پارک ملی گلستان را مردم نجات دادند
رئیس پارک ملی گلستان میگوید، حفاظت مشارکتی موجب بهبود شرایط این پارک شده است
زهرا رفیعی-روزنامهنگار
هیچ دولتی در هیچ جای دنیا، بدون مشارکت شهروندان نمیتواند از زیستگاهها به تنهایی حفاظت کند. حفاظت دولتی با حفاظت مشارکتی را که در آن، همه ذینفعان حضور داشته باشند وقتی میتوان مقایسه کرد که تأثیر قبل و بعد از حضور مردم را در کنار محیطبانان دید. جمعیت حیاتوحش پارک ملی گلستان در دهه اخیر به جایی رسیده بود که امید شمارش ۳۰رأس مرال هم وجود نداشت. اما ۶سال پیش مسئولان تصمیم گرفتند که این پارک را بهصورت آزمایشی با مدلهای پیشین حفاظت، مدیریت نکنند. مهدی تیموری، محیطبان و رئیس پارک ملی گلستان، توانست در کنار مردم روستاهای حاشیه پارک ملی، جمعیت پایدار حیاتوحش را حفظ کند. او معتقد است در دنیایی زندگی میکنیم که مدل حفاظتی فیزیکی با کمک اسلحه، دادگاه و جریمه کارایی ندارد و باید کاری کرد که ساکنان زیستگاهها با احساس تعلقی که به سرزمینشان دارند در کنار حفاظت، درآمد پایدار به دست آورند.
پیش از پارک ملی گلستان تجربه مشارکت مردمی در حفظ زیستگاهها را جای دیگر داشتید؟
سال۷۸ با کمک مردم توانستیم جمعیت بالایی از هوبره را در منطقه شکار ممنوع قرهتپه ایجاد کنیم. مرحوم اسکندر فیروز، نخستین رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در ایران در بازدید از منطقه بیش از ۱۵۰قطعه هوبره در یک زمان سرشماری کرد.این مردم بودند که با مشارکت این نتیجه را ایجاد کردند. در شهرستان مهریز یزد هم با مشارکت مردم توانستیم به جمعیت پایدار آهو، کل و بز برسیم؛ بهطوری که در زیستگاههای آزاد، جمعیت بیشتری از این گونهها وجود داشت. استراتژی حفاظت مشارکتی در پارک ملی گلستان زمانی انتخاب شد که جمعیت شکارچیان در منطقه به شدت زیاد بود و برخی گونهها مثل کل، بز و مرال در حال انقراض بودند ولی الان پس از ۶سال، جمعیت قوچ و میش اوریال این منطقه به ۱۰هزار رأس رسیده است؛. یعنی یک سوم جمعیت قوچ اوریال دنیا در پارک ملی گلستان زیست میکند. سرشماری جمعیت مرال هم با کمک ۴۰۰نفر از مردم محلی روستاهای اطراف، دانشگاهیان و محیطبانان انجام شد. علاوه بر افزایش جمعیت گونهها، حفاظت مشارکتی، موجب کاهش تخلفات شکار و صید و کاهش آتشسوزی در این ۶سال هم شد.
مردم در قبال حفاظت از عرصههای طبیعی چه توقعی دارند؟
بگذارید یک مثال بزنم. بعد از آموزش جامعه محلی، بستر برگزاری تورهای مدیریت شده گاوبانگی برای آنها فراهم شد. خیرین هم به جامعه محلی متصل شدند و با ساخت دبیرستان «هیرکان» در روستای لهندور، مانع از ترک تحصیل دانشآموزان شدند. جامعه محلی نیازهایی دارند که با تامین آنها در حفاظت از محیطزیست مشارکت میکنند.
برای بهبود وضعیت اقتصادی مردم در حفاظت مشارکتی چه کردید؟
زنان صنایع دستی با لوگوی پارک ملی تولید کردند و وقتی زنان اطراف پارک ملی گلستان بدانند که با این کار درآمد پایدار دارند مانع از شکار گونههای حیاتوحش توسط همسرانشان میشوند. راهاندازی اقامتگاههای بومگردی نیز جلوی قاچاق چوب و شکار توسط جوانان را که بیکار بودند، گرفت. در نتیجه همین مشارکت مردمی در پارک ملی گلستان، خرس، مرال و گلههای 80رأسی کل و بز بهراحتی مشاهده میشود.
برای چه کارهایی از مردم محلی کمک میگیرید؟
۴۰نفر از جوامع محلی را به عنوان همیار محیطبان و آتشبان بهصورت مستقیم به کمک گرفتهایم که در سرشماری، مرمت چشمهها و آبشخورها و ... به ما کمک میکنند. درهای پارک هم برای گردشگران از راه جامعه محلی باز است.
حفاظت مشارکتی پارک ملی با راهاندازی قرق اختصاصی متفاوت است؟
هدف هر دو، حفاظت از زیستگاه با تمام زیستمندانش است. دولت برای حفاظت، بودجه محدودی دارد. با کمبود شدید نیرو و منابع در بهترین حالت میتواند ۲۰درصد از سرزمین را به شکلی که میبینید حفاظت کند. بنابراین دولت میتواند در مناطق شکار ممنوع هم بهصورت حفاظت مشارکتی، به بهبود زیستگاه کمک کند. وقتی هدف، بهبود شرایط برای همه زیستمندان است میتوان از هر دو روش استفاده کرد.