از شبه جزیره لیان تا موسیقی بوشهر مدرن
بوشهر جدید از اقوام مختلفی تشکیل شده که ردپای همه آنها در موسیقی امروز این خطه دیده میشود
سعید اداک | خبرنگار:
نادر دلش اقتدار میخواست. دلش خون میخواست. شاه افشار شبها با خیال جنگ میخوابید و رویای رقص شمشیرها را میدید، اما با این همه باز هم انگار یکجای کار میلنگید و چیزی عذابش میداد. خودش میدانست هنوز پایش به دریاها باز نشده است و روی آب شکوهی ندارد. برای رهایی از این عذاب هم که شده، دستور داد کشتیهای جنگی و تجاری زیادی بسازند. برای این ساختوسازها روستایی را در نزدیکی شبهجزیره لیان در کرانه خلیج فارس تعیین کرد؛ روستایی که «بوشهر» نام داشت و همین انتخاب، برای همیشه سرنوشت ساکنان این سرزمین را در مسیر دیگری قرار داد. مسیری که بعدها به واسطه سکونت بسیاری از تجار، بازرگانان، بردهها، مستشاران و ملوانان کشورهای دیگر در آن، بوشهر جدید را از دل این روستا متولد کرد؛ بوشهری جدید با فرهنگی جدید و موسیقیای جدید.
وقتی نادر بود
از فرهنگ و موسیقی روستای بوشهر شاید فقط نیانبان و اجراهای «دُمدُمسحری» در ماه رمضان، نسبتا بکر مانده باشد. البته بوشهر را همواره جزو تمدنهای کهن معرفی کردهاند. محمدرضا بلادی، پژوهشگر موسیقی بوشهر، نوازنده دمام و سرپرست گروه لیمر که ساکن فرانسه است درباره این عقبه تمدنی در بوشهر میگوید: بوشهر از ابتداییترین تمدنهایی است که در ایران و حتی جهان به وجود آمده. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، بوشهر در کنار شوش، تمدن ایلامی را 7 هزار سال قبل پایهگذاری کرد. آثاری که در شبهجزیره بوشهر کشف شده، گواه این مدعاست. این اهمیت در دوران بعدی مانند هخامنشیان، ساسانیان و حتی از ظهور اسلام به بعد هم وجود داشته است. بوشهر مدرن، یا بوشهر امروز، از دوران نادر شاه افشار تشکیل میشود. از آنجا که ایران در آن دوران دارای ناوگان دریایی نبود، نادر شاه تصمیم میگیرد ناوگانی تشکیل دهد. به همین دلیل بوشهر را برای ساخت و تجهیز ناوگان دریایی خود انتخاب میکند که البته در پایان هم به توفیق نهایی دست پیدا نمیکند.
وی در ادامه عنوان میکند: نادر شاه دستور میدهد چوبها و وسایل مورد نیاز این کار را از سراسر ایران و حتی از شمال کشور به بوشهر برسانند. همچنین از کشتیسازان بسیاری در سراسر جهان درخواست میکند به بوشهر بیایند و شروع به ساختوساز کشتیهای بزرگ جنگی کنند. همین موجب میشود بوشهر جدید شکل گیرد. تا پیش از آن، مقر اصلی شبه جزیره لیان «ریشهر» بود و در آن مقطع بوشهر فعلی یک روستا و محلی مناسب برای ماهیگیری بیش نبود.
بلادی ادامه میدهد: در دوره صفویه و نادر شاه، ایران موفق شده بود خلیج فارس را هم در ساحل عربی و هم در ساحل ایرانی تحت کنترل بگیرد، اما پس از دوره نادری این قدرت با چند کشور دیگر تقسیم شد و ایران به طور صد در صد در خلیج فارس حاکم نبود. بعد از اینکه دوران اوج نادری و صفوی به پایان رسید در سالهای 1800 میلادی به دلیل حضور دزدان دریایی که سرکرده آنها رحمهبن جابر بود، ناامنیهای بسیاری در خلیج فارس به وجود آمد. آنها تحتتاثیر تفکر وهابی، خلیج فارس را برای هر بازرگان، قایق و کشتی خارجی یا متعلق به کشورهای منطقه ناامن کرده بودند.
