• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
جمعه 5 خرداد 1402
کد مطلب : 191954
+
-

وقتی ربع پهلوی، شورای همبستگی را به خط پایان رساند

شورای فروپاشی

گزارش
شورای فروپاشی

حمیدرضا بوجاریان-خبرنگار

گفته بودند هدفشان ایجاد حکومتی سکولار و دمکراتیک است تا در بستر آن احزاب و جامعه مدنی به انتخاب مردم، به مردم خدمت کنند؛ فرایندی که هدفش رسیدن به رفاه، آزادی، برابری و سعادتمندی ایرانیان است. برای رسیدن به این هدف، منشوری تدوین کردند و برای بها‌دادن بیشتر به آن نامش را «منشور مهسا» گذاشتند تا تعداد بیشتری را به‌خود جلب کند. اما چهره‌هایی که منشور مهسا را نوشته و منتشر کردند، چه کسانی بودند؟ اعضای «شورای همبستگی» نخستین‌بار تشکیل این شورا را روز ۲۱بهمن۱۴۰۱‌ و با برگزاری نشستی خبری در دانشگاه جورج تاونِ شهر واشنگتن، اعلام کردند. اعضای این شورا حدود یک‌ ماه پس از این تاریخ و در ۱۹اسفند‌ماه سال گذشته، متنی را منتشر کردند با عنوان «منشور همبستگی و سازماندهی برای همبستگی» که ارزش‌های بنیادین این گروه را بازتاب می‌داد و مدعی بود در پی تشکیل کمیته‌هایی است تا جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» سازمان‌ یابد. اعضای این شورا در روز ۲۱بهمن۱۴۰۱ شامل رضا پهلوی، حامد اسماعیلیون، مسیح علی‌نژاد، نازنین بنیادی، عبدالله مهتدی، گلشیفته فراهانی، شیرین عبادی و علی کریمی بودند. با این حال، همزمان با انتشار متن منشور مهسا در نوزدهم اسفندماه، نام گلشیفته فراهانی و علی کریمی به‌عنوان امضا‌کنندگان این منشور ذکر نشد تا نخستین اخراجی‌ها از شورای همبستگی رقم بخورد. در این گزارش به سابقه شکل‌گیری منشور مهسا، شورای همبستگی و اعضای شکل‌دهنده آن پرداخته‌ایم.

واکنش بازیکنی که در سیاست به اوت زد!
وزن شورایی که قرار بود جامعیت بالایی داشته باشد و بتواند همه گروه‌های سیاسی اپوزیسیون را در خود جای دهد، آنطور که باید و شاید بالا نبود. استفاده از سلبریتی‌ها برای جلب همراهی افکارعمومی گرچه در ابتدا توانست توفیقاتی ایجاد کند، اما حرص و ولع اعضای شورای همبستگی، آنان را قبل از ایجاد این اتحاد به جان هم انداخت. در روزی که در دانشگاه جورج تاون قرار بود اعضای شورا نشست مطبوعاتی برگزار کنند، علی کریمی حضور نداشت. حتی ویدئویی هم از پیام خود برای حضار نفرستاد تا نشان دهد از وضعیت ایجاد‌شده راضی نیست و اگر نیازهایش تامین نشود، پای کار انقلاب(!) نیست. کریمی که خود را یک قطب اصلی ماجرای جذب طرفدار برای جریان خودخوانده همبستگی می‌دانست، شاید دنبال آن بود از پول‌هایی که به‌حساب شورا وارد می‌شد، سهم خودش را بردارد و هزینه‌ای که کرده است را نقد کند. گرایش سلطنت‌طلبانه کریمی می‌توانست موقعیت ربع پهلوی را در شورای همبستگی که تنها بود، تقویت کند و برنامه‌های دیگر اعضا ازجمله «حامد اسماعیلیون» را که به فرقه رجوی نزدیک است، برای به‌دست‌گرفتن کنترل کامل شورا نقش بر آب کند.

