پوران درخشنده
همیشه فکر میکردم، گذشته یک نقاشیه که هیچ مدادپاکنی همراش نیست، ولی من اشتباه میکردم، من داشتم کمکم سعی میکردم همهچیرو ببخشم، همهچیرو فراموش کنم، حتی بدیهارو فراموش کنم، اما نشد، نتونستم نبینم، نتونستم نشنوم، نتونستم.
هیس دخترها فریاد نمیزنند
در همینه زمینه :