سرگرمکننده و نه پیشرو
ستون فقرات داستان «المنتال» واقعی است. پیتر سون، کارگردان انیمیشن، با والدینش از کره به ایالات متحده مهاجرت کرد و در آن زمان که در محله برانکس نیویورک ساکن شدند، حتی یک کلمه هم نمیتوانست انگلیسی صحبت کند. خانواده سون هم خواربارفروشیای به نام «میوهها و سبزیجات سون» باز کردند که بیشباهت به فروشگاه خانواده امبر در این انیمیشن نیست. در واقع سون سفری را که خودش برای موفقیت طی کرده در قالب انیمیشن بازگو کرده است. جز اینها، داستان فیلم از فیلمهای عاشقانه «حدس بزن چهکسی برای شام میآید؟»، «ماهزده» و «آملی» الهام گرفته است. این ششمین فیلم پیکسار است که قهرمانی مؤنث در مرکز آن حضور دارد و داستان را پیش میبرد.
از نظر تکنولوژی ساخت هم «المنتال» کیفیت بالایی دارد. پیکسار برای ساخت این انیمیشن مجبور شد رایانههای بیشتری بخرد و از نظر فنی ارتقا پیدا کند. برای ساخت المنتال بیش از ۱۵۱ هزار هسته پردازشگر (Core) در 3 اتاق بزرگ در محوطه پیکسار مورد استفاده قرار گرفتند. برای اینکه دقیقتر متوجه مقیاس عظیم پروژه شوید باید بدانید که «داستان اسباببازی» محصول ۱۹۹۵ با ۲۹۴ هسته، «کمپانی هیولاها» محصول ۲۰۰۱ با ۶۷۲ هسته و «یافتن نیمو» محصول ۲۰۰۳ با ۹۲۳ هسته تولید شدند.
با وجود داستان سرگرمکننده و کیفیت ساخت بالا، اما در ارزیابی نهایی «المنتال» انیمیشنی پیشرو نیست. از قواعد و فرمولها تبعیت کرده و در اجرای کلیشهها موفق است.
مضامینی مثل علاقه 2 عنصر متضاد به هم یا ایستادن در برابر خواست خانواده در عین احترام گذاشتن به آنها و رفتن بهدنبال خواستهای فردی جدید نیست. اینجا بیش از مضامین و مفاهیم، داستان و گرافیک تصویر و بامزگی خود شخصیتهاست که تماشاگر را به تماشا ترغیب میکند.
کهنالگوی سفر قهرمان به داستانها بُعدی جهانی و همگانی میدهد. همه آدمها این سفر را به شکلهای مختلف در زندگی از سر میگذرانند، با موانع و مخالفتها مواجه میشوند و دستهایی برای یاری به کمکشان میآید. اما در نهایت این انتخاب آنهاست که باعث میشود قدرت لازم برای بهپایان بردن سفر را پیدا کنند.