درباره زبان فارسی، میراث مشترک ایران و هند
هند و ایران برادران همند*
حمیدرضا محمدی
در بین ملل و نژادهای بسیاری که با سرزمین هندوستان ارتباط داشته اند، هیچکدام از آنها به اندازه ایرانیان بهصورت مستمر و پایدار در زندگی و فرهنگ هند تأثیر نگذاشتهاند.
جواهر لعل نهرو
ایران و هند میراث مشترکی دارند به درازای تاریخ؛ از اسطوره و حماسه و شعر تا خوشنویسی و نگارگری و معماری. رابطه فرهنگی، هنری، ادبی و تاریخی که خود را از روزگار باستان تا امروز کشانده است؛ میراثی که حلقه وصل و فصل مشترکش، بیشک، زبان فارسی و فرهنگ ایرانی بهویژه نوروز است؛ درختی تناور و تنومند که آنقدر پرشاخوبرگ است که هریک از شقوق آن، خود نوشتاری مستقل را میطلبد؛ زبان و فرهنگی که به گواه تاریخنگاران و فرهنگپژوهان، 700سال در این سرزمین، حاکمیت مطلق داشت و چنان نفوذ و رسوخ یافته بود که حتی زبان دربار و دیوان حاکمان آن سامان نیز شده بود.
هم در کتیبههای هخامنشی نام هند آمده که شرقیترین ساتراپی آن امپراتوری بوده و هم در هند، سنگنبشتههایی به خط و زبان پهلوی ساسانی در دست است. اما کهنترین کتیبه شناختهشده به زبان فارسی، بر سردر دروازه شرقی مسجد قبهالاسلام در کنار قطب منار در جنوب دهلی کنونی واقع است که تاریخ ساخت مسجد را در سال 587قمری توسط قطبالدین ایبک بیان کرده است.
در متون نثر و نظم اما ماجرایی مستوفا در میان است؛ کهنترینش شاید کلیله و دمنه باشد که از هند به ایران آمد و به فارسی میانه یا پهلوی ساسانی ترجمه شد و پس از اسلام نیز ابنمقفّع آن را به عربی برگرداند. این ارتباط تا جایی پیش رفت که سیاقی در شعر فارسی با نام سبک هندی پدید آمد و شعرایی از زیر عبای آن برآمدند که سرآمدان آنها، طالب آملی، ابوالفرج رونی، امیرخسرو دهلوی، غالب دهلوی، فیض دکنی، ظهوری ترشیزی، کلیم کاشانی، نظیری نیشابوری، عرفی شیرازی، عبدالقادر بیدل دهلوی، صائب تبریزی، حزین لاهیجی و بیدل دهلوی هستند. هرچند فراموش نباید کرد عارفان و شاعران متصوّفه مهمترین عامل گسترش زبان و ادب فارسی در سرزمین هند بودند.
اما هیچیک از اینها و آثارشان، به پایگاه و جایگاه شاهکار ابوریحان بیرونی یعنی «تَحْقیق مالِلْهِنْد» نمیرسد که در آن حاصل تحقیقات ارزنده خود درباره همه مظاهر فرهنگ و تمدن هند را گرد آورده است تا به شهادت خودش، «یاریدهنده باشد آنان را که هوای مناقضت هندوان دارند و اندوختهای آنان را که میخواهند با آنان همسخن شوند.» اثری که شرقشناسان آن را نخستین کتاب در این هیبت درباره هندشناسی، مردمشناسی و دینشناسی تطبیقی یا حتی تنها اثر از این دست تا روزگار نو دانستهاند.
زبان فارسی که با وجود تلاش استعمارگران انگلیسی، هنوز و همچنان، سالهاست در مهمترین دانشگاهها و بعضاً مدارس این کشور تدریس میشود، میراث مکتوب و مخطوطی نیز بر جای گذاشته است که اکنون بخش مهم آن در کتابخانههای شخصی، دانشگاهی و دولتی نگهداری میشوند که شامل تعداد زیادی نسخه خطی فارسی هستند. ازاینمنظر شاید بتوان هند را غنیترین مخزن نسخ خطی فارسی در جهان دانست که نشانگر و نمایانگر تبادل دانش عمیق و وثیق میان ایران و هند است. دراینمیان کتابخانه گئوکودا دانشگاه هندوی بنارس از برجستهترین آنهاست که دربردارنده ۹۳۷ مجلد نسخه خطی فارسی عمدتاً شامل فرهنگنویسی، فلسفه، ریاضیات، نجوم، طالعبینی، شیمی، طب، خوشنویسی، ادبیات (نظم و نثر)، تاریخ ادبیات، تاریخ ایران، تاریخ مغول، تاریخ هند، تصوف، اخلاق و ترجمه برخی متون سانسکریت است که البته تعداد نسخههای آثار عبدالرحمن جامی از همه نویسندگان و شاعران دیگر بیشتر و ۲۹ عدد است.
این مجموعه، سالها پیش توسط «لاله سریرام» به کتابخانه این دانشگاه اهدا شد و «فهرست توصیفی» آن، در سال 1966، بهکوشش «اَمرِت لعل عشرت»، استاد وقت زبان فارسی این دانشگاه، به انگلیسی منتشر شد. اما اکنون این اثر با پیشگفتار «سیدحسن عباس»، استاد زبان فارسی همین دانشگاه و ترجمه حوریسادات پروینفر، از سوی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب به فارسی نشر یافته است که عصر امروز، در سوامی ویوکاناندا (مرکز فرهنگی سفارت هند در تهران) رونمایی میشود. این همه که مشتی بود نمونه خروار، نشان و نشانهای است از اتفاق و اتحاد فرهنگی و زبانی 2 ملت ایران و هند که تنها مرزهای سیاسی و جغرافیایی میانشان فاصله انداخته است.
* مصراعی سروده ملکالشعرا بهار