روایتهای مادرانه از حسرتها و فرصتها
روایتهای داستانی و مستند از مواجهه با موضوع سقط جنین عمدی
علیالله سلیمی
روایت و روایتگری از ابزارهای فرهنگی مؤثر در پیشبرد بسیاری از طرحها و مسائل مهم و حیاتی در جامعه است که اگر به شکل بهینه از آن استفاده شود، از برخی شرایط و وقایع ناگوار در آینده پیشگیری و امنیت و آسایش در اجتماع تا حدودی تضمین میشود. ورود روایتگران به برخی موضوعات پیچیده انسانی و اجتماعی، مانند سقط جنین عمدی، از یک طرف، نگرانیهای بهحق در ارتباط با انواع پیامدهای ناگوار این مسئله را نشان میدهد و از سوی دیگر، انواع راهکارهای فرهنگی مؤثر در این زمینه را در مقابل دیدگان خانوادهها میگذارد. این روایتگری نشان میدهد سقط جنین عمدی، تنها راهکار موجود نیست و میشود از هر مسئلهای که گاهی نادانسته، تهدید فرض میشود، یک فرصت طلایی ساخت و به یک انسان که جنین مینامیم، حق حیات داد. کتاب «پناهم باش» بیانکننده روایتهای مستند در این زمینه است.
داغ تازه ماجراهای کهنه
روایت یک ماجرا زمانی دشوار میشود که راوی از بیان آن دلگیر شود، بغض کند، دردهای کهنه و کابوسها دوباره سراغش بیایند و نگذارند آن ماجرای دردناک با گذشت زمان فراموش شود. موضوع «سقط جنین عمدی» از آن دست ماجراهاست که دردهای روحی و روانی آن هیچگاه فراموش نمیشود؛ کهنه میشود اما فراموش نمیشود و در این میان، «مادران» معمولا به تنهایی بارِ این غم سنگین را به دوش میکشند. بیتردید از این منظر است که راویان اولیه کتاب «پناهم باش» که همان مادران درد کشیده باشند به سختی حاضر شدهاند از آن حادثه تلخ سقط جنین عمدی که گاه سالها از زمان وقوع آن گذشته سخن بگویند و نویسنده کتاب با حذف نام و نشانی مادران راوی، اصل روایتها را در قالب داستان- مستند بیان کند. البته نویسنده کوشیده در دلِ ماجراهای تلخ، مواردی از امید و روشنایی را هم در ارتباط با موضوع کتاب، روایت کند. برای همین، مجموع روایتهای کتاب در 2 گروه طبقهبندی شدهاند؛ «حسرتها» و «فرصتها» که حسرتها، روایتگر داغ دل مادرانی است که جنین- فرزند خود را از دست دادهاند و فرصتها، از زبان مادرانی است که سختی کشیده اما جنین را در وجود خود نگه داشته و تولد و زندگی فرزند خود را دیده و از نعمت وجود آن بهرهمند شدهاند.
روایت مادران ایستاده بر دوراهی انتخاب
در کتاب پناهم باش، نویسنده کوشیده موضوع سقطجنین را در سطحی غیر از آمارها و تحلیل کارشناسان، در میان روایت آدمهایی بررسی کند که با تمام وجود درگیر آن بودهاند، بر سر دوراهی انتخاب ایستاده، تمام اعتقادات فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادیشان را به میدان آورده و در نهایت تصمیم گرفتهاند. راضیه ترکان، نویسنده روایتها با اشاره به این موضوع، درباره سختیهای دسترسی به مادرانی که حاضر باشند به راحتی درباره عمل سقط جنین عمدی خود صحبت کنند، میگوید:«جست و جو برای یافتن مادرانی که تمایل به روایت قصهشان را داشتند، سختتر از آن چیزی بود که تصور میکردیم. برای این کار، ارتباطهای گستردهای با پزشکان، ماماها و مشاوران خانوادهای که بهطور ویژه روی موضوع سقط کار میکردند در سطح کشور گرفته شد. نخستین تماس، نخستین گفتوگو و نخستین روایتی که شنیدیم، همه تصوراتمان از روند کار را عوض کرد. کلماتی که دلمان را لرزاند. گریههایی که گوشمان را آزرد و لرزش دستهایی که پنهانکردنی نبود. همه اینها، مسیر کار را تعیین کرد. جنس روایتهایی که میشنیدیم، درگیرکننده بود. نمیتوانستیم بهراحتی آنها را بشنویم، به سادگی عبور کنیم و روی کاغذ بیاوریم. باید در آنها غوطهور میشدیم، زندگی میکردیم و بعد به قلم میآوردیم. هر روایت پر از لحظاتی بود که نفس را میگرفت. دوراهیهایی که برای رسیدن به جواب، همراه راوی سرگردان میشدیم و اشکهایی که در گوشه چشممان پنهان میماند تا از اصول حرفهای گفتوگو کم نشود، اما بعدتر موقع نوشتن، مجال ریخته شدن پیدا میکرد، اما مادران اندکی بهخصوص در سقطهای عمدی کیفری و غیرپزشکی حاضر به گفت و گو بودند. حتی گاهی بعضی مادران بعد از روایت قصهشان میخواستند روایت آنها نوشته نشود و مادران بسیار دیگری که ملاحظات فراوانی در گفتوگو داشتند. در برخی روایتها مشتاقانه میخواستیم بیشتر بشنویم و بیشتر روایت کنیم، اما همین ملاحظات مانع گفتوگوی بیشتر میشد. احترام به خواسته مادران و حفظ حریم آنها از هر موضوعی برایمان مهمتر بود. درعینحال در روایت آنچه شنیدیم، تلاش کردیم جانب امانت و حقیقت را نگه داریم و بهجز تغییر اسامی در نقل روایتها تغییری بهوجود نیامده و البته باز برای حفظ حریم خصوصی افراد از ذکر مشخصاتی که به هر نحو باعث شناسایی آنها شود، اجتناب کردیم.»
