
جنایت در نمای نزدیک
«گلدبک: بحران گروگانگیری» مستندی آرشیوی از واقعهای خونین در سال 1988 است

ندا زندی
صبح یکی از روزهای ماه آگوست سال 1988 است که تلویزیون شروع به پخش خبری غیرمنتظره و دلهرهآور میکند؛ خبری که حتی نمیشود حدس زد قرار است شروع واقعه مهمی باشد که 2روز و 19دقیقه به طول میانجامد و تجربهای پرمخاطره برای اهالی رسانه و تلخ و پرهزینه برای نیروی پلیس آلمان خواهد بود. «گلدبک: بحران گروگانگیری» ساخته وُلکر هایسی مستندی مبتنی بر عکسها و فیلمهای آرشیوی از یک گروگانگیری نفسگیر است که پیش از فروریختن دیوار برلین در آلمان غربی رخ داد. این مستند یکی از محصولات نتفلیکس است که در سالهای اخیر با تولید مستندهای عامهپسند سهم زیادی در رونقبخشیدن به بازار مستند داشته است.
ثانیههای اضطراب
2 مرد مسلح به بانکی دستبرد میزنند و 2 نفر از کارمندان بانک را گروگان میگیرند. برای دومین بار صدای شلیک اسلحه به گوش میرسد. تمام اطراف بانک دویچه شهر گلدبک پر است از ماشین و نیروهای پلیس. مردم کنجکاو هم لابهلای ساختمانها و درختها این پا و آن پا میشوند و منتظر شنیدن خبری تازه هستند؛ خبری که تماما از روزنامهها و تلویزیون مخابره میشود و از اینرو خبرنگاران، عکاسان و فیلمبرداران برای شکار تازهترین اتفاق به کمین نشستهاند. گزارشگر رادیو به ما میگوید که گروگانگیران از پلیس درخواست 300هزار فرانک پول به همراه کلید گاوصندوق و یک ماشین را دارند. دوربین دوباره پلیس را به ما نشان میدهد که مشغول مذاکره با یکی از گروگانگیرهاست. مرد عصبانی تهدید میکند که درصورت برآورده نشدن درخواستش، ابتدا گروگانها و سپس خودش را میکشد. لحظهای بعد میبینیم که یکی از نیروهای پلیس مقداری پول را جلوی بانک میگذارد و مدیر بانک سینهخیز بسته پولها را به داخل بانک میبرد و کمی بعد تیتراژ آغاز فیلم بالا میآید که یادمان نرود مشغول تماشای یکی از مستندترین مستندهای سال هستیم.
نتفلیکس این بار دست روی یکی از بهتآورترین گروگانگیریهای تاریخ آلمان گذاشته که تا آن زمان بیسابقه بوده؛ واقعهای که در همان زمان میلیونها نفر از چشم رسانه شاهدش بودهاند و حالا با تبدیل شدنش به فیلم، ما از چشم حقیقتگوی سینمای مستند شاهدش هستیم.
