برای مردم طلا گرفتم
حسین رسولی که در بازیهای آسیایی مدال طلای پرتاب دیسک را گرفت میگوید اگر امکاناتی را که احسان حدادی داشت به او بدهند، در المپیک مدالی خوشرنگتر از نقره میگیرد
بعد از مدال طلایی که سال1397 در مسابقات قهرمانی جوانان آسیا گرفت، قرار بود ستاره پرتاب دیسک ایران شود اما تا هانگژو خبری از او نبود و اگر هم بود خبر خوبی نبود؛ یا خبر از شکست بود یا از حاشیه و جنجال. اما در هانگژو غافلگیرمان کرد. قرار بود در بازیهای آسیایی احسان حدادی ستاره باشد؛ پنجمین طلا را در پرتاب دیسک بگیرد و در بین ورزشکاران ایرانی عنواندار شود اما ستاره حسین رسولی بود. وقتی اسمش را در استارتلیست دیدیم، شاید بعضیهایمان پوزخندی هم زدیم که او در هانگژو چه میکند اما پرتابهایش را که انجام داد، خنده بر لبهای او بود و حسرت بر دل ما که این همه سال کجا بود.
این همه سال کجا بودید؟ دیگر داشتیم فراموش میکردیم که پرتاب دیسک ورزشکاری هم به اسم شما دارد.
بعد از اینکه در جوانان مدال گرفتم، آسیب دیدم. تقریبا 2سال درگیر دیسک کمرم بودم. نمیتوانستم هم درمان کنم و هم تمرین و مسابقه بدهم. تقریبا از یک سال پیش بود که تمرینات حرفهایام را شروع کردم و توانستم وزنههای سنگین بزنم. در این مدت آقای سپهرزاد که در جوانان با او نتیجه گرفته بودم قبول کرد مربیام باشد. با او به رکوردهای خوبی در تمرینات رسیده بودم. با کمترین رکوردی که در تمرین زده بودم، در بازیهای آسیایی به مدال طلا رسیدم.
واقعا با کمترین رکوردتان طلا گرفتید؟
بله همینطور بود. 20روز بود که پرتاب نمیکردم. کشیدگی خفیفی در عضله سینهام داشتم اما بهخاطر مسابقه فرصت نداشتم درمانش کنم. کمکم این درد بیشتر شد و به سرشانه و بازویم رسید. روز مسابقه بدنم خیلی خوب بود و فکر میکردم بتوانم بالای 63 و 64متر پرتاب کنم ولی از پرتاب چهارم سینهام درد گرفت. بیحسی و پماد هم تأثیری نداشت.
این طلا در روز خداحافظی احسان حدادی بهدست آمد که اتفاق خوبی برای دوومیدانی بود. پرتاب دیسک میتواند از این به بعد یک نفر مطمئن داشته باشد؟
امیدوارم که بشود. من هدفهای بزرگتر از آسیا و مدال طلای قاره دارم. میخواهم برای بازیهای المپیک حاضر شوم. اگر شرایطی که برای حدادی فراهم بود و هزینههایی که برای مدالهای او کردند، برای من هم بشود، امکاناتی که او داشت، من هم داشته باشم، من هم میتوانم کارهای بزرگی انجام بدهم. المپیک رفتن شرایط خاصی میخواهد. اینطور نیست که بگوییم حسین در هانگژو 62متر پرتاب کرد و همین عدد را یک سال دیگر هم میتواند تکرار کند. تکرار همین عدد شرایط بهتر میخواهد چه برسد به اینکه بخواهی به رکورد بالاتر برسی. سال گذشته نه ماساژور داشتم و نه فیزیوتراپ. با درد زانو تمرین کردم، یکماه نتوانستم وزنه بزنم و به این عدد رسیدم. شاید یک سال دیگر بدن من مثل امروز جواب ندهد به هرحال سن بالا میرود و نمیشود فشار آورد. بدن ریکاوری میخواهد و برای این ریکاوری هم تیم لازم است. من تنهایی تا طلای آسیا توانستم کار کنم، بیشتر از این نمیتوانم.
چه چیزهایی لازم دارید؟
یک تیم کامل ورزشی، امکانات رفاهی، حقوق، مکمل و... همه اینها باید کامل باشد تا من فقط روی ورزشم تمرکز کنم. فعلا که هیچ اتفاقی نیفتاده و همان شرایط قبل حاکم است.
شرایط قبل چطور بود، خیلی افتضاح بود؟
من حتی غذای مناسب هم نداشتم. در خوابگاه ورزشگاه انقلاب میماندم و غذای رستوران خیلی بیکیفیت بود. غذا یا کشکبادمجان بود یا استانبولی قرمز بدون گوشت!
با این غذاها آدم معمولی هم سیر نمیشود چه برسد به ورزشکار حرفهای!
من با این غذاها طلا گرفتم. مکمل هم نمیخوردم. آسیبدیدگی داشتم و چون ماساژور نبود از درد خودم را به در و دیوار میمالیدم تا کمی درد بدنم آرام شود. البته باید بگویم در این یکی دوماه آخر که فدراسیون با سرپرست اداره میشد، من از خوابگاه به هتل رفتم و شرایط غذایی بهتر شد ولی بیشتر سال را در خوابگاه بودم.