تنوع فرهنگی در بوشهر جدید
بلادی شرایط جدید بوشهر در دوران پس از نادر را هم اینطور توضیح میدهد: افراد بسیاری از نقاط مختلف کشور و حتی خارج از ایران به دلیل اهمیت سیاسی و تجاری به بوشهر فعلی مهاجرت کردند. بوشهر مهمترین بندر تجاری خلیج فارس شد و از نظر سیاسی هم یکی از مهمترین مقرهای فرماندهی انگلیسیها در منطقه در بوشهر شکل گرفت. در کنار انگلیس کشورهای دیگری چون آلمان، روسیه و فرانسه در بوشهر کنسولگری برپا کردند و این بندر تبدیل به منطقهای بسیار مهم شد.
این موزیسین درباره اتفاقات و تحولات اجتماعی بوشهر در این دوران هم توضیح میدهد: در آن زمان اقوام بسیاری به بوشهر مهاجرت کردند و بنای یک ساختار اجتماعی جدید را گذاشتند. بوشهر که بسیاری از اقوام اصیل ایرانی مانند دشتیها، دشتستانیها و تنگستانیها در آن حضور داشتند، بعد از آن تاریخ محل حضور اقوام دیگری شامل ارامنه، یهودیها، لرها، کازرونیها، لرهای بهبهان و اقوام دیگر شد. بوشهری که از آن صحبت میکنیم، حدود 15 هزار نفر جمعیت داشت. نکته جالب اینکه بخش قابل توجهی از اهالی شهر را ارامنه و یهودیها تشکیل میدادند. در این بوشهر کوچک 5 مسجد وجود داشت که 3 مسجد مربوط به شیعیان و 2 مسجد به اهل تسنن تعلق داشت. کلیسا و کنیسه هم در شهر وجود داشت و همه در صلح و صفا در کنار یکدیگر زندگی میکردند.
او همچنین درباره حضور اعراب و فرمانرواییشان بر بوشهر عنوان میکند: از جمله اقوامی که تاثیر فرهنگی بسیار جدی بر این جامعه کوچک گذاشتند، اعراب بودند. سالهای متمادی، فرمانروایی جنوب ایران و بهویژه مرکز آن یعنی بوشهر در دست خاندان آل مذکور و اعراب قرار داشت. خاندانی که اصالتا عربهای عمانی بودند. فرمانروایی اینها در دوره نادرشاه و حتی قبل از آن از سوی دولت مرکزی ایران حمایت میشد و در واقع عوامل داخلی ایران محسوب میشدند و حتی در دوره کریمخان زند در این منطقه حکومت میکردند، اما در دوره افشار این حمایت کمکم از آنها سلب شد و جای آنها به فرماندارانی داده شد که از مرکز مشخص میشدند.
بلادی در ادامه میافزاید: ساختار اجتماعی بوشهر ویژه بود و زمینه عرضه فرهنگهای مختلف و به وجود آمدن یک فرهنگ جدید را فراهم کرد. در واقع جامعهای از اقوام مختلف تشکیل شد که از نظر فرهنگی نسبت به یکدیگر احساس برتری نمیکردند. این موضوع موجب شد فرهنگهای مختلف فرصت بروز و ظهور پیدا کنند و شکوفایی فرهنگی جدیدی را نوید بدهند که ما امروزه میتوانیم به عنوان فرهنگ موسیقی بوشهر از آن یاد کنیم.
