مرحوم حاج حسین رضی حلال مشکلات و محبوب اهالی محله بود
شمیراننوییها نگذاشتند شیخ رضی در قم بماند
فاطمه شعبانی
آقا شیخ محمدحسین رضی، شاگرد مرحوم آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی بود و زمانی که مرحوم حاج محسن ابوالمعالی غایب بود، پیش نماز مسجد جامع شمیراننو میشد و اقامه نماز میکرد. اگر از اهالی محله شمیراننو باشید یا پای صحبت یکی از قدیمیهای شمیراننو بنشینید، مطمئن باشید با ادای نام شیخ رضی این عبارت را خواهید شنید: یادش به خیر! غمخوار اهالی بود.
معتمد محله
آقا شیخ حسین، روحانی جوانی بود که در محله شمیراننو ساکن بود و دغدغه این محله و اهالیاش را داشت. آقا شیخ محمدحسین رضی، قبل از انقلاب زمینی در کوچه یازدهم غربی - رستاخیز سابق - میخرد و ۲ اتاق بنا میکند و اهل و عیال و مادر پیرش را به شمیراننو میآورد و ساکن این محله میشود. او قبل از انقلاب با برگزاری کلاسهای قرآن سعی میکرد بچهها را به راه صحیح هدایت کند. بعد از پیروزی انقلاب هم در رفع مشکلات محله شمیراننو سعی و تلاش زیادی کرد و مجموعه فرهنگی - ورزشی شمیراننو را بنیان نهاد.
درس معلم ار بود...
بهنام کریمی، از اعضای شورایاری شمیراننو میگوید: «آقا شیخ رضی مدتی از سکونتش در محله نگذشته بود که در مسجد برای بچهها کلاس قرآن برپا کرد. داییام ۲پسرش را پای پیاده از تهرانپارس به شمیراننو میآورد تا در این کلاسها شرکت کنند.» کلاسهای قرآن شیخ رضی تابستانها در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) با بیش از ۱۰۰شاگرد برگزار میشد. کلاسها ساعت ۱۰صبح شروع میشد و هر ساعت یک ربع زنگ تفریح میداد و بچهها برای خودشان بازی میکردند. ساعت کلاسها را طوری تنظیم میکرد که پایان آن با اذان ظهر همزمان میشد که بچهها در نماز جماعت هم شرکت کنند. کلاسها را رتبهبندی کرده بود و بچهها هر مرحله را که میگذراندند کارت پستالهایی را امضا میکرد و به آنها میداد (خیلی از بچههای آن زمان، هنوز این کارت پستالها را حفظ کردهاند) گاهی هم به بچهها قرآن هدیه میداد. این بچهها زیر دست آقا شیخ بزرگ شدند تا انقلاب اسلامی پیروز شد.»
کلنگی که روز عید فطر بر زمین زده شد
حاج محمدباقر معراجی از معتمدان محل تعریف میکند: «زمان پیروزی انقلاب، آقا شیخ ۴۰سال داشت و روحانی به روزی بود و خیلی خوب میدانست جوانها چه میخواهند. جوانهای محل بهخاطر نداشتن تفریح، شبها در خیابانهای شمیراننو، شرط بندی و فوتبالدستی بازی میکردند. آقا شیخ احساس میکرد که این محله نیاز به یک مجموعه فرهنگی- ورزشی دارد. بالاخره روز عید فطر سال ۵۸ کلنگ مجموعه فرهنگی - ورزشی شهدای شمیراننو را به زمین زد و نماز عید فطر را در همان زمین خواند. نماز عید فطر آن سال با استقبال بینظیری روبهرو شد.» بعدها شیخ رضی به قم میرود. مردم شمیراننو که علاقه زیادی به آقا شیخ داشتند، 6-5 اتوبوس میگیرند و به قم میروند و آیتالله گلپایگانی به شیخرضی تأکید میکند که به شمیراننو برگردد.
دغدغههای شیخ مردمی
آقا شیخ رضی خیلی اوقات با یک نان بربری زیر عبا - که ناهارش محسوب میشد - از این اداره به آن اداره بهدنبال حل مشکلات محله شمیراننو میرفت. نداشتن آب لولهکشی یکی از این مشکلات بود. حاج آقا معراجی میگوید: «چند دهه پیش مردم، شاهلوله بالای شمیراننو را سوراخ کرده و آب قاچاقی کشیده بودند. به اجبار ما هم از آب قاچاقی استفاده میکردیم. به آیتالله گلپایگانی تلفن کردم و گفتم: من مجاز هستم از این آب استفاده کنم؟ آیتالله فرمودند: تو حقداری از این آب استفاده کنی اما اگر روزی آمدند و هر مقدار پول تعیین کردند، پول را بده که قانون است. نگذار مردم به بیقانونی عادت کنند.»
حاج آقا معراجی ادامه میدهد: «شیخ رضی شاگرد این استاد یعنی مرحوم آیتالله گلپایگانی بود. نمونه زهد و تقوی در حد اعلای کلمه که همه هدفش اسلام و کمک به مردم بود. بعد از پیروزی انقلاب در آن جوشش انقلابی، تمام تلاشش را میکرد تا حداقل در سطح محله جریان انقلاب به بیراهه نرود. چیزی که آقا شیخ را در ذهن مردم محل جاویدان می کرد، مردمی بودنش بود و دغدغهای که برای مردم شمیراننو داشت. دلش برای مردم میسوخت. شیخ مانع از کار کسانی بود که قصد داشتند زمینهای اطراف شمیراننو را تصرف عدوانی کنند و به هیچ قیمتی هم نتوانستند او را بخرند.»