قاتلین بالفطره
13ساعت از شروع گروگانگیری گذشته که بالاخره خودروی مورد نظر گروگانگیران به آنها تحویل داده میشود. مجرمان به همراه گروگانها سوار بر ماشین به آرامی از مقابل دوربین خبرنگاران میگذرند و نخستین تصاویر از وضعیت مجرمان ثبت میشود. پلیس به درخواست گروگانگیران و برای جلوگیری از خشونت بیشتر، عقب کشیده و همین مجال را برای جولان رسانه باز میگذارد. شب فرامیرسد و خبرنگاران همچنان در پی ماشین مجرمان روانه هستند. هنوز هویت مجرمان شناسایی نشده و پلیس مستأصل است. با شروع روز پلیس وارد بانک میشود مگر سرنخی از مجرمان بیابد. همزمان در کنفرانسی خبری از اصحاب رسانه میخواهد که تا زمان دستگیری گروگانگیران و آزادی گروگانها از انتشار گزارش خودداری کنند. توصیهای که به خرج خبرنگاران تشنه نمیرود. آنها تصمیم گرفتهاند در غیاب پلیس دست بهکار شوند و تهورشان را به رخ بکشند. با گذشت بیش از 35ساعت، گروگانگیری وارد مرحله تازهای میشود. حالا مجرمان که خودشان را به شهر بِرِمِن رساندهاند اتوبوسی با 30سرنشین را گروگان میگیرند. تازه مشخص میشود که یک زن نیز در جمع گروگانگیران حضور دارد و آنها در مجموع 3 نفر هستند. وضعیت هر لحظه وخیمتر و آشفتهتر میشود. پیتر میر، عکاس، به گروگانگیران نزدیک میشود و نقش پیامرسان را ایفا میکند. میر به دوربین خبرنگاران میگوید که گروگانگیران یک ماشین بدون شنود و چند درخواست دیگر دارند. معلوم نیست هدف او از بر عهده گرفتن این نقش و قاطی شدن در ماجرا چیست. نگران جان مسافران اتوبوس است یا وسوسه دیده شدن در چنین واقعهای او را به این کار واداشته؟ با اینکه مجری تلویزیون معتقد است مجرمان از فیلمهای جنایی ایده گرفتهاند اما خیلی زود و در صحنهای بسیار عجیب، گروگانگیر درخواست مصاحبه یکی از خبرنگاران را میپذیرد و در حلقه رسانهها حاضر میشود و میگوید که سابقه کیفری دارد و ذاتا مجرم است. سپس در پاسخ به سؤال یکی دیگر از خبرنگاران مبنی بر وضعیت گروگانهای داخل اتوبوس، مجرم جوان آنها را دعوت میکند تا از نزدیک حال و روز آدمهای داخل اتوبوس را ثبت کنند. شاترها به صدا درمیآید و چهرههای ترس خورده ثبت میشوند. اتوبوس شبیه به موزهای شده که هولناکترین آثار هنری را عرضه کرده؛ چهره آدمهای مانده در یک قدمی مرگ. کسانی که نمیدانند آیا موهبت زندگی دوباره به آنها بخشیده میشود یا لحظات پایانی عمرشان را سپری میکنند. عکاسان با تمام قوا میکوشند تا از هر زاویهای که میتوانند تصویر ثبت کنند.
رسانه؛ عامل بحران یا کلید حل بحران؟
حالا دیگر هویت مجرمان برای همه آشکار شده؛ هنس یورگن و دیتر دگوسی، 2 مجرم سابقهدار. هنوز از پلیس خبری نیست تا اینکه در یک اتفاق بدون عاقبتاندیشی، پلیس یکی از گروگانگیران را دستگیر میکند بیآنکه فکر کند هرلحظه ممکن است 2 مجرم دیگر، مسافران اتوبوس را قربانی کنند. دلهره و اضطراب پایانی ندارد و پیش از آنکه پلیس تصمیم بگیرد صدای شلیک از اتوبوس بلند میشود تا پایان تلخ اقدام اشتباه پلیس و رسانه، تلخی بیپایانی برای خانوادههای منتظر رقم بزند. یک کشته و بعد که خشم و عصبیت گروگانگیران مشتعل میشود، سوار بر یک خودروی سواری به همراه 2 زن گروگان از جایی به جایی دیگر میروند، بیآنکه خسته شوند یا اشتباهی از آنها سر بزند. پلیس بلاتکلیف است و سردرگم. نمیخواهد در جایی که ممکن است به مردم عادی و بیگناه آسیب برسد با گروگانگیران درگیر شود. گروگانگیران به کلن میرسند و تصاویر نابی از همصحبتی با خبرنگاران و سیگار کشیدن با آنها ثبت میشود. دور خودروی آنها به قدری شلوغ است که برای باز کردن راه باید خبرنگاران و مردم را تهدید به تیراندازی کنند. و بعد فصل پایانی خونین و دردناک ماجرا. در قضیه گروگانگیری گلدبک رسانهها بخش مهم ماجرا بودند. آنها دسترسی کامل و بیواسطهای به جانیان داشتند و همین دسترسی به آنها جرئت داده بود که بخواهند به نوعی شخصا قضیه را حل و فصل کنند اما به بخشی از مشکل بدل شدند. این مستند مثال بارزی از استفاده درست و خلاقانه از آرشیو و مصالح آرشیوی در بازنگری تاریخ است.