برای مواقع بحران آموزش ندیدهایم
دکتر حسین سراجزاده/ رئیس انجمن جامعهشناسی:
در زلزلهای که در تهران به وقوع پیوست، شاهد 2نوع رفتار متفاوت زشت و زیبا در مردم بودیم؛ بهعنوان مثال یک راننده اتوبوسی بود که بخاری اتوبوس خود را روشن کرده و مردم را به داخل ماشینش دعوت میکرد تا از سرما در امان بمانند و در مقابل شاهد این بودیم که عدهای از مردم با حضور در خطوط ویژه امداد و خلاف جهت رانندگی کردن باعث بهوجود آمدن اختلال در معابر شده بودند.
آنچه در این مواقع اهمیت دارد این است که باید ببینیم کدام رفتار در مواقع بحرانی بیشترین فراوانی را دارد؛ آیا غلبه با افرادی است که به دیگران هم توجه میکنند و رفتار دیگرخواهانه دارند یا غلبه با افرادی است که رفتار خودخواهانه دارند و فقط به فکر منافع خودشان هستند. بهنظر میرسد که در مواقع بحرانی رفتارهای دیگرخواهانه مبتنی بر خیر جمعی کمتر دیده میشود و تعداد رفتارهای خودخواهانه و توجه نکردن به دیگران بیشتر میشود که این اعمال باعث بهوجود آمدن مشکلاتی میشود و گرههایی را ایجاد میکند.
اما در این مواقع چهکار باید کرد؟ آموزش رکن مهمی در این مسئله است. مردم ما نسبت به اینکه در موقعیتهای مخاطرهآمیز چهکار کنند، آموزش ندیدهاند و نهادهای مسئول هم روی این موضوع کار نکردهاند که مردم در مواقع بحرانی به جای اینکه فقط به فکر خودشان باشند، به دیگران نیز توجه کنند. باید نحوه مواجهه با حوادث و بلایا به مردم آموزش داده شود و آموزش به مسئلهای جدی تبدیل شود.
در خانوادهها نیز باید به این مسئله توجه شود که افراد کاری را انجام دهند که بهنفع دیگران هم باشد، اما آموزش هم بهتنهایی کافی نیست، آنچه مهمتر بوده این است که باید متوجه باشیم گاهی اوقات نفع فردی هم از طریق توجه به بقیه افراد و ملاحظات و رعایت بخشی از جنبههای حقوق مردم تأمین میشود؛ مثلا گاهی اوقات در خیابان یا جاده اگر خطایی صورت بگیرد، ممکن است منجر به گرههای بزرگتری شود که نفع فردی را هم با مشکل روبهرو میکند که متأسفانه در نظام آموزشی ما به این مسائل توجهی نشده است.
گاهی اوقات توجه به دیگران جنبه اخلاقی دارد و فرد به این دلیل که این کار اخلاقی است، آن را انجام میدهد، گاهی هم ممکن است مبتنی بر توجه خودخواهانه به نفع فردی و شخصی باشد که دومی بهنظر من مهمتر است. ما باید یاد بگیریم که حتی تأمین منافع و مصالح شخصی هم لازمهاش توجه به خیر عمومی و جمعی است. در نظام آموزشی کشورهای توسعهیافته در خانه و مدرسه و از کودکی به فرد آموزش داده میشود که منافع فردی از طریق توجه به خیر عمومی و جمعی تأمین میشود.
اینجا یک نوع عقلانیت وجود دارد که فرد خیّر خود را در بلندمدت و در طول یک سلسله رویدادها و حوادث ببیند نه در کوتاهمدت و برای آینده. متأسفانه ما از این جهت دچار خلأ هستیم؛ مثلا اگر در جایی لازم است صف بسته شود تا کالایی بهصورت منظم به افراد تحویل داده شود با آشفتگی روبهرو هستیم و همه در این شرایط زیان میبینند نه فقط چند نفر.
به همین دلیل اقدام فرهنگی در اینباره باید جدی گرفته شود و عقلانیتی را در خودمان از طریق نظام آموزشی باید ایجاد کنیم که براساس آن، تأمین منافع فردی را در پناه توجه به مصالح دیگران و خیر عمومی، رعایت نظم و انضباط و قانون ببینیم و این اقدامات را در عین اینکه با مسئولیت اخلاقی انجام میدهیم منافع فردیمان را هم در آن دخیل کنیم.