نازنین فرار کرد و شیرین، توجیه!
بعد از خروج حامد اسماعیلیون از شورای همبستگی، نازنین بنیادی هم رفتن را به ماندن ترجیح داد. شیرین عبادی، از نویسندگان اولیه منشور مهسا و از اعضای شورای همبستگی در پاسخ به سوالات زیادی که درباره چرایی رفتن و نماندن بنیادی در شورای همبستگی طرح شده بود، دلایل عجیبی را بر زبان می‌آورد. عبادی دلیل کناره‌گیری نازنین بنیادی از این شورا را «فحاشی در فضای مجازی» به بنیادی اعلام می‌کند. هنگامی که عبادی با این پرسش روبه‌رو شد که چطور ناتوان از مدیریت این موضوع بودید اما می‌خواستید جمهوری اسلامی را براندازی کنید؟ به موضوع قابل‌توجهی اشاره می‌کند و می‌گوید: «جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان متعصب در این فضا جولان می‌دادند. واکنش سریع و به‌موقعی از سوی اعضای شورا نسبت به این فحاشی‌ها انجام نشد.» او تلویحا به این مسئله اشاره می‌کند که نمی‌تواند فحاشی‌های انجام‌شده را به نیروهای جمهوری اسلامی نسبت دهد: «من مطمئن نیستم که چند درصد از فحاشی‌ها کار جمهوری اسلامی بود؛ همان اندازه که مطمئن نیستم اعضا می‌خواستند جلوی فحاشی‌ها را بگیرند.»

«میم» مثل گلشیفته!
حذف کریمی از سوی اسماعیلیون خشم پهلوی را برانگیخت. پهلوی که به‌گفته «روح‌الله زم» شب‌ها از ارتش خیالی‌اش «سان» می‌دید، با احساس خطر از اینکه درهمبستگی حامی ندارد و سلطنتش  در خطر است، شمشیر را از رو بست. حذف«گلشیفته فراهانی» بهترین گزینه برای چنگ و دندان نشان دادن به اسماعیلیون  بود. سابقه مارکسیستی گلشیفته بهانه خوبی بود که پهلوی زمینه را برای «مرخص‌کردن» او از شورا فراهم کند تا بازی یک - یک میان طرفداران سلطنت و جمهوری‌خواهان عضو  ادامه یابد.

پایان ربع پهلوی در شورای همبستگی  
با خروج تعداد زیادی از اعضای شورای به‌اصطلاح همبستگی که دلیل اصلی آن روحیه خودکامه ربع پهلوی بوده است، کم‌کم، وجود این شورا و موجودیت آن زیر سؤال رفته است. تبلیغات وسیع درباره شورای همبستگی در برخی رسانه‌ها، اقدامات تبلیغی در دیدار با سران برخی کشورها که کیفیت آن نامشخصص است و کسی درباره سود آن برای انقلاب(!) در حال وقوع چیزی نمی‌داند و نیز برگزاری نشست‌های مختلف با صرف هزینه‌های سنگین لجستیکی و اداری با خروجی «تقریبا هیچ» ربع پهلوی را به این نتیجه رسانده است که به فکر کارکردن با گروه‌های سیاسی دیگر بیفتد تا شاید بتوانند تاج و تختی را که آرزو دارد و آن را ارث پدری‌اش می‌داند، به هر روش و شیوه‌ای که ممکن است زنده کند. برای پهلوی این مهم نیست که چه‌کسی یا کدام گروه و جریان سیاسی یا حتی کشور خارجی می‌تواند او را در رسیدن به این هدف کمک کند، بلکه این مهم است که تا زمانی که هنوز فرصت لذت‌بردن از پادشاهی را دارد(!) بتواند به این مقام برسد و ناکام از دنیا نرود. برای رسیدن به این هدف اگر لازم باشد دیدار با سران گروهک منافقین نیز راهی است که می‌توان آن را آزمود.

