• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 26 تیر 1402
کد مطلب : 197499
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/wj79z
+
-

موانع دینداری قبل از پیروزی انقلاب

دریچه
موانع دینداری قبل از پیروزی انقلاب

به‌رغم اینکه رسانه‌های غرب با تطهیر چهره پهلوی و ناکارآمد نشان دادن انقلاب اسلامی می‌کوشند وضعیت دینداری مردم را قبل و بعد از انقلاب بدون تغییر نشان دهند و چه بسا گرایش مردم به دین را در دوره پهلوی بیشتر بنمایانند، اما انقلاب اسلامی با تأثیرات فراوان خود توانست جامعه ایرانی را که پیش از انقلاب توسط رژیم گذشته به سمت فساد و گناه جمعی سوق داده شده بود، بار دیگر زنده و وجدان و فطرت خفته آنان را بیدار کند و از جوانانی که رژیم ستمشاهی پهلوی قصد داشت آنان را به فساد اخلاقی و عملی بکشاند، افرادی بسازد که در دوران جنگ تحمیلی و پس از آن در عرصه‌های مختلف برای کشور جان خویش را فدا و برای نظام افتخار‌آفرینی کنند. اما پیش از انقلاب، جامعه ایران یک جامعه دنیوی بوده است؛ بدین معنا که مساجد، هیئات و مراسم مذهبی به‌صورت فردی، مخفیانه و در منازل شخصی افراد برپا می‌شد و هیچ‌وقت مثل الان شاهد برپایی مناسک و مراسم مذهبی به‌صورت جمعی و به‌عنوان جزئی از فرهنگ جامعه ایرانی نبوده‌ایم.

مبارزه آشکار با فرهنگ اسلام
رضاخان در ابتدای حکومت خود برای جلب توجه و حمایت‌ توده‌های مذهبی در کشور که تعدادشان هم کم نبود، خود را فردی دین‌مدار و اقداماتش را در راستای رهنمودهای اسلام و شیعیان معرفی می‌کرد، اما در ادامه و پس از اینکه حکومت پهلوی توانست قدرت را کامل به‌دست بگیرد، رفته‌رفته تمایلات ضد‌دینی رضاشاه و اطرافیان او نمایانگر شد. دستور کشف حجاب و اجبار مردان به پوشش غربی از برنامه‌هایی بود که رضاخان پس از سفر ترکیه در این راستا صادر کرد و قانون کشف حجاب در 17دی‌ماه همان سال ابلاغ و با خشونت بسیار اجرا شد. پس از ابلاغ قانون کشف حجاب، همزمان قانون ممنوعیت به راه انداختن دسته سینه‌زنی و محدود بودن عزاداری به روضه‌خوانی در مساجد و تکایا نیز ابلاغ شد. اما مبارزه با عزاداری سیدالشهدا اینجا تمام نشد و 2سال بعد با هدف «خرافه‌زدایی» از میان مردم، روضه‌خوانی نیز ممنوع شد. مخالفت با مراسم عزاداری امام حسین(ع) به آنجا رسید که کارناوال شادی در ایام عاشورا به‌راه انداخته شد و حکومت، صنف‌ها را مجبور به شرکت در این کارناوال و برپایی دسته مخصوص به‌خود کرد.

ترویج اسلام غیرسیاسی
محمدرضا پهلوی نیز پس از کودتای 28مرداد و تحکیم پایه‌های قدرتش، مسیر تجددطلبی پدرش را با سرعت بیشتری دنبال کرد. او با پیروی از سیاست ضد‌دینی رضاخان می‌کوشید با تبلیغات وسیع به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم اسلام را غیرسیاسی اعلام کند و حوزه فعالیت علما را به امور و مسائل شرعی محدود سازد. محمدرضا پهلوی معتقد بود که ایران، بخشی از تمدن غرب است که به لحاظ موقعیت و فاصله جغرافیایی، از این تمدن عقب مانده و لذا در راه رساندن کشورش به دروازه‌های تمدن بزرگ، لازم است تفکرات پوسیده و قدیمی مردمش را از بین ببرد. او دست به اقداماتی مانند تغییر تاریخ از هجری شمسی به شاهنشاهی، برگزاری جشن‌های 2500ساله، اهمیت دادن به بهاییت و... زد که این اقدامات سیاست‌های مذهبی محمدرضاشاه را شدیداً زیر سؤال برد.

ولنگاری‌های جنسی در سطح شهر
فساد جنسی بی‌مبالات در رژیم پهلوی به اوج رسیده بود. دربار شاه پهلوی دائم محل رفت‌وآمد فواحش خارجی و معشوقه‌های داخلی بود. او از دوران جوانی تا اندکی پیش از مرگ دست از زن‌بارگی برنداشت. اما این موضوع تنها به دربار محدود نمی‌شد، بلکه ولنگاری جنسی پیش از انقلاب به اوج خود رسیده بود. در حقیقت در نظام طاغوت به جای نگاه به جایگاه والای انسانی زن به آن نگاه جنسیتی می‌شد و همچون کالایی ویژگی‌های جسمانی آن مورد توجه و استفاده قرار می‌گرفت. زن مانند شیئی نگاه می‌شد که هم خود او قابل فروش بود و هم تصویرش روی کالا، به فروش بیشتر آن کمک می‌کرد. از طرفی شیوع فساد در سطح جامعه فضای نامناسبی را برای حضور زنان در اجتماع ایجاد کرد و موجب شد که زنان و خانواده‌هایی که به ارزش‌های اسلامی و ایرانی پایبند بودند، از حضور در این اجتماعات آلوده پرهیز کنند.

سینمای فاسد در خدمت تفکرات مستهجن
حکومت پهلوی دستور داشت فساد را طبق یک دکترین وارد فرهنگ سرزمین کند. یکی از راه‌های ورود فساد به فرهنگ خانواده ایرانی کشاندن موضوعات و تمایلات جنسی به فیلم‌های سینما و عریان کردن بازیگران زن در این فیلم‌ها بود؛ کاری که در سینمای ایرانی، سابق و در حقیقت در دوره پهلوی تلاش می‌شد دختر‌های فراری را که قبلاً وارد سیستم روسپی‌گری شده بودند، وارد سینما کنند که یکی، دو تا هم نبودند. درواقع با توجه به اینکه در سال‌های 40و 50مراکز سینما و تنها یک شبکه تلویزیونی وجود داشت، تنها فیلم‌هایی که بنیان خانواده را از بین می‌برد، پخش می‌شد که بیشتر تخریب نظام خانواده را دنبال می‌کرد و حتی برای جوانان اردوهایی بود که به‌صورت مجزا و مختلط برگزار می‌شد که نه‌تنها برای ساختن جوانان نبود، بلکه جهت آماده‌کردن آنها برای ادامه فساد بود.

مشروب‌فروشی، بیشتر از کتابفروشی
پیش از انقلاب و در زمان حکومت پهلوی جامعه ایرانی به حدی از ولنگاری رسیده بود که تقریبا تعداد مشروب‌فروشی‌ها بیشتر از کتابفروشی‌ها و حتی نانوایی‌ها شده بود و مفاسد اخلاقی در جامعه موج می‌زد. درحقیقت در چنین جامعه‌ای نه فرصتی برای دینداری بود و نه فرصتی برای اعتلای فرهنگی و علمی کشور و در حقیقت مردم ایران دقیقا به همان سمتی درحال حرکت بودند که بیگانگان با استفاده از رژیم طاغوتی درحال پیاده‌سازی‌ آن در کشور بودند.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید