برچسبسازی، راهحل آمریکا برای حمایت از آدمکشها
اقدامات ایالات متحده آمریکا در نقض حقوق بشر در سراسر جهان همواره به یکی از مهمترین مسائل مورد بحث در مراکز مطالعات استراتژیک و نیز محافل سیاسی، مطرح بوده است. در همین ارتباط، «امیرعلی ابوالفتح» تحلیلگر روابط بینالملل، به مناسبت هفته حقوق بشر آمریکایی برخی از موارد متعدد نقض حقوق بشر توسط آمریکا را مرورکرده است.
اول برچسب، بعد اقدام
برای تبیین چرایی حمایت آمریکا از برخی گروههای تروریستی باید ابتدا به اختلاف نظر درباره اینکه چه گروهی تروریستی است، بپردازیم. ممکن است که آمریکا بگوید گروهی تروریستی است ولی کشورهای دیگر نظر متفاوتی داشته باشند. آمریکا هیچ وقت نمیگوید که از تروریسم حمایت میکنم. اول میآید برچسب درست میکند و بعد حمایت میکند؛ مثلاً گروهی مانند گروه انقلابی نیکاراگوئه، آزادیبخش میشود و یا بالعکس به گروه حزبالله لبنان که برخی کشورها از جمله ایران به عنوان گروه مقاومت میشناسند، برچسب تروریستی میزند. پس ابتدا باید این اقدام لیبل زدن و برچسب زدن روشن شود. کاری که واشنگتن انجام میدهد و سپس از آن حمایت میکند. همه دنیا موافق هستند که باید با فعالیت تروریستی مبارزه کرد، اما چه گروهی تروریست است و چه گروهی آزادیبخش است؟ چه گروهی انقلابی و چه گروهی در حال مبارزه با اشغالگر داخلی یا اشغالگر خارجی و چه گروهی با دیکتاتوری مبارزه میکند؟ این مصداقهاست که اختلافنظر پیش میآورد.
آمریکا و القاعده: خالق و مخلوقی که به جان هم افتادند
آمریکا معتقد است که یکسری گروهها آزادیبخش هستند و خودش را مدافع این آزادیها و مبارزه با دیکتاتوری میداند و اینها را مورد حمایت قرار میدهد، اما بعضی از کشورها اینگونه قضاوت نمیکنند؛ بهعنوان مثال در نیکاراگوئه این اتفاق افتاد. آمریکا گروه انقلابی را جنبش تروریستی مافیایی خشن و وابسته به نیروهای خارجی نام برد؛ در کوبا هم همینطور شد. در ایران هم همینطور و در مورد خیلی از کشورهای دیگر؛ مثلاً در مورد القاعده این گروه مدت زیادی در حال مبارزه با شوروی در افغانستان بود و خودش را مدافع مردم افغانستان معرفی میکرد و از نیروهای جهادی بود که با حضور اعراب و مسلمانها تشکیل شده بود تا با اشغالگران کمونیست بجنگند. رهبر این گروه بنلادن در سازمان سیا آموزش دیده بود و سالها آمریکا از القاعده حمایت میکرد. برخی از اتفاقات هم بهطور مستقیم توسط دولت آمریکا شکل نمیگیرد یا حمایت نمیشود. در مورد القاعده شواهدی وجود دارد که این گروه توسط آمریکاییها ساختهشده و مورد حمایت واشنگتن بوده و کارش مبارزه با دولت کمونیست بوده است، اما پس از مدتی خالق و مخلوق با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کردند و رو در روی هم قرار گرفتند.
نقش آمریکا در پیدایش گروه تروریستی داعش
تا جایی اسناد، مدارک، مستندات و تحلیلها را دیدهام آمریکاییها ناخواسته کارهایی کردهاند که باعث شده داعش بهوجود بیاید؛ مثلاً بعد از اینکه صدام اعدام شد آمدند ارتش عراق را منحل کردند و خیلی از افراد نظامی حقوقبگیر دولت، بیکار شدند و برای تامین مخارج خانواده مجبور شدند به سمت کارهای نادرست و مخرب بروند یا جذب گروههای افراطی شوند یا به دلیل تغییری که در نظام سیاسی عراق پیش آمد، عدهای ناراضی دور هم جمع شدند و داعش را بهوجود آوردند؛ بنابراین بهنظر میرسد که نتیجه حمایتها، سیاستهای غلط و اشتباه محاسباتی آمریکاییها پیدایش گروهی مانند داعش است؛ گروهی که آمریکاییها با آن مبارزه کردند، اما خودشان در بهوجودآمدن آن مقصر بودند؛ مثلاً «دونالد ترامپ» در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ آمریکا گفت که داعش را باراک اوباما و هیلاری کلینتون (رئیسجمهور و وزیر خارجه اسبق آمریکا) به وجود آوردند. اگر این را یک مناظره انتخاباتی درنظر بگیریم باید بدانیم اقداماتی که آمریکاییها بعد از سرنگونی صدام انجام دادند باعث شد که داعش بهوجود بیاید؛ در نتیجه آمریکاییها یا سازنده بستری برای بهوجود آمدن این گروهها بودند یا با اشتباهاتشان به این گروه تروریستی کمک کردند و یا به این بهانه که این گروهها، گروههای آزادیبخش هستند از آنان حمایت کردند که پیامدهای جدی برای خیلی از کشورها داشت. وقتی قدرت اول جهان از یک گروه تروریستی حمایت کند باعث میشود که آنها در دنیا دستشان بازتر باشد. آمریکاییها وقتی با القاعده رودررو قرار گرفتند که القاعده منافع آمریکا را در آمریکا هدف قرار داد. اگر این اتفاق نمیافتاد احتمالاً کاری با القاعده نداشتند؛ حتی اگر القاعده کارهای تروریستی در بقیه نقاط جهان یا در افغانستان انجام میداد آمریکاییها کاری با آن نداشتند. آنها جایی نگران میشوند که این گروهها به منافع آمریکاییها یا منافع کشورهای همگروه با آمریکا آسیب بزنند.