• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
جمعه 2 تیر 1402
کد مطلب : 195404
+
-

روایت‌هایی از زنان مجرد که فرزندخوانده پذیرفته‌اند

«ف» مثل فرزندخوانده «میم» مثل مادر

نیلوفرذوالفقاری؛ روزنامه‌نگار

براساس اعلام بهزیستی معمولا 9درصد از متقاضیان فرزندپذیری، دختران مجردی هستند که می‌خواهند مادری‌کردن برای یک کودک را تجربه کنند اما ازدواج نکرده‌اند. سالانه زنان مجرد زیادی این درخواست را مطرح می‌کنند و براساس شرایط و ضوابط، بعضی از آنها می‌توانند طعم مادری‌کردن را بدون اینکه ازدواج کنند و فرزندی به دنیا بیاورند، بچشند. روایت این مادران مجرد از تجربه مادری به شیوه‌ای متفاوت، جالب و خواندنی است.

آرزوی دختر داشتن
زنان مجرد در اولویت دوم بهزیستی برای به سرپرستی گرفتن فرزندخوانده هستند و طبق قوانین، فقط می‌توانند دختران را به‌عنوان فرزندخوانده بپذیرند. بهزیستی معمولا دختران بالای 7سال را برای این نوع از فرزندخواندگی درنظر می‌گیرد اما قوانین برای این نوع از فرزندپذیری، با قوانینی که برای زوج‌ها گذاشته می‌شود فرق چندانی ندارد. برای بسیاری افراد که درباره این نوع از فرزندپذیری می‌شنوند، این سؤال مطرح است که چرا یک زن مجرد باید سرپرستی یک کودک را بپذیرد؟ با محبوبه در فضای مجازی آشنا می‌شوم، البته این نام مستعار اوست که دوست ندارد اطلاعات شخصی از خودش منتشر کند. محبوبه 41سال دارد و 6ماهی می‌شود که مادرخوانده یک دختر 8ساله شده است. او می‌گوید: «برای اطرافیانم این موضوع عجیب بود، از چند سال پیش که درباره این تصمیمم حرف می‌زدم، اطرافیانم مدام توصیه می‌کردند زودتر ازدواج کنم و فرزند خودم را به دنیا بیاورم. اما من که از 20سالگی کار کرده‌ و روی پای خودم ایستاده‌ام، به دلایل مختلف نتوانستم همسر مناسبی انتخاب کنم و چند سالی است که تصمیم گرفته‌ام تجربه مادری کردن را، مشروط به ازدواج نکنم. ضمن اینکه مدام با خودم می‌گفتم چرا نباید مهر و حمایت خودم را به کودکی بدهم که به هر دلیلی، از داشتن مادر محروم شده است؟» محبوبه آرزو داشته روزی دختری داشته باشد که طعم مادری‌کردن را به او بچشاند، اما نگران بوده که آرزویش هرگز محقق نشود؛ چرا که از امکان به سرپرستی‌گرفتن کودکان توسط زنان مجرد خبر نداشته است: «فکر نمی‌کردم این امکان فراهم باشد. از طرفی مدت‌ها به این تصمیم فکر کردم تا مطمئن شوم. نمی‌خواستم فقط از روی خودخواهی و برای اینکه مادر‌بودن را تجربه کنم، سرنوشت کودکی را عوض کنم. باید مطمئن می‌شدم که توانایی تأمین نیازهای او را دارم.» مراجعه محبوبه به بهزیستی و اعلام درخواستش، مراحل بعدی احراز صلاحیت و کسب تأییدیه‌های لازم را در پی داشته تا بالاخره بعد از حدود یک‌سال، بهزیستی پذیرفته او از جنبه‌های مختلف، امکان پرورش یک کودک را دارد. حالا محبوبه مادر دختری 8ساله است و می‌گوید: «بهترین تصمیم زندگی‌ام را گرفته‌ام، زندگی من هدفمندتر و شادی و سرزندگی به روزهایم وارد شده است. می‌دانم مسئولیت خیلی سنگینی پذیرفته‌ام و باید مثل بسیاری از مادرانی که فرزندی را به این دنیا آورده‌اند، تمام توان خود را برای خوشحالی، تربیت و تأمین نیازهای دخترم صرف کنم.»

