روایتی از زندگی شهید یدالله ندرلو
لوطیمسلکی که در زندان توبه کرد و در خیبر شهید شد
متولد 1335در زنجان بود و از همان دوران نوجوانی قدرتش را به رخ همه میکشید و کارهایی مثل مسگری میکرد. بهدلیل قدرت بدنی و جسارت بالایی که داشت بارها پس از دعوا و نزاع به زندان افتاده بود و سوءسابقه زیادی برای خودش دست و پا کرده بود. بهخاطر لقبش «میزنم، میکشم» خیلیها از او میترسیدند. شهید یدالله ندرلو در زندان به دام اعتیاد میافتد. سالهای 61و 62باز هم یدالله به زندان میافتد، اما این بار با دفعههای پیش فرق دارد و این زندان نقطه تحول او میشود. در مدت زندانی بودن با بسیجیان و رزمندگان و زندانبانان نشست و برخاست میکند. وجود حضرت امام (ره) و انس و الفت با بسیجیان دلیل این تحول میشود. قاضی شرع زنجان تحول را در وجود ایشان میبیند و طبق دستورالعملی که میگفت میتوانید زندانیان متحول شده را آزاد کنید، او را آزاد میکند. او بلافاصله پس از آزادی از زندان، مستقیم به جبهه میرود. کسانی که از قبل او را میشناختند با دیدن او در جبهه تعجب میکنند و باورشان نمیشده که او گزینش بسیج و سپاه را پشت سر گذاشته باشد. یدالله به جبهه که میرسد تبدیل به یک آدم دیگر میشود. نخستین گام در جبهه ترک سیگار است بهطوری که او را بهعنوان یک الگو در صبحگاه به همه معرفی میکنند. دومین گام اخلاق است، یدالله دعوایی زنجان تغییر کرده است. در عملیات خیبر در زمستان 1362شرکت میکند و بسیاری از همرزمانش شهید میشوند. یدالله به اصرار و اشک از فرماندهان میخواهد تا برای بازگرداندن پیکر همرزمانش به مجنون برود. با آرپی جی تانکهای دشمن را به عقب میراند. بهخاطر هیکل درشتش به زور در کانال جا میشود اما مسیر را ادامه میدهد. در همین مسیر خمپاره 60به کنارش اصابت میکند و یدالله زخمی میشود. 2تا3 ساعتی درد میکشد و در این مدت فقط ذکر میگوید. منطقه زیر رگبار گلوله بوده و نمیتوانستند تکانش بدهند. بعد از چند ساعت یدالله مانند عارفان ذکر میگوید و واقعاً عارفانه شهید میشود.