• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
یکشنبه 3 تیر 1397
کد مطلب : 20747
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/l81g
+
-

اگر چنین نیست پس بسم‌الله!

دریچه
اگر چنین نیست پس بسم‌الله!

محمد بلوچ‌زهی | بخشدار مرکزی نیک‌شهر:

دردهای مردم سیستان‌وبلوچستان کم نیستند و رنج‌های ایشان نیز هست بسیار؛ هرگاه که قصد نوشتن باشد بی‌تردید بر قلم سایه مردد گونه‌ای سر بر می‌آورد بیرون که از کدام آلام این مردمان رنج دیده دیار فراموشان سخن به میان آید؟

از کدام در سخن باید گفت؟ از آسیب‌های بی‌پایان اجتماعی و فقر و فلاکت یا از پایین بودن شاخص‌های بهداشتی و درمانی، عمرانی و آموزشی یا نه از زخم چرکین بیکاری و تراژدی نابودی حیات انسانی در پس فاجعه تأسفبار خشکسالی!!!

شاید این یادداشت کمی تلخ باشد اما چه می‌توان کرد صلاح در گفتن است و علاج درد نیز در نوشتن و بیان کردن تا شاید دلی را به درد آرد و وجدانی را نیز بیدار در پی این گفتن‌ها و نوشتن‌‌ها و اینکه اقدامی صورت گیرد هرچه سریع‌تر برای چاره کار.

این روزها بیش از هر زمان دیگر از سیستان‌وبلوچستان سخن به میان آورده می‌شود و بحث روز فضای رسانه‌ای کشور نیز اختصاص یافته به موضوعی حاد از لابه لای آسیب‌های اجتماعی کشور که اکنون نیز در میان دختران بی‌پناه بلوچ سر برآورده است بیرون. تردیدی نیست که اگر رخداد تجاوز به دختران ایرانشهر همانند سایر حوادث مبتلابه این استان شفاف بیان نمی‌شود و در لابه‌لای تعصبات و سنت‌های زائد و باورهای پوسیده قومی زمزمه می‌شد و با صدای بلند فریاد نمی‌شد هرگز چنین فرصتی برای توجه نمی‌یافت و امکان اقدامی چنین بموقع.

در این اثنا پس از باز شدن پرونده دختران ایرانشهر مجالی فراهم شد تا در میان این حادثه هولناک ضمن آسیب‌شناسی چرایی به‌وجود آمدن چنین رخدادی آن هم در جامعه‌ای مذهب محور و دین‌گرا این چنین اقدام مغایر با ارزش‌های اسلامی و انسانی فرصت بروز یابد.

بحث در این‌باره بسیار شده، تاکنون عده‌ای رویکردهای در پیش گرفته صاحبان تریبون‌های عبادی و دستگاه‌ها و نهادهای متولی مذهب را نقد کرده و دلیل این دین‌گریزی را در همین اولویت‌گذاری‌های نادرست مذهبی یا به عبارتی دیگر فرع را به جای اصل نشاندن می‌دانند.

اما این یادداشت کوتاه نه قصد پرداختن به موضوع دختران ایرانشهر را دارد و نه هدف، شناسایی مقصر این حادثه است بلکه در این چند خط پایانی به غبار مرگ بر پیکر نحیف حیات انسانی سیستان و بلوچستان اطلاع‌رسانی خواهد شد که پیامدهای آن روزبه‌روز بر وسعت نیستی در این استان و فقر و فلاکت می‌افزاید.
سیستان‌وبلوچستان اقلیمی خشک و بیابانی دارد و کاهش شدید بارندگی‌ها طی سال‌های گذشته روند خشکسالی را تسریع کرده تا جایی که به‌طور مثال در بخش مرکزی نیک‌شهر از 120روستای تابع این بخش 100روستا از بحران شدید آب رنج می‌برند و مهاجرت از روستا به شهر به‌طور فزاینده‌ای رو به فزونی است.
شغل اکثر قریب به اتفاق روستائیان کشاورزی و دامداری است که باتوجه به خشک‌شدن 90درصدی قنوات، فقر و فلاکت بر فضای روستاهای سیستان و بلوچستان مستولی گشته و دامداران نیز یکباره بر اثر خشک شدن مراتع و جنگل‌ها و گیاهان دام‌هایشان تلف گشته.

به این مهم نیز باید اشاره کنم که 8سال خشکسالی دهه80، فقر را در این استان گسترش داد و حیات وحش و محیط‌زیست را نابود ساخت اما خشکسالی دهه90 فلاکت بار است و حیات انسانی را هدف قرار داده و سایه نیستی را نیز بر روستائیان نموده مستولی.

 ذکر این نکته نیز ضروری است که مردم سیستان‌وبلوچستان معتقدند حوادثی نظیر قتل، تجاوز، قاچاق مواد‌مخدر و امثالهم کاریزمای رسانه‌هاست پیرامون سیستان و بلوچستان و لاغیر. موضوعات فاجعه‌باری مانند خشکسالی و سایر آسیب‌ها که هرگز جذابیت ندارند برای اهل رسانه.

خلاصه کلام در این یادداشت به یکی از تهدیدهای فاجعه آفرین حیات انسانی در سیستان و بلوچستان و کشور به‌صورت‌گذار اشاره شد و اطلاع‌رسانی؛ اگر رسانه‌ها نمی‌پذیرند باور مردم این استان را مبنی بر ارجحیت حوادث بر سایر مصایب این استان! اگر چنین نیست پس بسم‌الله!

این خبر را به اشتراک بگذارید