مسیر سخت مادری
برای شیرین، مادر مجردی که در 45سالگی سرپرستی دختری را برعهده گرفته، نگاه اطرافیان و عدم‌پذیرش جامعه تا به حال چالش بزرگی بوده است. او می‌گوید: «همه مادران از سختی‌های مادری‌کردن و چالش‌های روزمره خود با فرزندانشان برای بقیه حرف می‌زنند، اما من به‌عنوان یک مادر مجرد، بعد از 2سال هربار درباره چنین موضوعاتی حرف زده‌ام مشکلاتم چندین برابر شده است. نگاه افراد به شرایط من و دخترم خیلی متفاوت است و به‌نظرم هنوز مادر بودن یک زن مجرد پذیرفته‌شده نیست.» دختری که شیرین به فرزندی پذیرفته، قبلا توسط خانواده‌ای به سرپرستی گرفته شده و متأسفانه در تجربه‌ای ناموفق، دوباره به بهزیستی بازگردانده شده است. شیرین می‌گوید: «از اینکه دخترم دوباره چنین تجربه تلخی داشته باشد متنفرم و تمام تلاشم را می‌کنم که با وجود همه مشکلات، با وجود دیدگاه‌های اشتباه اطرافیان و نگاه‌های آسیب‌زننده آنها، شرایط خوبی برای زندگی دخترم فراهم کنم.» شیرین به بانوان مجردی که تصمیم دارند فرزندخوانده بپذیرند توصیه می‌کند به همه جنبه‌های این تصمیم فکر کنند و شتابزده تصمیم نگیرند: «این تصمیم سبک زندگی شما را تغییر می‌دهد، باید آماده شرایط مختلف باشید. حواستان باشد که باید سطح مالی مناسبی داشته باشید ضمن اینکه این تصمیم فقط بر زندگی خودتان اثر نمی‌گذارد، پای سرنوشت یک کودک بی‌گناه هم وسط است. کودکانی که ما به فرزندی می‌پذیریم معمولا با آسیب‌های زیادی روبه‌رو بوده‌‌اند و نیاز به مادری تمام وقت دارند. یک مادر مجرد باید توانمندی مضاعفی داشته باشد تا وظایف پدر را هم بر دوش بکشد.»

عشق بی‌قید و شرط
برای آزاده، مسیر مادری با سختی شروع شده است. او می‌گوید: «دختر من 5سال پیش به خانه‌اش وارد شد. چالش‌ها خیلی زیاد و می‌توانم بگویم 2سال اول نابودکننده بود. تا مرز افسردگی و بیماری پیش رفتم و بیشتر مشکلاتم، مربوط به آسیب‌هایی بود که به دخترم وارد شده بود. اما در تجربه من، جامعه پذیرش خوبی نسبت به تصمیمم داشت. کمک‌های مادرم مسیر را آسان‌تر کرد. حالا دخترم یک فرزند سالم و نرمال است. مادران مجرد بدانند که مسیر بسیار سختی پیش‌رو دارند. باید از سلامت روان خودشان محافظت کنند و آگاهی خود را درباره کودکان آسیب‌دیده بالا ببرند.» با همه سختی‌هایی که آزاده تا امروز پذیرفته تا طعم مادری را بچشد، بعد از 5سال از تصمیم خود خوشحال و راضی است: «راستش را بخواهید فکر می‌کنم باید یک عاشق واقعی باشی تا قدم به این میدان بگذاری. سختی‌ها زیاد است و خیلی روزها ناامید می‌شوی، فکر می‌کنی شاید برای مادری ساخته نشده‌ای اما باید بپذیری که همه این افکار به ذهن مادران بیولوژیک کودکان هم می‌رسد. مادری کردن یک عشق بی‌پایان و بی‌قید و شرط می‌خواهد.»



 

این خبر را به اشتراک بگذارید