
صف تهرانیها برای خرید پارچه

داستان تاسیس نخستین کارخانههای نساجی پایتخت و بالا رفتن کرکره مغازههای پارچهفروشی در حوالی میدان شاپور به دهه 30شمسی برمیگردد. عبدالله مقدم، تاجر خوشنام آن روزگار، در بطن این ماجراها بود و نقش پررنگی در تولید نخستین پارچهها در تهران ایفا کرد. عبدالله مقدم کارش را با پادویی و شاگردی در قزوین شروع کرد و با اندک سرمایهای که داشت به تهران آمد تا در صنف قماش فعالیت کند. او در کمترین زمان ممکن در بازار صاحب اعتبار شد و بعد از مدتی نخستین کارخانه نساجیاش به نام «ممتاز» را در حاشیه تهران تاسیس کرد. نصرالله حدادی، تهرانشناس، میگوید: «قبل از شروع فعالیت نخستین کارخانه عبدالله مقدم در جاده تهران - شهرری، کارخانه چیت ری نخستین پارچهها را برای تهرانیها تولید میکرد. چیت ری، پارچههایی از جنس چیت و کدریهای نخی تولید میکرد که مورد استقبال زنان خانهدار تهرانی قرار میگرفت، چون برای دوخت و دوزهای خانگی مناسب بود. رونق گرفتن بازار لباسهای پارچهای برخی سرمایهدارهای تهرانی را برای راهاندازی کارخانه نساجی با هدف تولید پارچههای مخصوص آقایان به صرافت انداخت و عبدالله مقدم یکی از همین تاجران سرشناس بود.»
شرکت ریسندگی و بافندگی ممتاز در سال 1335و با سرمایه عبدالله مقدم در خیابان رزمآرا، فدائیان اسلام فعلی، شروع بهکار کرد. حدادی میگوید: «محصول اصلی کارخانه ممتاز، نوعی فاستونی مرغوب بود که مردم برای خرید آن باید کوپن تهیه میکردند. در برههای تقاضا برای خرید پارچههای این کارخانه به حدی بالا رفت که دولت کوپن قماش بین مردم توزیع کرد و مشتریها برای خرید چند متر پارچه باید در صف میایستادند.» عبدالله مقدم در سال 1340دومین کارخانه نساجی را درنظرآباد تاسیس کرد. محصول اصلی این کارخانه که همان پارچه مقدم بود به سرعت معروف شد و بسیاری از مردان تهرانی برای تهیه کت و شلوار از این پارچه استفاده میکردند. او برای راهاندازی این کارخانه وامهای کلان دریافت کرده بود و بهدلیل تعویق در بازپرداخت وامها ورشکسته شد. با اعلام ورشکستگی مقدم، اموال و سرمایه او در سال 1343به تصرف بانک ملی درآمد، اما صاحب نخستین کارخانههای نساجی تهران بهطور معجزهآسایی از ورشکستگی کامل نجات پیدا کرد. باقر عاقلی در کتاب «شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران» درباره این ماجرا نوشته است: «حاج میرزا عبدالله مقدم ضمن فعالیتهای تجارتی و صنعتی خود، در اطراف کرج مقادیر زیادی زمین خریداری و شهرکی به نام «گلشهر» برای پیشرفت کار خود دایر کرده بود. او چند سالی در ورشکستگی غوطهور بودتا بالاخره زمینهای شهرک «گلشهر» چندین برابر ارزش خود قیمت پیدا کرد و مقدم با فروش سهم خودش توانست از ورشکستگی نجات یابد.»