• سه شنبه 4 شهریور 1404
  • الثُّلاثَاء 2 ربیع الاول 1447
  • 2025 Aug 26
دو شنبه 4 تیر 1397
کد مطلب : 20795
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/p93p
+
-

تهران و نگاه‌های تازه‌یافته‌ام

نگاه
تهران و نگاه‌های تازه‌یافته‌ام

مجتبی ویسی‌| شاعر و مترجم:

خانه من در جنت‌آباد است و در طبقه‌ای از طبقات فوقانی در اتاقی معمولاً مشغول ترجمه‌ام. اتاقم پنجره بزرگی دارد که من تهران را از درون آن می‌بینم و با تهران از طریق همین پنجره ارتباط برقرار می‌کنم. خانه ما معمولاً نسبت به نقاط دیگر محله ارتفاع بیشتری دارد. از درون همین پنجره صداهایی می‌شنوم. گاهی صدای محسن چاوشی را می‌شنوم. گاهی صدای موسیقی رپ، گاهی یکی از خوانندگان لس‌آنجلسی و... گاهی برمی‌خیزم و به جلو پنجره می‌روم. صدای هواپیمایی را می‌شنوم و عبورشان را می‌بینم و در عین حال نگرانم که مبادا سقوط کند.‌ گویی می‌خواهم با چشمم آنها را بدرقه کنم و از سقوطشان به نوبه خودم جلوگیری کنم! از درون این پنجره برج‌هایی را می‌بینم که روز به روز زودتر از قبل شکل می‌گیرند و دید مرا محدود می‌کنند.

قبلاً دایره وسیع‌تری را می‌دیدم اما امروز بسیاری از چشم‌اندازها را از دست داده‌ام. آلودگی هوا هم گاهی نعمت دیدن این منظره را از من می‌گیرد. در روزهایی از سال شاهد دودهایی هستم که بر سر شهر می‌نشیند. فقط گاهی که باران و باد هست، باز هم بخش‌هایی از محله و شهر را می‌بینم. این پنجره مرا عادت داده است گاهی که فراغتی پیش می‌آید به ارتفاعات بروم. توچال یا شیرپلا، که البته از آنجاها هم تهران معمولاً دود زده و پر از برج و باروست. اما گاهی این لحظات مرا کمی تسکین می‌دهد. به قدری که‌ گویی این امکان را دارم که هفته پیش رویم را ادامه دهم. معمولاً از گذشته سلسله‌ای مسائل وجود داشت که در مجموع باعث می‌شد با دیدی مثبت به تهران بنگرم. شعرهای زنده‌یاد محمدعلی سپانلو این دید را در من کمی تغییر داد. با شعرهای او ‌گویی حالا از پنجره‌ای دیگر به تهران نگاه می‌کنم.

سپانلو در شعرهایش از زاویه‌ای دیگر به تهران نگاه می‌کند که عمیق‌تر است و سطوح و‌لایه‌های پنهانی این شهر را کنار می‌زند. این تجربه در کتاب «یوسف‌آباد خیابان سی و سوم» که متعلق به نویسنده دیگری است هم در وجودم تکرار شد. با وجود دود و بلند مرتبه‌سازی که هر دو را دوست ندارم، شعرهای سپانلو باز هم نگاهم را نسبت به تهران تلطیف کرد. نگاه او به تهران متفاوت است. نگاه‌هایی کلیشه‌ای نسبت به تهران وجود دارد که معمولاً زوایای تازه باعث می‌شوند تا ما آن نگاه نو را داشته باشیم. وقتی شاعری از زوایای دیگر به تهران می‌نگرد، زوایای پیشین و کلیشه‌ای می‌شکنند. تهران با تمام ناملایماتش، با وجود بلندمرتبه‌سازی و دود، هنوز برایم تهرانی است که در نگاه‌های تازه یافته‌ام. 

این خبر را به اشتراک بگذارید