4طبیعتگرد دزفولی بعد از 2روز مفقود شدن در ارتفاعات اشترانکوه از مرگ نجات یافتند
پایان شیرین عملیات در کولجنو
4طبیعتگرد دزفولی که برای تفریح به اشترانکوه رفته بودند بعد از آنکه مسیر را گم کردند 2شبانهروز را بدون غذا گذراندند و در حالی که جانشانبه خطر افتاده بود با تلاش امدادگران از مرگ نجات یافتند.
به گزارش همشهری، این ماجرا از ساعت 1:30 بامداد شنبه با تماس مردی با هلال احمر الیگودرز آغاز شد. او در این تماس کوتاه گفت که همراه 3نفر دیگر از دوستانش به ارتفاعات کولجنو در اشترانکوه رفتهاند اما با تاریک شدن هوا راه را گم کرده و از طرفی آب و غذا نیز همراه ندارند. دقایقی بعد از این تماس بود که نخستین گروه از امدادگران راهی منطقه شدند و تلاشها برای یافتن افراد گمشده در ارتفاعات آغاز شد. تماس تلفنی در منطقهای که این افراد قرار داشتند به سختی ممکن بود و همین موضوع کار جستوجو را دشوار میکرد. با وجود این در ادامه چند گروه دیگر نیز به منطقه اعزام شدند و برای کمک گرفتن از افراد محلی و کوهنوردان حرفهای نیز فراخوان صادر شد. جستوجوها ادامه داشت تا اینکه شامگاه شنبه امدادگران موفق شدند 2نفر از طبیعتگردان را پیدا کنند و نجات دهند. جستوجوها برای یافتن 2نفر دیگر ادامه پیدا کرد تا اینکه سرانجام ظهر دیروز (یکشنبه) 2نفر دیگر نیز که خود را به عشایر منطقه رسانده بودند نجات پیدا کردند و عملیات جستوجو پایان شیرینی داشت.
سهلانگاری؛ عامل گمشدن در کوه
در همین حال محمد قدمی، مدیرعامل هلال احمر لرستان درباره این عملیات به همشهری میگوید: افرادی که در کوه گم شده بودند کوهنوردان حرفهای نبودند و هیچ امکاناتی نیز همراه نداشتند، درصورتی که مسیر قله کولجنو از دشوارترین مسیرهای کوهنوردی در کشور است و هر کسی توان صعود به آنجا را ندارد. با این حال این افراد با سهلانگاری به این منطقه رفته بودند.
حادثه به روایت یک نجاتیافته
نظام زارعپور شاهآبادی، یکی از نجاتیافتگان این حادثه است. او در گفتوگو با همشهری می گوید: روز جمعه بود که همراه 3نفر از دوستانم برای تفریح راهی منطقه کولجنو شدیم. ما کوهنورد حرفهای نیستیم و فقط قصدمان از رفتن به آنجا تفریح بود. شنیده بودیم که آنجا آبشارهای زیبایی دارد و میخواستیم کمی در طبیعت باشیم و این آبشارها را ببینیم. یکی از دوستانم میگفت که با منطقه آشناست و با یکیدو ساعت پیادهروی به آبشارها میرسیم. ما هم خودروهایمان را در جایی رها کردیم و پیاده به راه افتادیم. او ادامه میدهد: بعد از چند ساعت پیادهروی کار به کوهنوردی رسید. دوستمان مدام میگفت که الان میرسیم و به این شکل ما حدود 5، 6ساعت کوهنوردی سنگین انجام دادیم و باز هم به آبشارهایی که او گفته بود، نرسیدیم. کمکم هوا تاریک شد و از طرفی دیگر رمقی برای ادامه مسیر نداشتیم. ما به گمان اینکه تا چند ساعت دیگر برمیگردیم وسیله ای هم همراه نداشتیم.
ترس از خرس و گرگ
این مرد در ادامه میگوید: هوا در آنجا سرد بود. بطریهای آبی که همراه داشتیم خالی شده بود. شنیده بودیم که آن منطقه حیوانهای درنده دارد و هر سایهای را که میدیدیم تصور میکردیم که خرس و گرگ دیدهایم. اصلا نمیدانستیم که کجا هستیم. گوشیهایمان آنتندهی نداشت و در این شرایط من تصمیم گرفتم از دوستانم جدا شوم و خودم را به جایی برسانم که گوشی موبایلم آنتندهی داشته باشد و بتوانم کمک بگیرم. کمی که از آنها دور شدم ناگهان گوشیام کار کرد و توانستم با هلالاحمر تماس بگیرم. امدادگری که پشت خط بود موقعیت منطقه را برایم توضیح داد و گفت بهتر است به جهتی که عشایر در آنجا حضور دارند برویم و آنها هم برایمان کمک میفرستند. بعد از این تماس به سمت دوستانم برگشتم و با آنها ماجرا را درمیان گذاشتم. 2نفر از آنها گفتند بهتر است سمت دیگری برویم و شاید اینطوری زودتر نجات پیدا کنیم. ما هم به حرف آنها گوش کردیم و به سمتی که گفته بودند به راه افتادیم اما اوضاع بدتر شد. ما در ارتفاعات و روی صخرهها گرفتار شده بودیم و چون هوا تاریک بود ممکن بود سقوط کنیم. به همین دلیل در جایی نشستیم و منتظر کمک شدیم. یکی از ما بطریهای خالی را برداشت و دنبال آب رفت. او به سختی و بعد از چند ساعت توانسته بود خودش را به یک رودخانه رسانده و کمی آب برایمان بیاورد. او تا صبح دو مرتبه این کار را انجام داد تا ما از تشنگی تلف نشویم.
پناه بردن به عشایر
مرد نجاتیافته در ادامه میگوید: روز دوم هم به همین شکل گذشت تا ما تصمیم گرفتیم از یکدیگر جدا شویم. ما در2 گروه دو نفری در 2 جهت حرکت کردیم. ما به سمت عشایر رفتیم و 2 نفر دیگر به سمت مسیری که فکر میکردند درست است به راه افتادند. ظاهرا آنها عصر شنبه به امدادگران هلالاحمر رسیده بودند و ما هم صبح یکشنبه و درحالیکه بیشتر از دو روز گرسنگی کشیده بودیم به چادر عشایر رسیدیم و آنها به ما آب و غذا دادند و در ادامه امدادگران هلالاحمر به کمکمان آمدند و به این ترتیب نجات پیدا کردیم.