احمد نجفی این روزها کمتر بهعنوان یک بازیگر شناخته میشود؛ درحالیکه در دهه1370 نامی برای همه ویترینها بود. در سینمای متنوع و متکثری که بعد از سالهای جنگ به راه افتاد، حضورش در بسیاری از فیلمها نمادی از یک دوران و نگاهش نشانهای از یک احساس بود. احمد نجفی در بخش مهمی از خاطرات یک نسل جای دارد؛ جایی که فراموشکردنش شاید امکانپذیر نباشد. مرور این نقشها میتواند برای نسل تازهتر، مرور اوج یک بازیگر باشد و برای قدیمیها لحظاتی که تنها با سینما میتوان بهخاطر سپرد.
احمد: برای خودت، برای داداشت گریه کردم
دندان مار (مسعود کیمیایی / 1368)
در جنوبیترین جای جهان بود که مردی از جنوب در چشمان نمناک مردی پناهبرده به اتاق سرد یک مسافرخانه اشک ریخت. رضا (فرامرز صدیقی) و احمد بههم خوردند تا داستانی از سالهای خاکستری تهران رقم بخورد؛ رفاقتی که یک پایش لهجه تهرانی داشت و یک پایش آبادانی؛ یکی تنش سیاه بود و یکی تنش آبی و این تنهای تنها، راهی شدند که آخرش آتش بود. احمد نجفی در این سوگنامه دههشصتی جای درستی ایستاده بود.
رستم: این زمین مال منه
گروهبان (م.کیمیایی / 1369)
رستم با تنی زخمی و روحی عاصی با سنگینترین پایی که از خاکریز جنوب به شهر شمال برمیگشت، با زبانی که دیگر نمیچرخید و گوشی که نمیشنید، به زنی مانده در دوراهی ماندن و رفتن رسیده بود. اما نه چشمان شاد پسر و نه نگاه ماتمزده همسر دوای مرهم رستمی نبود که ته هیچ شاهنامهای برایش خوش نبود. زمین و جنگل برایش همهچیز بود؛ جایی که برایش جنگیده بود. احمد نجفی در این فیلم عجیب کارگردانش، عجیبترین جانباز را برجای گذاشت.
زاپاتا: برمیگردید، با من برمیگردید
پناهنده (رسول ملاقلیپور / 1372)
در سالهایی که رسول ملاقلیپور به پشت جبهه برگشته بود، قصه آدمهای بریده، قصه هر روز بود. او در حاشیه شهر و متن زندگی که در دهه70 میدید، همیشه آدمهایی برای تهدید خوشبختی کوچک آدمهای بریده درست میکرد. رضا خندان در مجنون و احمد نجفی در پناهنده تجسم هجومی محتوم بودند که قصه آدمها را بههممیریخت. زاپاتا از میان خاک و خل بیرون میآمد تا سقف پناهندگی دوستان تازهیافته با پروندههای سوخته را خراب کند. احمد نجفی در نقش این تهدید بیرحم باقی مانده است.
بهرام ادیب: اما تو پسر منی
هتل کارتن (سیروس الوند / 1376)
قهرمان سابق والیبال به ایران برمیگردد تا با وطن، فرزند و همسر روبهرو شود. بهرام ادیب در سختترین زمان با صعبترین انتخاب باید خودش را دوباره مرور کند. نجفی در نقشی بسیار تکرارشده در برابر بیتا فرهی بهترین جواب را در مقابل دوربین سیروس الوند فراهم میکند. نجفی سعی میکند تلألویی از خاک و خون را در خلق و خوی مردی تنها روان کند؛ کاری سخت برای بازیگران. موفقیت نجفی کار کوچکی نبود.
کارآگاه علوی: قانون مهمتری هم هست
کارآگاه (حسن هدایت / 1375)
تجسم یک مأمور اداره تأمینات در ماجراهایی درباره عدالت در دورانی که قرار بود عدل فقط تابلوی بالای مشورتخانه نباشد. احمد نجفی در سریال جنایی - تاریخی شاخص دهه70 قصد داشت از چهره رایج کلاه به سرهای پالتوپوش که عدالت را به روش شخصی اجرا میکنند، عدول کند. احمد نجفی توانست در میان مردم نامش را حک کند و نمادی باشد از آن چیزی که بازیگران فراوانی در زمان و مکان مناسب به دستش نمیآورند. نجفی نامش به زبانها افتاده بود.
سه شنبه 5 دی 1402
کد مطلب :
213446
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/k5NO5
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved