کهنهکارِ کهننگار
حمیدرضا محمدی
ترجمه را خیلی دیر شروع کرد؛ در ۵٠ سالگی، اما در همه این ٣ دهه که از فعالیتش میگذرد، پرفروغ ظاهر شد و آثاری را به فارسی برگرداند که همهشان، یکسره درباره ایران است و تاریخ و فرهنگ و هنرش. و این اما هیچ از خضوع و خشوعش کم نکرده است. بسیارنادر تن به مصاحبه و سخنرانی درباره نوشتههایش میدهد اما این دلیل نمیشود که بشود بر قلم رسا و شیوایش چشمپوشید. هم زبان مبدأ را دقیق و صحیح میداند و میشناسد و هم زبان مقصد را.
همکاری با 2 فرهیخته فرزانه در 2 پروژه ملی؛ نصرالله پورجوادی در تألیف «شکوه ایران» در مرکز نشر دانشگاهی و سپس سیروس پرهام در ترجمه «سیری در هنر ایران» اثر آرتور آپهام پوپ، هنرشناس و ایرانپژوه آمریکایی در انتشارات علمی و فرهنگی، برایش اندوخته و انباشتهای شد گرانقدر و گرانسنگ. از دل همین دستیاری هم بود که ماریا بروسیوس، ایرانشناس و تاریخنگار انگلیسی را با ترجمه «زنان هخامنشی»، «شاهنشاهی هخامنشی؛ از کورش بزرگ تا اردشیر اول» و «ایرانیان عصر باستان» به ایرانیان شناساند. همچنین از همین رهگذر، «هنر و معماری ایران» نوشته جان روبرتو اسکارچیا و جووانی کوراتولا؛ ایرانشناسان ایتالیایی را ترجمه کرد و البته گزارش مکتوب و مصور سفر اریش فردریش اشمیت، کاوشگر آلمانی تخت جمشید با نام «کاوش در ایران» را هم به فارسی برگرداند.
آخرین منشوراتش که اردیبهشت امسال به طبع رسید، «امپراتوری عقل؛ روایتی از تاریخ ایران» بهقلم مایکل اکسوُرثی؛ سیاستمدار بریتانیایی در نشر هرمس و «دو چشم زمین: هنر و آیین پادشاهی در روم و ایران ساسانی» تألیف متیو فیلیپ کانِپا، ایرانشناس آمریکایی در انتشارات حکمت بودند.
این همه نشان و نشانهای است از کارنامه و کارنمایی درخشان برای «هایده مشایخ» در خدمت به فرهنگ ایران که پرورده و بالیده در خانوادهای اهل فکر و فضل است و درهمینروزها به هشتادمین پله نردبان زندگی گام گذاشت.