وقتی اسماعیلیون شازده را متهم می‌کند!
 طرفداران جریان‌های مختلف ضد‌انقلاب چه آنها که در داخل شورا نماینده داشتند و چه آنهایی که نماینده‌ای در شورای همبستگی نداشتند، با یکدیگر درگیر بودند و این سبب خروج برخی اعضا از شورا شد. دلیل این خروج را کسی بهتر از «حامد اسماعیلیون» نمی‌توانست افشا کند. دوم اردیبهشت‌ماه بود که او با انتشار متنی از کناره‌گیری‌اش از شورا خبر داد. او ربع پهلوی را عامل طاق‌شدن طاقتش و خروج از شورامعرفی و می‌گوید: «قرار بود ما کمیته‌های مختلف و مشخصی را برای هر اقدامی ایجاد کنیم. اگر قرار بود برویم و با کشورهای خارجی مذاکره کنیم، این کار باید با تصمیم جمعی و در قالب کمیته‌هایی که شکل می‌دادیم انجام می‌شد، اما این نشد.»  او توضیح بیشتری درباره چرایی این «نشد» ارائه می‌کند: «این خواسته‌ها اصلا حرف من تنها نبود. اکثر قریب به اتفاق اعضا این نظر را داشتند اما آقای پهلوی مقاومت می‌کرد.» اذعان به تکروی پهلوی در شورا اما تنها محدود به این موضوع نبود: «بحث‌های داخلی جمع به خارج از شورا منتقل می‌شد. آقای پهلوی در توییت‌هایی حرف‌هایی که قرار نبود به بیرون شورا برود مطرح  کرد.» اسماعیلیون به فشار پهلوی برای وارد‌کردن برخی افراد به داخل شورا اشاره می‌کند و این موضوع را خلاف مشی شورای همبستگی می‌داند: «سازوکاری برای اضافه‌کردن گروه‌ها و افراد تازه  نداشتیم. حتی درباره این موضوعات هم فکر نکرده بودیم اما او اصرار داشت این افراد اضافه شوند .» مشکلاتی که اسماعیلیون درباره آن حرف می‌زند شورا  را تا مرز انحلال برد. او در توییتر خود نوشت: «از ابتدا مشکلات و موانع در راه سازماندهی و طراحی و اجرای طرح‌های عملی در گروه سر بر آوردند.» و اعتراف کرده که عملا هیچ‌گاه همبستگی شکل نگرفت که حال بخواهد فرو بپاشد.

مهتدی ماند و حوضش!
رویای ایجاد کشور کردستان را می‌توان در اظهارات و رفتارهای یکی از اعضای شورای به‌اصطلاح همبستگی دید. عبدالله مهتدی، دبیر حزب تروریستی کومله در جمع هواداران خود می‌گوید: «از دیدگاه من امر مبارکی است که بگویم شرق کردستان بزرگ اما دوست دارم این را نیز بگویم که سیاستی که امروز تعیین می‌کنیم برمی‌گردد به کردستان شرقی یعنی کردستانی که در ایران قرار دارد. من بر این باور هستم که بیشتر اطرافیان رضا پهلوی فاشیست هستند و این را بارها هم گفته‌ام. هر‌زمان که لازم باشد بازهم به اطرافیان پهلوی حمله می‌کنم. در منشوری که در گردهمایی جورج تاون رونمایی شد، کلمه تمامیت ارضی و حفظ آن در منشور نیست و از این مورد که نباید تمامیت ارضی در منشور باشد، کوتاه نیامده‌ام.» تلاش مهتدی از سوی هیچ‌یک از اعضای شورای همبستگی با واکنشی روبه‌رو نشد. سکوت مهتدی با وجود ریزش 50درصدی اعضای شورای همبستگی شاید جدا از ضعف او در بیان دیدگاه‌هایش ناشی از آن باشد که او امیدوار است بتواند رؤیای کشور کردستان را عملی یا منشور مهسا کنند.

اصل ماجرای دعوای رضا با حامد
در چارچوب ائتلاف همبستگی، پهلوی خواستار جایگاهی فراتر از سایرین بود. او تلاش می‌کرد جایگاه خود را در شورا و میان دیگر اعضا برجسته‌تر کند و به این دلیل رویکرد تزریق نیروهای طرفدار خود به شورای همبستگی را در دستور کار قرار داد. درخواست وی برای ورود چهره‌های مورد نظرش به شورای اپوزیسیون از سوی دیگر اعضای شورا، به‌خصوص  اسماعیلیون مورد قبول واقع نشد تا پهلوی در اواخر فروردین‌ماه گلایه‌های خود را از شورای همبستگی آشکار کند و طیف طرفدارانش با حملاتی سهمگین به دیگر اعضای شورای همبستگی تلاش کنند تا «گربه را دم حجله بکشند». البته پیش‌تر مسائلی مانند حمایت اسماعیلیون از خانواده اعضای گروهک تروریستی «مجاهدین خلق» افتراق میان وی و پهلوی را آشکار ساخته بود. در این دعوا، منافقین با انتشار متنی منتسب به سرکرده خود با عنوان «درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری» تا جایی که توانستند به پهلوی تاختند. در مقابل هم «یاسمین پهلوی» همسر رضا پهلوی در توییتی ضمن ابراز ناخرسندی از اسماعیلیون به‌خاطر آنچه «دادخواهی خانواده مجاهدین» می‌خواند، خواستار تمرکز بر «قربانیان انقلاب مهسا امینی»! شد. سفر بدون هماهنگی ربع پهلوی به سرزمین‌های اشغالی هم بر آتش خشم اقدامات سر خود شازده پهلوی در شورای همبستگی افزود و کار را به جایی رساند که طیف‌های داخل شورا علیه هم موضع‌گیری کنند.

نکته
ائتلاف شتر، گاو، پلنگ

یک ائتلاف شتر، گاو، پلنگی که هیچ‌گاه نتوانست خواسته مردم ایران را نمایندگی کند و باوجود آنکه شعارشان دمکراسی و آزادی بود، اما نسخه‌شان برای مردم و ایران، جنگ، تحریم و تجزیه بود. لکه سیاه این همبستگی نیز سفر رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی بود که اختلاف میان جمع گردآمده در شورای همبستگی را آشکار کرد. پهلوی در سفر به تل‌آویو قصد داشت تفاوت خود را با دیگر اعضای شورای همبستگی نشان دهد و جایگاه خود را فراتر از دیگر گروه‌ها و چهره‌های اپوزیسیون بالا بیاورد. اما نه‌تنها نفوذش افزایش نیافت، بلکه موجب ازهم‌پاشیدگی همین ائتلاف نصفه‌نیمه شد که نخستین بازخورد آن، جدایی «حامد اسماعیلیون» از شورای همبستگی بود.

ائتلاف‌های بی‌نام و نشان
اینکه جمهوری اسلامی برای بی‌اثر کردن گروه‌های مخالف در شبکه‌های اجتماعی فعالیت کند، کمترین کاری است که یک نظام می‌تواند انجام دهد، اما سؤال اینجاست که چطور گروهی که در برابر بحث‌ها و حتی اتهامات شبکه‌های اجتماعی دوام نمی‌آورد قرار بود به آلترناتیو یک حاکمیت تبدیل شود؟ شیرین عبادی عملا پایان شورای همبستگی را اعلام کرده و گفته با این حال چندین گروه بزرگ و پرسابقه‌تر از این شورا با هم ائتلاف کرده‌اند و مشغول کارند. او ائتلاف شورای گذار، شورای تصمیم و حزب مشروطه ایران را در حال حاضر مهم‌ترین گروه اپوزیسیون جمهوری اسلامی می‌داند که مجموعا «۵۰۰ تا ۶۰۰‌نفر» عضو دارد. ائتلافی که شیرین عبادی از آن حرف می‌زند، درواقع میان 3 گروه از مخالفان جمهوری اسلامی شکل گرفته که وزن هیچ‌کدام از آنها (و جمع 3 تایی‌شان) به اندازه‌ای نیست که حتی نامشان را شنیده باشید.

بازگشت به اصل!
 با فاصله کمتر از 2 روز از نشست جورج تاون، تجمع هواداران منافقین در پاریس، حضور عنصر سفاکی چون پرویز ثابتی در گردهمایی پهلوی و نیز زد و خوردهای سلطنت‌طلبان و حامیان کومله که در تجمع هامبورگ به اوج رسید، واهی بودن ادعای همبستگی این افراد را آشکار ساخته بود.اعترافات اسماعیلیون نشان می‌دهد که حتی آن درگیری‌های خیابانی نه اقدامی صرفا از سوی هواداران بلکه ابزار فشار هر کدام از اعضا برای امتیازگیری و باج‌خواهی از سایرین بوده است. این رفتارها در کنار پناه بردن هر یک از این افراد نزد اربابان خود مانند سفر پهلوی به تل‌آویو و بازگشت اسماعیلیون نزد فرقه تروریستی منافقین، پرده از حقیقتی برمی‌دارد که طراحان جنگ ترکیبی علیه ایران ماه‌هاست به‌دنبال پنهان‌سازی‌ آن بوده‌اند؛ حقیقتی به نام سوریه‌سازی ایران که در لوای شعارهای به‌اصطلاح حقوق بشری و حمایت از زنان طراحی و پیگیری شده است.





 

این خبر را به اشتراک بگذارید