لبخند را به صورتمان برگردانید
محمدحسین عباسی| «قرعه جهنمی»؛ این نامی بود که روی قرعه ایران در جامجهانی2018 گذاشتند. چند دقیقه بعد از آنکه کافو، تیمملی را در یکی از سختترین گروههای ممکن قرار دارد، همه رسانههای معتبر دنیا به سرعت درباره حذف زودهنگام ایران از جام به توافق رسیدند. موج پیشبینیها و شوخیها، به درون ایران هم رسید و تصور میشد «امید» بزرگترین گمشده تیمملی باشد. همه آن روزها سپری شده و حالا «وقت نمایش» است. وقت بر هم زدن همه تصورها. وقت باطلکردن همه پیشبینیها. وقت نبرد برای آنکه ژورنالیستهای جهانی بدانند چقدر در اشتباه بودهاند که حتی برای ایران، به اندازه مراکش شانس زندهماندن قائل نشدهاند. جامجهانی برای ایران، از مدتها قبل شروع شده و از فردا، جدیتر خواهد شد. پسران خوشپوشی که زودتر از همه به کشور میزبان قدم گذاشتند، دست به هر کاری خواهند زد تا زودتر از همه از روسیه برنگردند. تلفیق نشاط و جدیت در اردوی تیمملی، فریادهای بلند ایران در حلقه اتحاد بعد از هر تمرین و عبارتهای امیدوارکننده آقای سرمربی درمورد انگیزه بازیکنان، بهانههای برای دلبستن به رویای بزرگ این تیم است. در چند روز گذشته، صدای هواداران تیمملی در مسکو کاملا بهگوش رسیده و حالا زمان آن است که ستارههای تیم نیز، واقعیترین تصویر از خودشان را با دنیا در میان بگذارند. در جهانی که غیرممکنهایش هر روز کمتر و کمرنگتر میشوند، در جهانی که ناگهان قادر است قاب مشترکی از رئیس جمهور آمریکا و رهبر کره شمالی بسازد، ماموریت تیمملی برای صعود از گروه جامجهانی، نمیتواند غیرممکن باشد. شاید ایران درنهایت صعود نکند اما هرگز یک تیم «از پیش بازنده» نخواهد بود. تیمی که 4سال قبل زندگی را بر آرژانتین دشوار کرد، حالا میخواهد برای اولینبار جامجهانی را با پیروزی شروع کند.
زمان نسبتا زیادی طول کشیده تا این ترکیب در تیمملی ساخته شود. تا این ستارهها در کنار هم قرار بگیرند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش کنند. بیرو و پرتابهای دستاش، باید به کمکمان بیایند. مرد خط خورده فهرست نهایی تیمملی برای اردوی برزیل، حالا گلر شماره یک ایران است. او برای رسیدن به این نقطه، بیشتر از هر دروازهبان دیگری در این جام رنج کشیده است. زاغهنشین گذشته و میلیونر امروز، باید همه هوش و حواساش را به دروازه بدوزد و به هیچ توپی، اجازه عبور ندهد. روی هوا، مرتضی پورعلیگنجی قرار است خطرها را یک به یک دور کند و روی زمین، میلاد محمدی با سرعتاش فوتبالیستهای مراکشی را غافلگیر خواهد کرد. احسان حاج صفی، همیشه مسئولیتپذیر است و امید ابراهیمی، با سانترهایش در ضربات ایستگاهی میتواند زندگی را برای تیمملی آسانتر کند. «صاعقهتیمملی» با پیراهن شماره18 بازی میکند. علیرضا جهانبخش بعد از یک فصل باشکوه به روسیه رسیده تا برای همیشه به تاریخ تیمملی بپیوندد. اشکان و مسعود، کاپیتانهای پرتجربه و کمنوسان تیم هستند، ترابی و امیری و طارمی، قوچاننژاد و دیگران با تعهد بالایشان در مسیر اهداف کیروش قدم خواهند برداشت و سردار آزمون، قرار است تیر خلاص را به مراکش بزند. شکست خوردن، شیفتگی مردم برای این تیم را نابود نمیکند. به شرطی که مثل مسابقه کلاسیک با عراق در جام ملتهای 2015 استرالیا، همه نفرات با تمام وجود برای ایران جنگیده باشند. این، تیم «مردم» است. تیمی که منتظریم گلزناناش دوباره روی سکو بروند و شادیشان را مستقیما با تماشاگرها تقسیم کنند. حالا دیگر مهم نیست کدام بازیکنها در تهران جا ماندهاند، مهم نیست چند بازی تدارکاتی برگزار کردهایم و کدام بازی به کدام دلیل لغو شده است. تحلیل و منطق، بماند برای بعد. در این 90دقیقه، باید از رنگهای دفاع کنیم که روایت رنج و سرمستی تاریخ یک ملتاند. سبز، سفید و قرمز.
مردم ایران، این روزها سختتر از همیشه میخندند و فوتبال، هنوز یکی از آخرین سنگرهایی است که میتواند لبخند را به صورت آنها برگرداند. هر بازیکنی که فردا در پترزبورگ توپ میزند، باید تصویری از مردمش در ذهن داشته باشد. برای نود دقیقه، نه قیمتهای سر به فلککشیده کسی را میآزارد، نه دلار و سکه برای هیچکس مهم بهنظر میرسد. بازارهای بورس، این 90دقیقه را تعطیلاند و وعدههای محققشده، در سرتاسر دقایق بازی به باد سپرده خواهند شد. جماعتی که با نگرانی متولد شدهاند و با تشویش زندگی کردهاند، با یک نمایش شجاعانه همه چیز را فراموش میکنند و یک پیروزی، همه چیزی است که آنها برای دوام آوردن در روزهای هولناک به آن نیاز دارند. ایران، به یک شادی عمومی نیاز دارد. یک جشن که تنها متعلق به یک گروه و یک دسته خاص نباشد. که برای ملحقشدن به آن، ژنخوب لازم نباشد. یک جشن، که به شادی پسران تیمملی در روسیه گره خورده است. پسرانی که از مراکش نمیترسند. سیل، زلزله، بیماری، آتشسوزی و سرما ممکن است ما را از پا دربیاورند اما ایرانیها، هرگز از ترس نمیمیرند. فردا اگر توپهایمان به کنج دروازه حریف بروند، جشن میگیریم و اگر سرنوشت مطابق میلمان نباشد، باز هم ایستاده برای مردان جنگجوی تیممان، دست میزنیم.