یکتا فراهانی- روزنامهنگار
درباره شخصیت کارتونی و انیمیشنی باربی زیاد گفتهاند و شنیدهایم. در سال2023 میلادی هم، البته فیلمی به نام باربی ساخته شد که باز هم این شخصیت معروف را حسابی در معرض توجهات قرار داد. نکته اصلی، اثرات سوئی است که این شخصیت و این بازنمایی زیبایی، در دختران نوجوان و نیز زنان میگذارد. این فیلم، بهانهای شد تا نظرات علیرضا اندامی، روانشناس و رواندرمانگر را در اینباره جویا شویم؛ نظراتی که بهصورت نکتهواره پیش رویتان قرار گرفته است.
از منظر روانشناسی این موضوع که یادگیری از طریق مشاهده و تقلید در کودکان، بزرگسالان و حتی در گونههای حیوانات، اتفاق میافتد، غیرقابل انکار است. در واقع یعنی همیشه به تجربه مستقیم یک رویداد نیاز نداریم تا یادگیری رخ بدهد.
آلبرت بندورا یکی از روانشناسانی بود که نقش یادگیری مشاهدهای بر رفتارهای پرخاشگرانه را مورد بررسی قرار داد. در یک آزمایش مشهور تحت عنوان عروسک بوبو، آلبرت بندورا و همکارانش یکی از روشهای یادگیری خشونت را در کودکان نشان دادند. آنها متوجه شدند کودکانی که رفتار بزرگسالی را مشاهده کرده بودند که به بوبو لگد و آن را کتک میزند، وقتی با عروسک تنها گذاشته شدند، از این الگو تقلید کردند؛ چون چنین رفتار پرخاشگرانهای را تماشا کرده بودند.
درخصوص رواج برهنگی و تأکید بر ظاهر و اندام بدنی ایدهآل برای دختران و زنان، گزارشها حاکی از آن است که امروزه شخصیتهای زن انیمیشنهای دیزنی در مقایسه با شخصیتهای سالهای گذشته، لباس کمتری بر تن دارند و با جاذبههای جنسی بیشتری نمایش داده میشوند و بعضی عروسکهای معروف هم که پوشش نامناسبی دارند، شخصیت اصلی یک انیمیشن را تشکیل میدهند. این محصولات، توان بالقوهای برای تحتتأثیر قرار دادن دختران دارند. چرا که تحقیقات نشان میدهند که فیلمها و کارتونها، دختران را علاقهمند به پسران و همچنین نگران در مورد ظاهرشان میکنند که این امر تأکید بیش از حد به ظاهر و اندام آنان است؛ برای مثال انیمیشن «باربی» ازجمله محصولاتی است که این نگرش را رواج میدهد که یک دختر بر مبنای بدن باریک و ظاهر زیبا میتواند مورد توجه دیگران واقع شود نه ویژگیهای مثبت شخصیتی .
گزارشهای انجمن روانشناسی آمریکا حاکی از آن است که یکی از الگوهایی که در جوامع غربی بهعنوان بدن ایدهآل در این رسانههای تصویری برای زنان تبلیغ میشود، باریکاندامی است؛ درحالیکه برخورداری از یک بدن عضلانی برای مردان تبلیغ میشود. این انیمیشنها که به نوعی معیارهای زیبایی مرتبط با اندام باریک و لاغر را بهعنوان الگو برای زنان تبلیغ میکنند باعث میشوند دختران، تلاش مضاعفی برای دسترسی به این الگوها داشته باشند.
اینگونه هنجارهای زیبایی، معیارهایی را برای بدن وضع میکنند که دختران آرزو میکنند شبیه آن باشند. در نتیجه در سنین نوجوانی و بزرگسالی هشداری میشود برای زنان جوان که رژیم بگیرند. بسیاری از زنان یک برنامه رژیمی دارند. حتی زنانی که وزن بهنجار دارند، خودشان را چاق میبینند و بهدنبال لاغر شدن هستند. بر همین اساس، زنانی که دچار این وضعیت میشوند به بدن خود به شکل یک شیء نگاه میکنند و اشتغال دائم فکری به قیافه و بدن خود پیدا میکنند. افرادی که مدام به پایش و وارسی بدن خود میپردازند، پس از مدتی به این نکته پی میبرند که بین بدن آنها و بدن ایدهآل، تفاوت زیادی وجود دارد که این امر منجر به شرم از بدن و به خطر افتادن سلامت روان افراد میشود.
تحقیقاتی که بازیهای کامپیوتری مخصوص نوجوانان را از بین ۳۹۶بازی در دسترس از سال۲۰۰۱، رصد کرده، گزارش داده در ۲۷درصد از بازی ها، آنها موضوعات جنسی را مشاهده کردهاند. این بازیها، زنان را بهطور قابل توجهی نیمه برهنه یا مشغول رفتارهای جنسی نشان میدهند و وقتی لباس شخصیتهای زن با لباس شخصیتهای مرد مقایسه شده نتیجه گرفته شده که لباس زنان نامناسب بوده است.
در دنیای تبلیغات نیز در رسانههای خارجی، نگاه جنسی در مورد دختران وجود دارد و این موضوع بسیار برجسته است؛ بهعنوان مثال، در پیامهای بازرگانی پخش شده در زمان اوج تعداد بینندگان، مشخص شده که زنان بیشتر از مردان بهعنوان اشیای جنسی به نمایش درمیآیند. بازی با عروسک برای کودکان بهخصوص برای دختران ، محبوب است. به همین دلیل، وقتی چنین عروسکهایی با دید جنسی برای دختران تولید و به آنها فروخته میشود، باعث نگرانی است. چراکه تحقیقات مختلف نشان داده تأکید بیش از حد بر بدن و ظاهر در دختران معمولا آسیبهایی مانند اختلالات خوردن، عزت نفس پایین، افسردگی یا وضعیت روانی پریشان برا یشان به همراه خواهد داشت.
بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد قرار گرفتن زیاد در معرض الگوهای ایدهآل زیبایی از طریق رسانهها با میزان بالای اختلال در خوردن ارتباط دارد. در تحقیقی که شیوع بیاشتهایی عصبی در بین دختران ۱۰ تا ۱۹ساله را بررسی کرده، نتیجه گرفته شده این موضوع با تغییرات در مد و تصور از بدنی آرمانی، موازی بوده است.
شواهد بسیار محکمی از نقش رسانهها در شکلدهی تصویر ذهنی از بدن در دختران، در قبل و بعد از عملکرد رسانههای غربی جدید، دیده میشود؛ بهعنوان مثال، در یک تحقیق از دختران جوان، دریافتند که شروع وسواس فکری در مورد وزن و شکل بدن، تغییر رفتار برای کنترل کردن وزن و کم ارزش شمردن بدن، با تماشای برنامههای تلویزیون رابطه داشته است.
باربی، چطور باعث بیاشتهایی و اختلالهای ضدسلامت میشود؟
در همینه زمینه :