روایت آرشیوی
نسرین کشفی
مستندهای آرشیوی برخلاف اینکه ممکن است بهنظر برسد تولید ساده و آسانی دارند، به ساعتها کار و تحقیق برای رسیدن به ساختاری جذاب و روایتی قابل اعتماد نیاز دارند. آرشیوها همیشه منسجم و مرتب نیستند و معمولا به شکل تکهپارههایی از واقعیت نزد افراد و مؤسسات مختلفی نگهداری میشوند که یافتن آنها و سر و شکل دادن به این پازلهای واقعیت کار آسانی نیست. در سالهای گذشته لزوم استفاده از آرشیو در مستندهای نهادهایی که به آرشیوهای اسناد و مدارک مختلف دسترسی دارند، آشکار شده است. آرشیو یعنی تاریخ و تاریخ موضوعی است که برای کسب هویت و تثبیت واقعیتها و باورها کارکردی مهم دارد. اما مستندهای مستقل کمتر امکان دسترسی به آرشیوها را دارند. دارندگان مصالح آرشیوی، علیالخصوص نهادها و مؤسسات نگهداری متون آرشیوی، ازجمله فیلم و عکس و سند و مدرک، برای در اختیار گذاشتن این مصالح در اختیار مستندسازان مستقل قوانین سختگیرانه و موانع پرشماری دارند. از سوی دیگر، سر و کله زدن با مقدار زیادی اطلاعات و نظم بخشیدن به آنها نیازمند برخورد سیستماتیک با منابع آرشیوی و بهرهگیری از شیوههای تحقیق معتبر است. مستندسازی که صرفا مقدار زیادی مواد آرشیوی را به صرف تازگی و دیده نشدنشان در مستندش میانبارد و به خیال خود به این ترتیب تماشاگرش را شگفتزده میکند، خبر ندارد که فقط باعث ملال مخاطبش میشود و بعد از چند دقیقه توجه مخاطبش را از دست میدهد و تمام زحماتش هدر میرود. برخورد با مواد آرشیوی نیازمند ساختارمندی و مشخص کردن هدف استفاده از چنین مصالحی است. هر تصویر یا هر فایل صوتی آرشیوی تنها زمانی بهکار میآید که در خدمت هدف اصلی مستندساز باشد. صرف اینکه عکس یا تکهای فیلم یا سند یا مدرکی مکتوب، مدتهاست در آرشیو خاک میخورد و توجه کسی را بهخود جلب نکرده، نباید باعث شود که مستندساز بخواهد از آن استفاده کند بدون اینکه آن ماده آرشیوی او را به مقصودش نزدیک کند. «دبستان پارسی» ساخته حسن نقاشی که بهترین مستند بخش ملی پانزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت شد، در استفاده از مواد آرشیوی و ساختار روایی نمونهای مثالزدنی است. مستندساز مواد و مصالح مورد نیازش را با دقت برگزیده و در ساختاری محکم عرضه کرده است. صدحیف که تا امروز امکان اکران این مستند ارزشمند مهیا نشده است.