26پرده از یک عمل دردناک
کتاب «پناهم باش» در 26روایت یا «پرده» بیان شده که 9پرده آن به«حسرتها» و 17پرده آن به«فرصتها» اختصاص یافته و در مقدمه کتاب با عنوان«پیشپرده» به دلایل و زمینههای ورود به موضوع سقط جنین عمدی در قالب روایتهای داستانی اشاره شده است. راضیه ترکان، نویسنده اثر درباره موضوع روایتها میگوید: «در تقسیمبندی کلی 2نوع سقط وجود دارد. سقط جنینهای خودبهخودی و سقطجنینهای عمدی. موضوع کتاب پناهم باش، از دسته دوم یا سقطجنینهای عمدی است. سقطهای عمدی هم در 2 دسته کلی تقسیم میشوند؛ سقطهای جنینی جنایی یا کیفری و سقطهای القایی و درمانی. مواجهه اول ما با موضوع سقط جنین بررسی آماری آن بود. برآیند صحبت کارشناسان مختلف این حوزه نشان میداد بهدلیل اینکه سقط جنین با موضوعات اخلاقی، اعتقادی، خانوادگی و جنسی درهمتنیده شده و در بسیاری موارد بهصورت غیرقانونی انجام میشود آمار دقیق و رسمی نمیتوان ارائه کرد و گستره آماری که ارائه میشد مسئله را بغرنجتر میساخت.»
قصههای ناصحیح درمانی
در تعدادی از روایتهای کتاب پناهم باش، مادران راوی به سقطهای درمانی هم اشاره کرده و عمل خود را به نوعی توجیه میکنند. نویسنده روایتها به این مسئله هم اشاره میکند و میگوید: «بله، دسته دیگر سقطهای عمدی شامل سقطهای درمانی میشود که از چند جهت قابل تاملاند. ابتدا باید به این موضوع توجه کرد که در آزمایشها و بررسی سلامت جنین چند اشکال عمده وجود دارد؛ اول آنکه تستهای غربالگری، تشخیصی نیستند و فقط احتمالاتی را بیان میکنند. برای تشخیص قطعی، نیاز به بررسیهای دقیقتری وجود دارد که عمدتاً یا مانند آمینو سنتز خود یک روش تهاجمی پرخطر هستند که خطراتی مانند سقط را در پی دارند یا مستلزم هزینههای گزاف هستند و بسیاری از والدین در این مرحله بهدلیل هزینههای بالا یا فشار و استرسی که روی خود احساس میکنند عطای این بارداری پرهزینه و پراسترس را به لقایش میبخشند و جنین را در همان مراحل اولیه سقط میکنند که متأسفانه باعث سقط جنینهای سالم زیادی هم میشود. همچنین، به غیر از نقش مستقیم فرآیند غربالگری در میزان سقط، تأثیر این فرآیند در کاهش حساسیتها نسبت به عمل سقط است و اینکه والدین خود را در مورد سلب حق حیات جنین محق بدانند.»
