ذکر اهلبیت ع در گود
مریم مشکی
از اتوبوس که پیاده شدیم نصرالله حدادی، راوی گروه هم به ما پیوستند و همگی به سمت مجموعه ورزشی محمود نامجو به راه افتادیم. جلال ملکی، سخنگوی آتشنشانی و همکارانشان استقبال گرمی از ما کردند. کفشها را درآوردیم و وارد زورخانه شدیم. در ورودی زورخانه به شکلی بود که برای ورود باید کمی خم میشدیم و بالای آن با نام خدا و اشعار زیبایی مزین شده بود.
وسط زورخانه گود هشت ضلعی قرار داشت و اطراف آن کبادهها و میلهای شنا با نظم خاصی چیده شده بود. سمت راست در ورودی محل نشستن مرشد قرار داشت که به طرز زیبایی تزیین شده بود. روی دیوارهای زورخانه عکسهایی از پهلوانان قدیمی و شهدای آتشنشان خودنمایی میکرد. روی سکوها نشستیم و ملکی از زورخانه پهلوان محمود نامجو برایمان تعریف و بعد در مورد فعالیتهای ورزشی آتشنشانان و لزوم ورزیده بودن آنها صحبت کرد و اینکه در ورزش باستانی به واسطه بردن نام اهلبیت (ع) و ذکر صلوات و اذکار دیگر، ورزشکار انرژی مضاعفی برای انجام تمرینات دارد. نوبت به حدادی رسید او در مورد تاریخچه ورزش باستانی و اینکه در این ورزش هر عملی فلسفه و دلیلی دارد صحبت کرد:«گود زورخانه حرمت دارد و باید پاک و مطهر و با آداب و شرایط خاصی وارد آن شد. »
جایی که آب خنک میخورند
مقصد بعدی ما باغ موزه قصر در خیابان پلیس بود. زورخانه قصر، شبیه زورخانه آتشنشانی بود با تفاوتهایی مختصر. راهنمای موزه از تاریخچه باغ موزه برایمان گفت که ابتدا اراضی وسیعی بوده است که در زمان فتحعلیشاه در آن قصری ساخته میشود، و بعد در این محدوده زندان ساخته و بعدها توسط شهرداری بازسازی و به باغ موزه قصر تبدیل میشود. این تهرانشناس در مورد زندانیان سیاسی زندان قصر و مکانی بهعنوان زیر هشت برایمان تعریف کرد. اتاقی به شکل هشت ضلعی زیر زمین زندان که وقتی قصد شکنجه زندانیان را داشتند آنها را به این اتاق منتقل میکردند. این اتاق ویژگی خاصی داشت و صدای زندانیان هنگام شکنجه از بیرون آن شنیده نمیشد. همچنین قناتی از این اتاق عبور میکرده که آب خنکی داشته و زندانیان میتوانستند از آن استفاده کنند. اصطلاح « طرف رفته آب خنک بخوره » از همین جا شکل گرفته است.