در دهه اخیر اتفاق افتاد
رشد 1300درصدی هزینه اداره پایتخت
شهروندان شهرهای بزرگ کشور، در یک دهه گذشته، با افزایش 1450درصدی هزینه زندگی روبهرو بودهاند بدون آنکه شاهد افزایش کیفیت زندگی باشند
حامد فوقانی | خبرنگار:
هر شهروند تهرانی برای اداره شهر تهران در سال 86 بهطور متوسط، حدودا 150هزار تومان هزینه میکرد؛ آن هنگام پایتخت 7میلیون و 700هزار نفر جمعیت داشت و بسیاری از شهروندان از وضعیت موجود رضایت کامل نداشتند.
پس از گذشت یکدهه جمعیت تهران به 8میلیون و 600هزار نفر رسید و سرانه هزینه برای هر شهروند به عدد 2میلیون تومان افزایش یافت؛ بهعبارتی رشد 13.3برابری (1333درصدی) در هزینهکردها. این هزینهها قرار بوده که به رفع مشکلات مردم بهویژه ترافیک و آلودگی هوا کمک کند. اما آیا چنین اتفاقی رخ داده؟ مطمئنا پاسخ منفی است. گزارش تحقیقی ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران) در اوایل پاییز سال گذشته این پاسخ را تأیید میکند؛ آنچنان که طبق این نظرسنجی مردم تهران در وهله نخست خواستار برنامهریزی و نظارت بر حملونقل عمومی و ترافیک شهری هستند و سپس نظارت و برنامهریزی برای کاهش آلودگی هوا.
از سوی دیگر اگر قرار بوده که با هزینه و اجرای برنامههای مختلف نشاط و پویایی به جامعه تزریق شود، آمار خلاف چنین مسئلهای را به اثبات میرساند. آنگونه که طبق تحقیقات یکمؤسسه معتبر انگلیسی، تهران سال پیش در رتبه ششم جهان از نظر پراسترسترین شهرها قرار گرفت. بنابراین پایتخت ایران و دیگر کلانشهرهای کشور با وجود هزینههای بسیار، مطابق میل مردم و استانداردهای جهانی کیفیت زندگی اداره نشدهاند.
کاهش هزینههای غیرضرور، کشف راههای جدید
«هزینهها باید بهینه شود؛ نه اینکه از هزینههای لازم بکاهید»؛ این جملهای بود که شهردار تهران دوشنبه هفته گذشته در دومین همایش فصلی مدیران شهرداری خطاب به حاضران اعلام کرد و میتوان گفت در راستای ارزان ادارهشدن پایتخت بوده است. سیدمحمدعلی افشانی اعتقاد دارد که بسیاری از کارهای در اولویت را میتوان با هزینههای کم انجام داد و از سوی دیگر با کاهش هزینههای غیرضروری به سمت ایجاد درآمدهای پایدار حرکت کرد. جالب اینجاست که اعضای شورای اسلامی شهر تهران هم بر این باورند که لزوما برای اداره شهر نباید بهدنبال تأمین منابع مالی بود.
بهطور مثال، محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران میگوید: «بخشی از پروژههای عمرانی که پیشرفت فیزیکیشان از نیمه عبور کرده را میتوان با مشارکت بخش خصوصی و با کمترین هزینه به پایان رساند. یا با ساماندهی پارک حاشیهای خودرو هم به شهروندان در این زمینه یاری رساند و هم بخشی از منابع مالی شهر را تأمین کرد.»
این صحبتها نشان میدهد که تهران طی سالهای اخیر گران اداره شده است؛ نکتهای که بسیاری از اقتصاددانان شهری ازجمله هادی حقشناس هم بر آن صحه میگذارند و معتقدند: «از یکسو باید هزینههای غیرضرور حذف شود و از سوی دیگر، بهدنبال کشف راههای جدید درآمدی بود.»
حال حجتالله میرزایی، معاون برنامهریزی، توسعه شهری و امور شورای شهر تهران به همشهری میگوید: «در فرایند تدوین برنامه سوم پنجساله توسعه شهر این موضوع را درنظر گرفتهاند و با کمک از ذینفعان یعنی مردم و شورایاران از یکسو و نظرخواهی اعضای شورای شهر تهران در کمیتههای مربوطه از سوی دیگر سعی دارند تا راههای جدید درآمدی و حذف هزینههای اضافی را کشف کنند.»
مجید فراهانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورای اسلامی شهر تهران اما گران ادارهشدن شهر طی 10سال گذشته را اینگونه معنا میکند: «آنقدر هزینهها را درنظر نگرفتند تا سرانجام بدهی 52هزار میلیاردی روی دست مدیریت شهری باقی بماند. 34هزار میلیارد تومان لازم است تا پروژههایی که کلنگ زده شده، به سرانجام برسد. این رقم دوبرابر بودجه سالانه شهرداری است.»
او میگوید که باید هزینههای اضافی کاسته شود و در این رابطه چند سؤال مطرح میکند: «چرا باید هزینه کلانی صرف پروژهای مثل بزرگراه طبقاتی صدر شود اما تأثیرش در زندگی مردم دیده نشود. آیا به جای آن نمیشد خطوط ناتمام مترو را تمام کرد یا دست به نوسازی اتوبوسها زد؟ پس مدیریت شهری جدید نباید مثل قبل عمل کند.»
به هر ترتیب بررسیها نشان میدهد که شهر طی یکدهه بسیار گران اداره شده است. به همین منظور در ادامه بودجه شهرداری تهران و چند شهر بزرگ ایران را از سال 86 تا 96 آوردهایم. این آمار نشان میدهد اگر هزینههای اداره شهر بهطور فزایندهای طی یکدهه افزایش یافته اما شیب افزایش درآمدهای مورد نیاز با این رشد همخوانی ندارد.