شادی نیاز جامعه امروز ماست
هادی مرزبان از اجرای «بنگاه تئاترال» علی نصیریان میگوید
فهیمه پناهآذر-روزنامهنگار
هادی مرزبان که سالهاست متون نمایشی ایرانی را روی صحنه، کارگردانی میکند، اینبار سراغ نمایشنامه بنگاه تئاترال نوشته علی نصیریان رفته و آن را در تئاتر شهرزاد اجرا میکند. او نکوهش2مقوله فقر و بیعدالتی را موتور محرک نمایشهایش میداند. مرزبان بیشتر نمایشهای مرحوم اکبر رادی را روی صحنه برده و انسانیت را وجه مشترک خود و رادی میداند. در این نمایش بازیگرانی چون مجید مظفری، علی فتحعلی، رسول نجفیان، داود فتحعلیبیگی، محمود بصیری، هادی عطایی، سامان تیرانداز و... بازی میکنند.
تئاترهایی که نیاز امروز جامعه است
این کارگردان تازهترین اثرش را متفاوت با دیگر آثار دههها فعالیت حرفهایاش دانسته و در توضیح بیشتر به همشهری میگوید: هیچوقت غریزی و بیجهت کاری انجام ندادهام. حال جامعه، درام مرا شکل میدهد. هنر انتقال احساس زمانه است و هنرمند باید فرزند زمانه خود باشد، پس همواره وامدار شرایط و نیاز روحی مردم کشورم هستم، اینکه آثار بسیاری از اکبر رادی اجرا کردهام نیز از این قاعده مستثنا نیست.
این کارگردان تئاتر اضافه میکند: وقتی از آن استایل و سبک و امضای شخصی خودم در تئاتر فاصله میگیرم، کمی سخت و گاهی نامتجانس است، اما حال ملت، جامعه، ذائقه و کام آنها مهمترین اصل، پایه و بنمایه کار من است. من ناگزیرم از مخاطب؛ مگر نه اینکه رسالت هنر نمایش، روایت حکایات و قصههایی است تا به اصلاح معایب و ارتقای محاسن جامعه منتج شود؟ لذا احساس کردم که این روزها مردم نیاز به شادی دارند و چه جایی بهتر و اثرگذارتر از تئاتر؟!
ایسمها ظرف هستند؛ انسانیت کلمه کلیدی است
کارگردان نمایش «هاملت با سالاد فصل» نکوهش فقر و بیعدالتی را نخ تسبیح آثار خود میداند و میگوید: در تمامی متونی که کارگردانی میکنم این دو مقوله را فریاد میزنم؛ شکل، گونه، سبک و ایسمها تنها ظرف هستند و با هنر که نابودگر پلشتیهاست به جنگ فقر و بیعدالتی میروم. انتخاب متنهای رادی هم به همین دلیل بوده که اساس نزدیکی من و رادی نیز از سر جنگ با فقر و بیعدالتی بوده؛ این دو مقوله با ذات انسانی بشر در تعارض است؛ اینکه ایرانی بگوید یا فرنگی، روحوضی اجرا کنم یا کلاسیک، میلر یا رادی فرقی نمیکند؛ انسانیت کلمه کلیدی من است. نمایش من باید بوی نم کاهگل بدهد. این بوی ایرانی در هیچ کجای جهان یافت نخواهد شد. پیشتر هم تأکید کردم وامدار مردم هستم. احساسم میگوید اکنون زمان اجرای نمایش بنگاه تئاترال است. مردم نیاز به خندیدن و شادی دارند.
فراموشی گونههای نمایشی
کارگردان نمایش «ملودی شهر بارانی» در ادامه با ابراز تأسف از مهجور ماندن گونههای مختلف نمایش ایرانی چون نقالی، پردهخوانی، شبیهخوانی و… میگوید: نباید از اصل خودمان دور شویم. گونههای مختلف نمایش ایرانی در حال نابودی است. شاید باورتان نشود من در تاریخ بیهقی بیش از ۴۳خردهدرام و نمایشنامه یافتهام. سطر سطر آثار و متون کهنه نظم و نثر ادبیات فارسی جنبههای دراماتیک و نمایشی دارند؛ این در حالی است که امروز تعزیه، نقالی، پردهخوانی حتی تورنابازی که گونههای نمایش ایرانی هستند به باد نسیان و فراموشی سپرده شدهاند. این درست که اساسا هنر تئاتر از غرب وارد شده و بزرگترین درامنویسان جهان خارجی هستند، اما نباید از هنر ناب ایرانی غافل ماند. اعتقاد و باور من این است که قبل از هر چیزی ابتدا باید به فرهنگ ایرانی پرداخت و باید ایرانی کار کرد، بهشخصه شیفته آثار سارتر هستم، شاید آخرین کار من «مردههای بیکفن و دفن» ژانپلسارتر باشد. اما اکنون دغدغه من حال مردم جامعهام است. بهواقع همه بزرگان تاریخ کشورمان زندگینامه و زیستشان دراماتیک است؛ این در حالی است که هیچگاه توسط هنرمندان ما آنچنانکه لازم است بدانها پرداخته نشده است و شوربختانه مهجور ماندهاند. شاید از مهمترین علل این مسئله، نگرش برخی از استادان دانشگاهی است. برخی از آقایان کافی است هواپیمای آنها از فرودگاه به پرواز درآید، تمام هویت، ملیت و فرهنگ ایرانی خود را فراموش میکنند.