آدمهای این روایتها غریبه نیستند
کتاب «پناهم باش» مجموعه روایتهای مستند از رویارویی نزدیک خانوادههایی است که در مقطعی از زمان باید تصمیم بزرگی میگرفتند. تصمیم برای نگهداشتن جنین خود یا سقط آن. آدمهای این روایتها هرکدام در شرایط متفاوتی با این مسئله روبهرو شدهاند. بعضی از آنها بهدلیل پزشکی و احتمال معلولیت جنین خود دچار تردید شدهاند و برخی بهخاطر شرایط فرهنگی و خانوادگی مانند بارداری ناخواسته، بارداری در سنین بالا، بارداری در دوران عقد، ترس از فقر و شرایط اقتصادی و ... برخی بدون تردید تصمیم قطعی خود را گرفتهاند. برخی دوران پرفراز و نشیب و پراسترسی برای انتخاب طی کردهاند و هر کدامشان بعد از انتخاب با پنجره جدیدی از زندگی مواجه شدهاند؛ پنجرهای از جنس فرصت یا حسرت. آدمهای این روایتها غریبه نیستند، انسانهایی معمولی هستند که هر روز در اطراف خودمان میبینیم و شاید هر کدام از ما در آینده نزدیک یکی از آنها باشیم. نویسنده روایتهای کتاب پناهم باش، کوشیده این روایتها را بدون قضاوت با یکدیگر بشنویم. همه دلایلی را که برای سقط کردن یا حفظ جنین وجود دارد، لابهلای این روایتها جستوجو کنیم. همه آنچه انسان را مجاب به گرفتن تصمیم و انتخاب میکند را در تصویر زندگی آدمهایی که درگیر این موضوع بودند، ببینیم. به این امید که بر نوع نگاهمان به موضوع سقط جنین اثرگذار باشد.
گرفتن حق حیات از موجود زنده
در مضامین بسیاری از روایتهای کتاب پناهم باش، والدینی هستند که در شرایطی خاص بهخود حق میدهند که درباره جنین در حال رشد تصمیم بگیرند و به نوعی برای اعمال نادرست خود توجیهتراشی میکنند. راضیه ترکان که قبل از نوشتن روایتهای حاضر با بسیاری از مادران در این زمینه صحبت کرده است، میگوید: «در صحبتهای برخی از مادران مشهود بود که وقتی جنین را بیجان میپنداریم، خود را مالک میبینیم و در مورد تصمیم بر سر زنده نگهداشتن یا نگهنداشتن جنین، خود را محق میدانیم. بهراحتی و به دلایلی بسیار ساده حق حیات را از او میگیریم. مادران و پدران زیادی که با استدلالهایی مانند اینکه حق بدنِ خودم را دارم یا اینکه بارداریام برنامهریزی نشده بود و الان شرایطش را نداریم، در برنامه زندگی ما فلان تعداد بچه بود و این خارج از برنامه ماست و قضاوت دیگران در مورد ما چه است، دست به سقط جنین میزنند. از آن طرف سهم باورهای فردی و دینی در حفظ جنین بسیار مهم است. وقتی به جنین به عنوان موجودی زنده و انسانی که روح و حق حیات دارد، نگاه شود، هرگز خود را صاحب حق برای گرفتن حق حیات از او نمیبینیم.»
روایت حسرتها
چشمهایش
یکی از روایتهای کتاب پناهم باش، قصه سوزناک و غمانگیز الهه و پیمان، زوج جوانی است که وقتی الهه برای اولین بار حامله میشود، پیمان از او میخواهد اگر هنگام سونوگرافی مشخص شد جنین آنها دختر است آن را سقط کند. الهه با این نظر مخالف است، اما پیمان توجیهات خاص خود را دارد. روایت از منظر الهه بیان میشود و او درباره دلایل مخالفت پیمان با فرزند دختر، به پیشینه خانوادگی، باورهای نادرست و گذشته وی اشاره میکند که هیچکدام منطقی و صحیح نیست. با مشخص شدن جنسیت جنین که دختر است، جدال زن و شوهر در اینباره اوج میگیرد و پیمان همسرش را به طلاق تهدید میکند. الهه بهخاطر گذشته خودش که قبل از ازدواج با پیمان، تجربه طلاق داشته کوتاه میآید و پیمان از این مسئله بهعنوان نقطه ضعف وی در مخالفت با عقاید و خواسته خودش سوءاستفاده کرده و خواسته نادرست خود را به همسرش تحمیل و او را مجبور به سقط جنین عمدی میکند. از این ماجرا سالها میگذرد، اما خاطره آن همیشه مانند کابوسی وحشتناک در زندگی الهه جاری است و او همواره چشمهای خونی دخترش، جنین را به یاد میآورد که هنگام سقط، بهوسیله ابزار نوک تیز زخمی و خونی شده بود و یادآوری آن، دلِ مادر را هم بارها و بارها خون میکند.