این پژوهشگر بوشهری همچنین میگوید: در کنار اعراب که موسیقی بوشهر را بسیار تحت تاثیر خودشان قرار داده بودند، آفریقاییها و بردههای آفریقایی و حتی مهاجران هندی تاثیر ویژهای بر این موسیقی بوشهری داشتند. در طول یک سال هزاران آفریقایی وارد بوشهر و در قالب تجارت برده از بوشهر به امپراتوری عثمانی منتقل میشدند. بسیاری از این بردهها در خود بوشهر و شهرهای اطراف خریداری و ساکن میشدند. اسناد معتبری وجود دارد که نشان میدهد این بردهها سعی میکردند فرهنگ خودشان را حفظ کنند و به ساز و موسیقیشان بپردازند. این ساز و موسیقی در واقع از سوی فرهنگ میزبان جذب و در بخشهای مختلف به کار گرفته شد.
آیینهای رمضانی بوشهر
این نوازنده دمام درباره ویژگیهای موسیقی بوشهر هم میگوید: اصلیترین ساز ملودیک بوشهر «نیانبان» است. نی جفتی و نی دیگری که از سوی چوپانها و شترسواران نواخته میشد نیز از دیگر سازهای این دیار است. آوازهای متنوعی مانند «شروهخوانی»، «جنگنامهخوانی»، «نظامیخوانی» و «مثنویخوانی» هم وجود داشته است. همچنین سازهای کوبهای مانند ساز دمام در اشکال مختلفی در گذشته وجود داشت و با ساز ملودیک همراه شد. دمام در عزاداریها در کنار بوق و سنج مورد استفاده قرار میگرفت. هر کدام از این سازها داستان و سرنوشت ویژه خودش را دارد. مثلا برخی از آنها از آفریقا به بوشهر آمدهاند، برخی سازهای دیگر شاید از هند آمده باشند، اما «نیانبان» ویژه است و اصالت خاصی در فلات ایران دارد. بر اساس تحقیقاتی که انجام دادهام، اصالت «نیانبان» حداقل تا 3 هزار سال قبل به صورت مستند و قطعی در ایران قابل اثبات است. در واقع این ساز نه تنها جزو سازهای اصیل بوشهر، که جزو سازهای اصیل ایرانی محسوب میشود.
بلادی همچنین درباره موسیقی بوشهری که در ماه رمضان مورد استفاده قرار میگیرد، عنوان میکند: ما 2 مراسم در بوشهر داریم که یکی مربوط به سحری خوردن مردم بوشهر میشود و دومی آیین عزاداری 21 رمضان است که مصادف با شهادت حضرت علی (ع) اجرا میشود. آنچه در زمان سحر در بوشهر پیش از اذان صبح اجرا میشده، آیینی با عنوان «دُمدُمسحری» بوده که به واسطه این موسیقی، مردم را برای انجام مراسم سحری بیدار میکردند.
«دُمدُمسحری» سالخوردگان
پژوهشگر موسیقی بوشهر، نوازنده دمام و سرپرست گروه لیمر، میگوید: در گذشته «دُمدُمسحری» همراه با ساز و آواز، کمتر وجود داشته است. سالخوردگان میگویند در گذشته شخصی بود که به او «دُمسحری» میگفتند. «دُمسحری» پیرمردی بود که در کوچههای بوشهر راه میافتاد و مناجات میخواند. به در هر خانهای که میرسید، عصایش را به در میکوبید و مناجات خودش را میخواند. اغلب خودش هم در کنار مردمی که برای سحری بیدارشان میکرد سحریاش را میخورد. محمدرضا بلادی میافزاید: کمکم این آیین با اجرای ساز ضربی دمام آمیخته شد و طی آن اشعار و قطعههایی ریتمیک مورد استفاده قرار میگرفت. در سایر نقاط ایران و حتی برخی کشورهای مجاورمان مانند عراق و بحرین هم چنین آیینی وجود دارد. اصلیترین قطعهای که شخص «دُمسحری» در هنگام کوبش بر ساز دمام میخواند، این است که: «خداوندا تو ستاری، همه خوابند، تو بیداری.» معروفترین خانوادهای هم که نزد مردم به اجرای آیین «دُمدُمسحری» شناخته شده هستند، خانواده «دُمسحری»ها محسوب میشود که نام فامیلیشان هم «دُمسحری» است.