یادنامه:حاجحسین خلج 1398- 1316
صدایش را وقف سیدالشهدا ع کرده بود
مریم قاسمی
اهالی بازار بهخصوص پاچنار هیچوقت نام حاجحسین خلجشیرین، شاعر اهلبیت و پیرغلام حسینی را از یاد نمیبرند؛ پیرمردی که همیشه شال سبز راهراه بر گردن میانداخت و همینطور که در کنار چرخ خیاطی مشغول کار بود، اشعار خود را در وصف ائمه اطهار(ع) زمزمه میکرد و اشک میریخت. مرحوم حاجحسین هر وقت کهماه محرم از راه میرسید، تاب در یک جا ماندن نداشت و حضور در هیئتهای عزاداری راسته بازار یکی از علایقش بود.
راهاندازی فاطمیه
مرحوم حاج خلج از تأثیرگذاری مادرش در شکلگیری شخصیتش اینطور میگفت: «زمانی در خیابان خیام جنوبی، فرد متمکنی خانهای را به مادرم هبه کرد تا در آن فاطمیه راهاندازی کند که بعدها به نام «حسینیهمؤمنهخانوم» معروف شد. در نوجوانی نمیدانستم شعر نوحهخوانی با تصنیف بزرگانی چون داریوش رفیعی متفاوت است. اما چون سوزوگداز داشت، همان تصنیفها را میخواندم تا اینکه مادرم گفت: «شیرم را حلالت نمیکنم مگر اینکه صدایت را وقف آقا امام حسین(ع) و مجالس روضهخوانی کنی.» مرحوم حاجحسین خلج که از قافیه، نظم و نثر چیزی نمیدانست، وارد دنیای شعر و شاعری عاشورایی میشود و در مناسبتهایماه محرم مقابل مداحان سنتی و پیشکسوت نوحه میخواند و یاد میگرفت.
نوحهخوانی در مغازه خیاطی
اهالی فراموش نمیکنند آن روزهایی را که محرم از راه میرسید و مغازه خیاطی مرحوم خلج، پیرغلام حسینی نوا و صدایی بغضآلود بهخود میگرفت. پیرمرد در فضای خیاطی دم میگرفت: «مردم سیه بر تن کنید/ شال عزا گردن کنید/ از گریه تر دامن کنید/ آمد حسین در کربلا». حاج حسین خلج، پیش از آنکه پیرغلام حسینی باشد شاعر اهلبیت(ع) بود و هروقت دلش میگرفت قلم و کاغذ بر میداشت و با اشعارش به صحرای کربلا میرفت تا مظلومیت حسین و یارانش را روایت کند. مرحوم حاج حسین خلج یکی از چهارپایهخوانهای مطرح بازار تهران هم بود.