اعضای این باند در جریان سرقت از خانه مرد کارخانهدار 10میلیارد تومان طلا و جواهر دزدیدند
کولهپشتی پر از طلا راز سارقان را فاش کرد
الهه فراهانی-روزنامهنگار
پیدا شدن کولهپشتی پر از طلا، سکه و ارز در خودروی تصادفی اسرار باند سرقت از خانههای تهران را فاش کرد. اعضای این باند تنها در یکی از سرقتهایشان 10میلیارد تومان جواهر، طلا و دلار دزدیده بودند.
به گزارش همشهری، از چندی قبل کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران در جریان سرقتهای سریالی از خانهها قرار گرفتند و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری دزدان را شروع کردند. آنطور که مالباختهها میگفتند سارقان از طریق بالکن یا تخریب در وارد خانهها
می شدند و اموال قیمتی را به سرقت میبردند.
سرقت 10میلیاردی
یکی از شاکیان، مرد کارخانهداری بود که در زمینه خرید و فروش طلا و الماس هم فعالیت داشت. او به مأموران گفت: به همراه خانوادهام راهی سفر شده بودیم که پس از برگشت با خانهای به همریخته مواجه شدیم. سارقان قفل در خانه را تخریب کرده و پس از ورود گاوصندوقم را با خودشان برده بودند. داخل گاوصندوقم، 260گرم طلا، 176قیرات الماس، ده هزار دلار و تعدادی سکه بود که ارزش آنها بیش از 10میلیارد تومان بود. وی ادامه داد: پس از مواجه شدن با این صحنه، به اتاق نگهبان مجتمع رفتم و با دیدن فیلم دوربینهای مداربسته متوجه شدم که سارقان 3نفر بوده اند که صورتشان را با ماسک سیاه پوشانده و کلاه مشکی به سر گذاشته بودند. آنها زمانی که نگهبان حواسش نبوده، وارد ساختمان شده و پس از تخریب قفل در خانهام نقشه سرقت را اجرا کرده بودند.
تصادف عجیب
اظهارات مالباختهها تفاوت چندانی با یکدیگر نداشت. سارقان در جریان سرقتهایشان صورتشان را میپوشاندند و با شگرد تخریب قفل در یا رساندن خود به بالکن، وارد خانهها شده و دست به سرقت میزدند. آنها اغلب اموال قیمتی مانند طلا و سکه سرقت میکردند و همیشه همراهشان کولهپشتی مدرسه بود تا اموال سرقتی را داخل آن بگذارند.
درحالیکه تحقیقات کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران زیرنظر قاضی مصطفی تقیزاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت ادامه داشت، یک تصادف عجیب در اتوبانی که منتهی به شهر زنجان میشد، پلیس را به اعضای این باند سرقت رساند. ماجرا از این قرار بود که یک خودروی ال90 با پرایدی تصادف کرد. راننده ال90 مقصر تصادف بود و آنها باید منتظر میماندند تا پلیس راهور از راه برسد و صحنه تصادف را بررسی کند. در این بین ماشین گشت انتظامی که در آن حوالی بود از راه رسید و راننده ال90 با دیدن آن ماشینش را جا گذاشت و به سمت بیابانهای اطراف دوید و فرار کرد.
داستانسرایی
وقتی مأموران متوجه فرار راننده ال90 شدند، به ماجرا مشکوک شده و به بازرسی داخل ماشین پرداختند و یک کولهپشتی مدرسه پیدا کردند. داخل کوله پر بود از طلا، دلار، سکه و مدارک مختلف. شکی وجود نداشت که همه این اموال سرقتی است و راننده فراری احتمالا سارقی حرفهای بود که با دیدن خودروی پلیس، از ترس دستگیری پا به فرار گذاشته. مأموران در ادامه صاحب ال90 را دستگیر کردند اما او اصرار داشت که بیگناه است. وی گفت: ماشینم را چند روز قبل در خیابان سرقت کردند و احتمالا سارق تحت تعقیب همان فردی بوده که ماشین مرا دزدیده است. ادعای این مرد اما خیلی زود رنگ باخت، چرا که معلوم شد وی هیچ گزارشی درباره سرقت ماشینش به پلیس اعلام نکرده است. علاوه بر این معلوم شد که وی موهایش را رنگ کرده و چهرهاش را تغییر داده است اما با این حال شاهدان وقتی مقابل او قرار گرفتند، وی را شناسایی کردند و گفتند که او همان فردی است که پس از تصادف، به بیابان فرار کرده بود. مرد جوان که چارهای جز بیان حقیقت نداشت لب به اعتراف گشود و گفت که با همدستی 6نفر دیگر به خانه هایی در تهران، زنجان و همدان دستبرد میزدند. با اعتراف این متهم، 2عضو دیگر این گروه دستگیر شدند و تحقیقات برای دستگیری 4متهم فراری باند ادامه دارد.
گفت و گو
میخواستم پولدار شوم
راننده ال90 که سعی داشت با داستان سرایی خودش را بیگناه نشان بدهد، تازهکار است و هیچ سابقهای در پروندهاش ثبت نشده. او میگوید دلش میخواسته پولدار شود و همین دلیلی شده تا وارد دنیای سارقان شود.
از چه زمانی سرقتهایتان را شروع کردید؟
اواخر پارسال در قهوهخانهای در یکی از مناطق تهران با چند نفر دور هم نشسته بودیم و قلیان میکشیدیم. در آنجا با 2نفر آشنا شدم که سارقان سابقه دار بودند. از شرایط بد مالی و کاری گفتم و آن 2نفر پیشنهاد سرقت دادند. من هم بهخاطر پول وسوسه شدم تا وارد دنیای دزدان شوم.
کارت چه بود؟
در تهران کارگری میکردم. من اهل همدانم و پارسال بود که برای کار به تهران آمدم. فکر میکردم اینجا قرار است زندگی خوبی داشته باشم اما اشتباه فکر میکردم. زندگی در پایتخت خیلی سخت است و باید گرگ باشی تا بتوانی پول خوبی بهدست آوری.
با چه شگردی سرقت میکردی؟
در خیابانهای شمال تهران پرسه میزدیم و با دیدن خانههایی که چراغهایشان خاموش بود، از طریق تخریب در یا بالکن وارد میشدیم. سپس به جستوجو میپرداختیم و اموال قیمتی را داخل کیف کوله قرار داده و فرار میکردیم.
در جاده تهران به زنجان چه میکردی؟
ما ابتدا در پایتخت سرقتهایمان را انجام میدادیم اما بعد سرکردهها که 2نفر بودند دستور دادند تا دیگر دور سرقت در تهران را خط بکشیم. به همین دلیل راهی شهرهای زنجان و همدان شده و به خانهها دستبرد میزدیم. آن روز هم اموال سرقتی را داخل ماشینم قرار دادم تا به شهرستان ببرم و میان افراد گروه تقسیم کنم اما بدشانسی آوردم و تصادف کردم. ناچار شدم فرار کنم و با گریم چهرهام را عوض کرده و داستانسرایی کنم اما خب نقشهام برای فرار از دستگیری نگرفت و دستم رو شد.