با مسئولان کمیته ملی المپیک و فدراسیون صحبت کردهاید؟ وعدهای برای بهتر شدن شرایط به شما ندادهاند؟
فعلا در حال استراحت هستم و آسیبها را درمان میکنم. فدراسیون هم که رئیس ندارد و با سرپرست اداره میشود. قول دادهاند ولی من خیلی روی قولها حساب نمیکنم. مثلا استاندار مرکزی قول پاداش داده است. من نخستین مدال طلای تاریخ استان را گرفتهام. مسئولان به استقبال آمدند و عکسهایشان را گرفتند و گفتند منتظر باش پاداش میدهیم و من هم منتظرم. البته من بهخاطر مردم مدال گرفتم نه آنها.
شرایطی را که میخواهید برایتان فراهم میکنند؟ بهنظر نمیرسد به اندازه احسان محبوب باشید و هرچه را که بخواهید در اختیارتان بگذارند.
این به طرز فکر مسئولان بستگی دارد. اگر آنها به همان مدال نقره المپیک احسان قانع شده باشند و نخواهند که رنگ این مدال خوشرنگتر شود، من نمیتوانم کاری کنم. احسان از دوره نوجوانی در اردو بوده و مسابقات خارجی رفته ولی من چی؟ در روستایمان برای خودم الکی تمرین کردم و با همین تمرینات یکی از 13طلای کاروان را در هانگژو گرفتم. با این اوصاف من اگر شرایط حدادی را داشته باشم، نمیتوانم در المپیک مدال بگیرم؟ حدادی یک دهه قبل با نفت یا پرسپولیس قرارداد 500میلیونی بسته بود اما قرارداد من این فصل با گلگهر سیرجان 120میلیون تومان است. 2هزار دلار هم نمیشود.
با این پول میشود یک سال زندگی کرد؟
نمیخریم و نمیخوریم فقط پول پروتئین و مکمل میدهیم.
اگر شرایط فراهم باشد قول مدال المپیک را میدهید؟
نه هیچ قولی نمیدهم. باید شرایط فراهم شود، تمرین کنم و ببینم به چه عددی میرسم بعد بگویم میتوانم کاری کنم یا نه.
مسابقات گزینشی از فروردین سال آینده شروع میشود. رفتن من به المپیک نیاز به معجزه ندارد. نگران سهمیه نیستم و یک پرتاب خوب انجام بدهم میتوانم سهمیه را بگیرم اما نمیخواهم بهعنوان تماشاگر به پاریس بروم. میخواهم به رکورد خوب برسم.
سپهرزاد: نمیخواهم حسین ناپلئونی به المپیک برود
دیسک حسین رسولی وقتی روی 62متر و 4سانتیمتر نشست؛ چند سانتیمتر بالاتر از جایی که دیسک احسان حدادی فرود آمده بود، خوشحالتر از همه هادی سپهرزاد بود؛ قهرمان دهگانه سابق ایران که این بار بهعنوان مربی رسولی روی سکوهای هانگژو نشسته بود. آن پرتاب او را به طلای حسین مطمئن کرده و انگار بار چندساله را از روی دوشهایش برداشته بود. سپهرزاد، رسولی را به مدال طلای جوانان آسیا رسانده بود و حالا دوباره او را نه به سطح اول آسیا که انگار به زندگی دوباره بازگردانده است. سپهرزاد از روزهای بد شاگردش میگوید: «3سال بهخاطر مسائلی اجازه ندادند که من با حسین کار کنم. پارسال وقتی شرایط فراهم شد که دوباره با هم کار کنیم، حسین نه از نظر بدنی و نه از نظر ذهنی اصلا آمادگی مناسبی نداشت. شروع کارمان نامطلوب بود. از نظر اسکان، تغذیه و... همهچیز بد بود. به حسین گفتم باید همه سختیها را تحمل کنی تا به موفقیت برسی.» بهگفته سپهرزاد، رسولی از زیرپله خوابگاه ورزشگاه آفتاب انقلاب برای بازیهای آسیایی استارت زد و به جز روزهای آخر که در هتل اقامت داشت، بقیه روزهایش در سختی گذشت اما تحمل این شرایط راحتتر از حرفهایی بود که درباره او زده میشد: «بهخاطر اینکه در مسابقات قهرمانی آسیا نتیجه نگرفته بودیم، میگفتند حسین نباید به بازیهای آسیایی برود. پیک و برنامهریزی ما برای بازیها بود نه قهرمانی آسیا. شرایطی که به قهرمانی آسیا اعزام شدیم خیلی بد بود. کلاس هواپیما از اکونومیکلاس هم پایینتر بود، من در صندلی جا نمیشدم چه برسد به حسین. بیشتر راه را سرپا بود. ذهنش هم آماده مسابقه نبود.»
سپهرزاد که فشار زیادی را تحمل کرده بود، بعد از قطعی شدن مدال رسولی روی سکوهای هانگژو از شادی اشک ریخت: «من این مدت فشارها را تحمل کردم و اجازه ندادم چیزی به گوش حسین برسد تا فقط او برای مسابقه آماده شود.» ولی حالا او کار بزرگتری دارد، اینکه شاگردش را برای المپیک آماده کند و توقع این بار بالاتر است: «نمیخواهیم دوباره همهچیز را از صفر شروع کنیم. اگر همان امکانات روزهای قبل از بازیهای آسیایی را بدهند میتوانیم خوب تمرین کنیم. اندازه صاحب مدال طلای آسیا دیگر زیرپله ورزشگاه آفتاب نیست.» برای سپهرزاد فقط گرفتن سهمیه مهم نیست: «نمیخواهم حسین ناپلئونی سهمیه بگیرد و فقط در المپیک حضور داشته باشد. او باید به رکورد خوبی برسد.»