جورج اورول
در اواسط تابستان موزز، زاغ اهلی، پس از سالها ناپدیدشدن باز در قلعه حیوانات پیدا شد. او اصلاً تغییری نکردهبود؛ طبق معمول کار نمیکرد و درباره موضوعات قدیم مثل کوه شکلات و چیزهای دیگر صحبت میکرد. او ساعتها روی تنه درختی مینشست و بالهای سیاهش را برهم میزد و با هر که به حرفهایش گوش میداد، مدتی طولانی حرف میزد. موزز با منقارش آسمان را نشان میداد و میگفت: دوستان، درست آن بالابالاها، پشت ابرهای سیاه، سرزمینی شکلاتی وجود دارد و این همان سرزمینی است که ما حیوانات بیچاره را از رنج کار کردن رها میکند... .
چهار شنبه 14 تیر 1402
کد مطلب :
196476
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Y6rRY
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved