به مسافرانش سلام می‌گوید و مسافران نیز یک به یک، پرده‌های گلدار، ساده، نو، کهنه و یا حتی چرک شیشه‌های اتوبوس‌ها را کنار می‌زنند تا نمای تهران دوداندود اما دوست‌داشتنی‌شان، کلوزآپ‌تر(نمای نزدیک) رویت شود و وضوح یابد! طلوعِ تدریجی آفتاب همچنان ادامه دارد که اتوبوس‌ها به شکلی موازی کنار سکوهای تخلیه مسافر از حرکت بازمی‌ایستند.
شاگردشوفرها یا همان کمک رانندگان که معمولا جوان و پرانرژی هستند در این لحظه رو به مسافران در حال تکاپو می‌گویند:
« دوستان به سلامت؛ آخر خطِ...» آخر خطی که البته خود آغازی دیگر است. با آنکه شب‌روی، حسابی خواب شبانه مسافران را برهم زده اما همین که هوای تهران به سرشان می‌خورد انگار دوباره هورمون ملاتونین(هورمون تنظیم چرخه خواب و بیداری) با سرعت در بدن‌شان ترشح می‌شود! یکی از مسافران، «صادق» 22ساله است از روستایی از اردبیل آمده:« کل‌آباد دیگر جای ماندن جوان‌ها نیست چون اصلا کار و کاسبی در آن نیست. با کلی قرض آمدم تهران تا آقای خودم باشم. ان‌شاءالله به همین زودی‌ها، پسرعموهایم نیز می‌آیند تا تنها نمانم.»
پک آخر را به سیگار نصفه و نیمه‌اش می‌زند و چمدانش را برمی‌دارد، برود تا مانند باقی مسافران سلام تهران را به طریقی علیک گوید.

تهران گران ولی قشنگ!







 

این خبر را به اشتراک بگذارید