گوارا باشد، گوارای وجود
ابراهیم افشار
حالا دیگر ما شکل و شمایل مردانی را داریم که دنیا را شکست دادهاند. حالا دیگر این ماییم که سوگلی جهان شدهایم. گوارای وجودمان باشد و نوش جانمان. درباره نوع بازیمان حرف نمیزنیم. درباره بدبختیهای فوتبالمان هم لام تا کام چیزی نمیگوییم. یک مشت خاکستر میریزیم رویش و همهچیز را در سایه این پیروزی پنهان میکنیم. مهم این است که دیشب این همه مردم رفتهاند توی خیابانها جیغ زدهاند. عروسی گرفتهاند و دادار دودور راه انداختهاند. آنها تا صبح پلک نزده و هورا کشیدهاند. نوش جانشان گوارای وجودشان. ما به این شبهای توفانی و تاریخی، از نان شب بیشتر نیاز داریم. یک خاکروبه خاکستر و ملاط برمیداریم و همه نابهسامانیهای فوتبال را در زیر آن، قشنگ پنهان میکنیم. الان دیگر وقت نقزدن نیست. وقت کوفت کردن پیروزیهای بزرگ نیست. پیروزیهایی که قلفتی از آسمان خدا میافتند. گوارای وجودتان باشد. نوش جانتان. گوشت بشود بچسبد به تنتان.
اما من اگر جای شما بودم این پیروزی را تقدیم میکردم به فریده کهنمویی همسر حسین صدقیانی اولین مربی تیمملی فوتبال که الان سالهاست در گوشه خانه سالمندان زندگی میکند و هیچکس از حالش خبر ندارد. تقدیم میکردم به محمد پارسا که فدا شده همین فوتبال است. تقدیم میکردم به استاد پرویز زاهدی که او نیز در گوشهای دور از سیاره ما، در یک خانه سالمندان از چشمهای اقربا پنهان است. تقدیم میکردم به ستارههایی از دهههای پنجاهوشصت که لنگ نان شامشان هستند. تقدیم میکردم به کارگران مغمومی که 4ماه است حقوق نگرفتهاند اما دیشب را تا صبح گلو جِر دادند. گلو جر کردند تا طعم افتخار از سینهشان کوچ نکند هرگز. تقدیم میکردم به زلزلهزدگان سرپل ذهاب که شبی را در سایهسار این پیروزی صبح کردند و عجالتا یادشان رفت که آیندهها گاه چقدر خاکستری ست. تقدیم میکردم به پیرزنی که نصف شب دیشب با قیافه پوشیده تا کمر خم شده بود توی صندوق بزرگ زبالهدانی تا برای نوههایش میوه لهیده پیدا کند. شاید آخر از همه به تاج تبریک میگفتم. چون گفته است خوشحال است که در سایه این پیروزی، بیکاری وگرانی از یاد مردم رفت. ممنونم برادر. باز بگو بچهها پیروز بشوند که ما همه چیز یادمان برود. نمیدانی چه غفلت شیرینی پنهان است در فراموشی. در آلزایمر خودخواسته. در زوال عقل ما.
حالا دیگر این بچههای ما نیستند که 90دقیقه با این فکر الو بگیرند که پیراهنشان را آخر بازی با پیراهن کدام ستاره عوض کنند. حالا دیگر اینها خود یک ستارهاند. یاد حسن نظری بخیر که در جام1978 وقتی در پایان بازی با اسکاتلند بهسمت گوردن مککوین ستاره یک میلیون دلاری اسکاتلند رفت تا پیراهنش را به یادگار بگیرد با اخم و تخم او مواجه شد و به ناچار سر به زیر انداخت و راه رختکنی خودمان را در پیش گرفت. چند ثانیه بعد اما وقتی در رختکن تیم ایران باز شد و حسین در حالی که داشت خودش را تر و خشک میکرد پسره ککی مکی اسکاتلندی را دید که پیراهنش را گرفته دستش و آمده که گلگی را از دل او دربیاورد. اینبار حسن بود که طاقچهبالا گذاشت وگفت نوچ. بچههای تخس تیمملی، کلی به او تیکه انداختند که «حسنجون، بابا این کم آدمی نیستها. ستاره یک میلیون دلاری اسکاتلندیهاست. بیا از خر شیطان پیاده شو و پیراهنش را بگیر. حالا که خودش پشیمون شده، دست رد نزن به سینهاش خب.» اما حسن به طعنه گفت: «اگه او مرد یک میلیون دلاری است من هم ستاره هزارتومنی تاج هستم خب. این به اون در.» حالا باید دید حسن نظری ما در بازی با اسپانیا کیست و طرف آیا روی خوش نشان میدهد یا روی سگ!
از دیگر سوژههای جام78 و شباهتش با جام2018، یکیاش هم این است که در آن بازیها ایران «از لحاظ ظاهری بینظمترین» تیم جام بود. یکی دوشب قبل از شروع بازیها بود که حشمت خیلی پدرانه بچهها را صدا زد و یواشکی ندا داد که بابا بروید موهایتان را اصلاح کنید و دست از هیپیبازی دربیاورید تا خبرنگاران اروپایی اینقدر به تیم ما گیر ندهند که ریشوترین تیم جامجهانی هستیم. آن لحظه اما بچههای ژیگولو همگی پیچیدند و دست به صورت خود نزدند. تنها علی پروین بود که اطاعت کرد و ریش و پشم را از ته تراشید. حالا که دارم سلایق روانشناسی کیروش را با پدرسالاری عصر حشمت مقایسه میکنم میبینم که این مرد موزامبیکی با اینکه دستکاری در ریش و پشم و یا زیباییشناسی صورت بچهها را مربوط به حریم خصوصیشان میانگارد اما فرامین غیرمستقیم هم گاه درباره سبکزندگی بچههایش درقالب حرفهایگرایی میدهد. مربیها در مشرق زمین نمیتوانند صرفا آدم مکانیکی باشند. تو هم نباش.
جالبترین نکته آن جامجهانی اما این بود که روز پیش از افتتاح جام78 در حالی که دانشجویان معترض تهرانی خوابگاه را به ویرانهای تبدیل کرده و امیرآباد شمالی را بسته بودند روزنامهها هیچ خبر حاشیهای را از اردوی تیمهای حاضر در جامجهانی رد نمیدادند. آن روزها رئیس کمیته برگزاری جامجهانی گفته بود: «چنانچه فینال بازیها در وقت 90دقیقه و دو تایم 15دقیقهای، مساوی تمام شود ضیافتی با نام پنالتی نخواهیم داشت و بازی48 بعد تکرار خواهد شد!» همچنین مستر هاوهلانژ رئیس وقت فیفا در آرژانتین رسما اعلام کرده بود که تنها 7کشور در دنیا هستند که توانایی برگزاری جامجهانی را دارند! ( ایتالیا، فرانسه، برزیل، سوئد، انگلیس، آلمان غربی و اسپانیا) الان قطر فسقلی هم دیگر در میزبانی کم نمیآورد. خدا را چه دیدی، شاید فردا پس فردا، بوتان هم در نامزدبازی کم نیاورد.