روایت فرصتها
ماه کبود
یکی از روایتهای بخش فرصتها در کتاب پناهم باش، «ماه کبود» قصه لیلا و سروش، زوج جوانی است که هر یک واکنشهای متفاوتی در مراحل مختلف نسبت به موضوع سقط جنین عمدی از خود نشان میدهند. لیلا در دوران نامزدی ناخواسته حامله میشود، اما با موافقت و حمایت سروش، بچه متولد میشود، ولی در حاملگی دوم لیلا، سروش از سر لجبازی و تحتتأثیر خانواده خودش از در مخالفت وارد میشود و اصرار میکند که لیلا جنین را سقط کند. لیلا با درخواست نادرست سروش مخالفت میکند و از خود مقاومت نشان میدهد. سروش به اذیت و آزار همسر حامله خود میپردازد و حتی ضربههای عمدی به شکم و پهلوی لیلا میزند تا جنین سقط شود، اما لیلا به هر شکلی که هست، بهرغم تحمل درد و رنج زیاد جنین را در وجود خود حفظمیکند و در نهایت به دنیا میآورد. با تولد بچه، به مرور سروش به فرزند تازه متولدشده علاقهمند میشود و روزبهروز این علاقه رنگ بیشتری میگیرد و کانون خانواده دوباره گرمای سابق را باز مییابد. این روایت، یک بخش تکمیلی و پایانی هم دارد که نویسنده با راوی اولیه روایت که یک مادر است تماس میگیرد و از او میپرسد اگر به گذشته برگردد باز هم حاضر است جنین را حفظ کند و به دنیا بیاورد و مادر با تأکید جواب مثبت میدهد.
دلایل فرهنگی و نوع نگاه به جنین
تعداد روایتهای کتاب پناهم باش زیاد نیست، اما تفاوتهای شکلی و محتوایی آن حکایت از گستردگی موضوع در ابعاد نسبتاً وسیعتری در جامعه دارد. ترکان درباره ابعاد آماری موضوع میگوید:«در ایران تعداد سقطهای عمدی را بین ۲۵۰هزار تا ۸۰۰هزار در سال ذکر کردهاند که حدود ۱۲هزار سقط از طریق مراجع قانونی و برای سقطهای درمانی گزارش شده است و بقیه به صورت غیرقانونی و غیرشرعی انجام میشود. در علل سقطهای کیفری، دلایل زیادی قابل مشاهده است؛ دلایل فرهنگی، فرزند ناخواسته، تعداد فرزندان، دلایل اقتصادی و جنسیتی که مخاطب در خلال خواندن روایتهای مختلف کتاب میتواند آنها را دریابد. از نظر فعالان این حوزه و تجربهای که با گفتوگوهای رودرروی زیاد با مادرانی که درگیر سقط عمدی بودهاند، حاصل شده، باید اذعان کرد برخلاف باور رایج، تحلیلهای آماری نشان میدهند، فقر و دلایل اقتصادی نقش تعیینکنندهای در سقط جنین ندارد و دلایل فرهنگی و نوع نگاه به جنین دلایل عمدهتری هستند.»
روایتهای مستند از مواجهه با موضوع سقط جنین عمدی
کتاب «پناهم باش» روایتهای مستند از مواجهه با موضوع سقط جنین عمدی است. اثری ادبی با قالب روایی «داسـتانی - مسـتند» با پشتوانههای تحقیقی و پژوهشی با موضوع سقط جنین عمدی که برای تنظیم روایتها در آن، کوشیده شده از ابزارهای داستانی مانند «ایده»، «طرح»، «پـیرنگ»، «شخصیتپردازی»، «فضاسازی»، «توصیف»، «تلخیص» و «روایت» بهره گرفته شود. روایتهای داستانی برگرفته از وقایع مستند در 2 بخش«حسرتها» و «فرصتها» به انضمام بخش«استفتائات» تنظیم و ارائه شدهاند. مخاطب این کتاب و جامعه هدف روایتهای آن همه خانوادههایی هستند که در هر زمانی با بارداری مادر مواجه میشوند. برای خلق روایتهای این کتاب، ابتدا پژوهشگران اثر با مجموعهای از مادرانی که تجربه سقط جنین عمدی را در زندگی خود داشتهاند، گفتوگو کرده و براساس این صحبتها، در مرحله بعدی روایتهای نهایی به قلم نویسندگان، راضیه ترکان و مهناز محمدیان نگارش یافته است.
کتاب حاضر به کوشش بهزاد دانشگر در 352صفحه از سوی دفتر نشر معارف چاپ و منتشر شده است.