پهلوی؛ هالک تو خالی
فضاسازی رسانههای غربی علیه جمهوری اسلامی
محمد لسانی- کارشناس رسانه
فضاسازی رسانههای غربی علیه جمهوری اسلامی برای رسیدن به اهدافی که خود میخواهند، محدود و منحصر به رویدادهای پس از درگذشت مهسا امینی نبوده و نیست. از مدتها پیش شاهد تقسیمبندی فعالیت رسانهای علیه جمهوری اسلامی هستیم، اما در ماجرای مهسا امینی و رویدادهای پس از آن به وضوح شاهد همافزایی رسانهای و صرف انرژی بسیار زیاد آنان برای براندازی نظام بودیم. باید توجه شود که رویکردهای رسانهای چند بعد دارد.
برخی از رسانهها، تمرکز خود را بهسمت خانوادهها معطوف کردهاند و برخی دیگر به سمت فعالیتهای روزنامهنگاری عینی و واقعیتگرا سوق دادهاند، اما برخی دیگر از رسانهها، به سمت روزنامهنگاری روایتمحور و جهتدار حرکت کرده و این رسانهها با پمپاژ وسیع اخبار سیاه و جعلی میکوشند افکارعمومی را در اختیار خود گرفته و به آن جهتی بدهند که خود منادی آن هستند.
به این دلیل زنجیره رسانههای ماکرو و میکرو (رسانههای خرد و کلان) در وقایع پسامهسا بهنحوی عمل کردند که بتوانند بهصورت مویرگی به لایههای اجتماعی ورود کنند و افکارعمومی را جهت دهند. نقشآفرینان در جامجهانی رسانهای دارای 18نقش در قالب 5دسته تقسیم میشوند. این 5دسته شامل نقشآفرینان ساختاری، نقشآفرینان جهتدهنده، نقشآفرینان همراهساز، نقشآفرینان تحریم و فشار و نقشآفرینان اطلاعات جعلی هستند که با همافزایی میان خود میتوانند هر ناممکنی را ممکن کنند.
رسانهها بهخوبی میدانند، ژن دیجیتال ایرانیان قرابت و نزدیکی بسیاری با مردم هند دارد. همان اندازه که مردم هند احساسی، سنتی و خانوادهدوست هستند و ارتباطات شفاهی آنان با یکدیگر نزدیک است، به همان اندازه ایرانیان نیز همین ویژگی را دارند و با این ویژگیها افرادی هستند که سلبریتی دوستاند و به چهرههای مشهور علاقه نشان میدهند. در چنین ساختاری اصولا سلبریتیپروری بهخوبی رخ میدهد. این اتفاق در کشور ما روی داده است.
در سالیان گذشته شاهد بودهایم برخی سلبریتیهایی را که هیچ هنجاری را رعایت نمیکنند و فراچارچوب هستند و علیه نظم کشور شورش میکنند، مطلب مینویسند و خود را خالق و ناظر سیستم میدانند که دیگران باید با آنان همراه شوند. این سلبریتیها خدایگان نظم جدید مجازی در کشور ما هستند. بعید نبود طراحان شورای همبستگی افرادی مانند علی کریمی، مهناز افشار، حمید فرخنژاد، نازنین بنیادی، گلشیفته فراهانی و کسانی را که به هر شکل پیش از این انتقاداتی را به سیستم وارد کرده بودند، اما در مسیر قبلی خود رادیکالتر شده بودند، دور هم جمع کنند تا ظرفیتی را برای تخریب نظام شکل دهند.
در چنین فرهنگی که سلبریتیپروری وجود دارد، حضور سلبریتیها در این شورا بر این اساس اتفاق عجیبی نبود، اما نکتهای که مهم است اینکه شورای همبستگی قرار بود کارکرد جدی برای ضدانقلاب داشته باشد، اما قطعا کسی مانند رضا پهلوی در داخل جلسات محرمانه شورا حضور ویترینی آنان را تحمل نکرد. پهلوی انتظار داشت هسته و تنه شورای همبستگی را تغییر دهد تا بتواند بر این خدایگان مجازی مسلط شود و حاکمیت خود را به آنان بقبولاند.
ما اکنون با پدیدهای روبهرو هستیم که در شورای همبستگی این پدیده زمینه را برای انحلال آن فراهم کرد. هالک ایرانی پهلوی نشان داد درگیری جدی و کنش میدانی وجود دارد که هالک پهلوی حتی زور آن را ندارد تا چند سلبریتی را با خود همراه کند؛ چه برسد به اینکه بتواند مردم را با خود و برنامههایش همراه کند. این موضوع زمینهساز چند اتفاق جدی در شورای همبستگی و نیز آینده شوراها و مجموعههایی خواهد شد که به قصد براندازی جمهوری اسلامی شکل گرفتهاند.
انحلال شورای همبستگی در نخستین گام سبب سرخوردگی و سرشکستی جریان براندازی است که با سروصدای بسیار رسانهای این شورا را مرکز رهبری با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی اعلام کرد. اکنون رسانهها و هم ساختارهای سیاسی مانند شورای همبستگی و هم کنشگران سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که فضاسازیهای رسانهای که پیرامون شورای همبستگی شکل گرفت، مانند آنچه درباره حسین رونقی و آرمیتا عباسی انجام شد، دروغی بیش نبوده است و نمیتوان دیگر به رسانهها و چهرههایی که خود را مدعی براندازی معرفی میکنند، اعتماد کرد. این بیاعتمادی منجر به یأس گروههای ضدانقلاب و بیاعتمادی حداکثری آنان به این افراد شده است و بعید بهنظر میرسد با کارنامه سیاهی که اکنون از سوی این گروهها و جریانها برجای مانده است، شکل دادن گروههای برانداز با عناوین و چهرههای تازه دیگر برای کسی اهمیتی داشته باشد و بتواند مخاطب تازهای پیدا کند. بهنظر میرسد که چسبندگی بین عقبه اجتماعی و این مجموعهها و شوراها دیگر بهراحتی ایجاد نخواهد شد.