افرادی مثل افروغ میخواهیم که اهل تملق و چاپلوسی نباشند
گفتوگو با علی مطهری از پیدا و پنهان شخصیت عماد افروغ
زهرا مهرانراد
علی مطهری، نماینده پیشین مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود. او فرزند یکی از بزرگترین متفکران عصر حاضر ایران است و بدون شک اظهاراتش درباره شخصیت جامعالاطرافی مثل عماد افروغ خواندنی است.
آقای افروغ یک سیاستمدار کمنظیر در سپهر سیاسی ایران بود که مورد وثوق افراد مختلف قرار گرفت، از طیفی مثل آقای صفارهرندی تا فردی مثل حاجآقا محمدعلی ابطحی او را تحسین کرده و گرامی داشتند. عماد افروغ چه کرد که چنین جامعیت همهجانبهای در وثوق پیدا کرد؟
شاید علت آن این باشد که مرحوم آقای افروغ به اصول ثابتی پایبند بود و حرف خودش را بدون ملاحظه گروهها و جناحهای سیاسی بیان میکرد و به خوشامد و بدآمد آنها توجهی نداشت و بهعبارت دیگر تعصب گروهی نداشت و بر آن بود که آنچه را که حق تشخیص میدهد بیان کند. ایشان معتقد بود که حقیقت نباید فدای مصلحت شود و بهخاطر پافشاری بر این مطلب در نطقی که در اواخر مجلس هفتم داشت، مورد حمله قرار گرفت. ایشان را میتوان اصولگرای اصلاحطلب دانست که علاوه بر اینکه به اصولی پایبند بود، یکی از آن اصولش اصلاحطلبی بود. بهعبارتی اصولگرایی منهای اصل اصلاحطلبی معنی ندارد و اصلاح امور هم بدون آنکه متکی به اصولی باشد به انحراف کشیده میشود. لذا هردو جناح سیاسی، او را از خود میدانستند.
عماد افروغ یک پشتوانه علمی قوی از حوزه جامعه شناختی داشت. این تسلط علمی در ظهور و بروز کنشهای سیاسی او چگونه نمود پیدا کرد؟
بله، ایشان در واقع یک جامعهشناس بود ولی جامعهشناسی که با معارف اسلامی هم آشنا بود، با قرآن و نهجالبلاغه مأنوس بود و اینطور نبود که حرفهای جامعهشناسان غربی را دربست و بدون ارزیابی قبول کند. ایشان علاقه شدیدی هم به آثار استاد شهید آیتالله مطهری داشت و تسلط نسبی بر این آثار داشت. طبعاً ترکیب جامعهشناسی و آشنایی با معارف اسلامی تأثیر مثبتی در مواضع سیاسی و اجتماعی ایشان داشته است.
افروغ برخلاف خیلیهایی که برای پست و مقام تلاش میکنند، در اوج پختگی و اقبال در مجلس هفتم، حاضر نشد در دوره هشتم کاندیدا شود و به نوعی سیاست را پس زد. ریشه و علت این اقدام بهنظر شما چه بود؟
علاقه اولیه ایشان کار فکری و ایدهپردازی و تحقیق بود. حتی تدریس در دانشگاه را رها کرد چون آییننامههای دانشگاه را دست و پاگیر میدانست و میخواست بهطور آزاد تفکر و تحقیق کند و بنویسد. یادم هست خبرنگاری از ایشان پرسید اکنون که در مجلس و دانشگاه نیستید چه کار میکنید؟ ایشان گفت روشنفکری میکنم. مقصودش همین تحقیق، نوشتن، گفتن و آگاهیبخشی بود. البته نیامدن ایشان برای مجلس هشتم علت دیگری هم داشت و آن این بود که در مجلس هفتم و مخصوصاً اواخر آن از سوی افراد تندرو مورد حمله و اذیت قرار گرفت. برای مجلس نهم هم من خودم از ایشان خواستم که کاندیدا شود. ایشان جمله جالبی ابراز کرد. گفت اگر من مثل شما در مقابل حملاتی که به شما میشود خونسرد بودم کاندیدا میشدم ولی من اینطور نیستم و در مقابل حملات و توهینهایی که میشود از کوره در میروم و عصبانی
میشوم.
عماد افروغ در گفتوگو صراحت لهجهای خاص داشت و بیپروا آنچه در ذهنش بود را بیان میکرد و در انتقاد، اهل مصلحتسنجی نبود. چقدر کشور ما احتیاج به رواج چنین صحبتها و گفتوگوهایی دارد؟
حتماً ما نیاز به چنین افرادی داریم که اهل تملق و چاپلوسی نباشند و حقایق را بیان کنند و بهخاطر منافع فردی یا گروهی و یا مصلحتسنجیهای بیمورد از اظهار عقیده و بیان حق خودداری و کتمان حقیقت نکنند. مخصوصاً مقامات و مسئولان کشور باید از چنین افرادی بهعنوان مشاور استفاده کنند تا از واقعیات جامعه مطلع باشند و بهترین راهحل را انتخاب کنند.