کاسه اول برای نیازمندان بود
قدیمها که مثل امروز دسترسیها به مایحتاج ساده و آسان نبود، هنوز سوز چلهکوچیکه از گرد راه نرسیده، خانمها دست بهکار تدارکات شب یلدا میشدند. این دست بهکار شدن از اواخر تابستان با خشک کردن میوه و ذخیره آجیل و سایر ملزومات شام و سفره یلدا شروع میشد و کدبانوهای خانه رسمی را هم به جا میآوردند که اسمش «کاسه همسایگی» بود. فاطمه ربیعی، از تهرانیهای قدیم، میگوید: «قدیمها مثل امروز میوهها، خشکبار، تنقلات و حتی آذوقه خانه هم برای چهار فصل مهیا نبود. از این گذشته تعداد و تنوع مغازهها هم مثل امروز نبود. معمولاً اگر خریدی مانند گردو، بادام، پسته و... در قالب تنقلات شب یلدا انجام میشد در حجم بالایی بود و خانمها این آذوقه را جوری مصرف میکردند تا به شب یلدا هم برسد. معمولاً برای دوری از ناخنک زدن بچهها اغلب آذوقهها را در زیرزمین و کنج انباریها مخفی میکردیم، اما از همان ابتدای کار وقتی گونی را باز میکردیم، یک کاسه برای همسایه نیازمند جدا میکردیم. یک کاسه گردو، یک کاسه بادام، یک کاسه بنشن و خلاصه کاسه اول از هر خوراکی متعلق به همسایههای تنگدست بود.»
بهگفته ربیعی، مرحله بعد از جمعآوری کاسههای همسایه شب یلدا، زمان توزیع آن بود. بسته به نیاز همسایه به هرکدام بهعنوان یلدایی چیزی بهعنوان هدیه میدادیم؛ به یکی کاسه کشمش و دیگری یک کاسه برنج و به این ترتیب سفره شب یلدای کسی خالی نمیماند. هدف این بود که اگر شب یلدا مهمان سرزده به خانه آمد شرمنده نشود و از طرفی، این کار باعث برکت رزق و روزی هم میشد.