کبوتربازانی که پزشک و کارخانه دار هستند
مستند «در گرو عشق» تصویری متفاوت از عشق کفترها ارائه میدهد
« در گرو عشق» به کارگردانی مینا قاسمیزواره از همکارانمان در موسسه همشهری، درباره چند شخصیت کبوترباز متفاوت است که هر کدام قصهها و داستانهای عجیبی درباره علت عشق و علاقهشان به کفتر دارند. مسابقات گرو (کبوترپرانی) در عید کبوتربازها یعنی تیرماه بهمدت یک ماه برگزار میشود و در این مستند کارگردان تلاش دارد مخاطب را با چهره جدیدی از سبک کبوتربازی مدرن آشنا کند. کفتربازی یک عشق است که کفتربازان خودشان را عشقباز نام نهادهاند.« در گرو عشق»در بخش خارج از مسابقه جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد.
مینا قاسمی زواره که 2 سال پیش و در پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت برای فیلم «آن شب» برنده جایزه ویژه هیأت داوران شده بود، درباره فیلم جدیدش میگوید:«مستند «در گرو عشق» پنجمین کار من است. من همیشه در حوزه آسیبهای اجتماعی کار کردهام. این مستند هم مثل کارهای قبلیام، اجتماعی است ولی رویکرد آسیب شناسانه ندارد؛ در واقع رویکرد تحلیلی به شخصیت افرادی دارد که ما از آنها معمولا تصویری تکراری و کلیشهای دیده بودیم. افرادی که بهعنوان کبوتر باز یا اصطلاح عامیانهاش کفتر باز، از آنها یاد میشود و خودشان فعالیتشان را عشق بازی مینامند و از آنها بهعنوان عشق باز یاد میشود.»
انگیزه اصلی ساخت «در گرو عشق»
دلیل اینکه این فیلمساز به سراغ موضوع کبوتر بازی رفته، ماجرایی شخصی بوده است. قاسمی زواره در این زمینه میگوید: دلیل انتخاب این سوژه اتفاقی بود که در کودکی برای برادرم رخ داد و مادرم بهشدت از این موضوع متاثر بود که چرا برادرم به پرنده علاقهمند شده و مخالفت مادرم باعث شد که برادرم از علاقهاش دست بکشد. بعد از سالها برادرم به من گفت دوست دارم درباره این موضوع مستند بسازی. در واقع من این فیلم را بهخاطر برادرم ساختم و اینکه به احترام مادرم دور علاقهاش خط کشید و هیچ وقت هم دیگر اعلام نکرد که کبوتر دوست دارد و علاقهمند به کبوتربازی است. به نوعی برادرم در مستند «در گرو عشق» حکم راهنمای من را هم داشت و مرا با عوالم کبوتربازی و آدم هایش آشنا کرد و پیشنهادهایی داد که کجاها بروم و چه کارهایی انجام بدهم. پژوهش این مستند حدود ۵ماه طول کشید. یافتن آدمها و ارتباط گرفتن با آنها و انتخاب کردن از میانشان، زمان برد. بالغ بر۵۰الی۶۰پشت بام بسیار جالب را در چندین شهر دیدم. کاشان، قم، کرج، ورامین، قزوین، بابل،
محمد شهر، مشگین شهر، قرچک ورامین و تهران که از خیابان فتح و اتوبان آزادگان تا بازار آهن و شادآباد را شامل میشد.
تابستان گرم و طولانی
مستند «در گرو عشق» بهگفته سازندهاش از بهار امسال کلید خورده است:
«از اوایل خرداد، فیلمبرداری را شروع کردیم و تا اواسط مرداد در حال گرفتن تصویر بودیم. تیر ماه مسابقات اصلی کبوتر بازی برگزار میشد که ما 16 پشتبام را در این ایام که به آن« زمانگرو »گفته میشود فیلمبرداری کردیم. از طی چند روزی که عشق بازها در مرحله آمادهسازی کبوتر بودند تا یک روز بعد از برگزاری مسابقات، مشغول تصویربرداری بودیم. از بین 16 پشت بام، قصه ما در 4-3 پشت بام شکل گرفت و از میان آن تعداد 3-2 نفرهم سوژههای اصلی ما شدند؛ برای اینکه در کل در آن فضا همهچیز خیلی سریع اتفاق میافتاد و بهشدت کار سخت و پرفشاری بود و در آن فرصت محدود، مجالی برای قصه پردازی و امکانی برای تامل و مکث وجود نداشت؛ ما قصه مان را با همین سوژههایی که برگزیدیم روایت کردیم.»
کبوتربازان لاکچری
وقتی صحبت از کبوتر و کبوتر بازی میشود معمولا به یاد افرادی از اقشار فرودست جامعه میافتیم که همه زندگیشان را پای علاقهشان در
پشت بامها، میگذارند. این تصویری است که سینمای مستند و داستانی ایران در طول سالیان از کبوتربازان ارائه داده است. این در حالی است که کاراکترهای «در گرو عشق» کبوتربازان لاکچری هستند. افرادی از طبقه متوسط و مرفه جامعه که ربطی به تصویر آشنایی که از کبوتربازان در ذهن داریم، ندارند. قاسمی زواره میگوید:« افرادی که سوژه مستند «در گرو عشق» هستند اغلب کسانیاند که متعلق به طبقات اجتماعی بالای جامعه هستند. چه به لحاظ اقتصادی و چه از نظر کاری و تحصیلی. ما در مستندمان دندانپزشک،پزشک و مهندس شیمی داریم که اغلب آنها هم کارخانهدار هستند و در واقع اینها جزو طبقه اعیانی جامعه کبوتر بازها محسوب میشوند و بالغ بر 6-5 هزار کبوتر دارند که سالانه بین هزار تا 3هزار کبوتر مسابقه میدهند.»
این کارگردان میافزاید:«تا به امروز ما هر مستند یا فیلم سینمایی دیدهایم که در آنها به موضوع کبوتر بازی پرداخته شده بود، شامل افرادی از اقشار فرودست و حاشیهای جامعه میشد. آدمهایی که اغلب لمپن یا معتاد بودند و در کنار آن کبوتر هم داشتند و تصویر عمومی ساخته شده از کبوتربازها با چنین افرادی شکل میگرفت.مجموعه این عوامل به انزوای اجتماعی این افراد میانجامید. وقتی برای ساخت مستند سراغ کبوتربازها رفتم متوجه شدم برچسبهایی که به آنها زده شده خیلی وقتها خالی از حقیقت است و بسیاری از این افراد نهتنها آدمهای ضد اجتماعی نیستند که اتفاقا دغدغههای اجتماعی هم دارند. شاید یک تعداد محدودی باشند که شبیه همان تصویر آشنایی که در فیلمها دیدهایم باشند، ولی لزوماً همه اینگونه نیستند. به قول یکی از آنها کبوتر باز هم مثل بقیه افراد جامعه زندگی میکند، خانواده و علائقی دارد؛ کار میکند و از همه مهم تر، تولیدکننده است و در کنار آن عشقی هم دارد به نام« کبوتر».»