غربزدگی، مرجعیت اجتماعی سلبریتیها
ابراهیم فیاض-عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران
گروههای مرجع در احساس نیاز جامعه به انتخاب سبک زندگی پدید میآیند و سبک زندگی، جامعترین مفهومی است که با تأثیرپذیری از گروههای مرجع شکل میگیرد و چهارچوبهای کلان زندگی افراد جامعه را تشکیل میدهد. مرجعیت اجتماعی سلبریتیها هم تحتتأثیر این نیاز بهوجود آمد اما وقتی به غربزدگی و غربگرایی دچار شد، بر سبک زندگی ایرانیان تأثیرات نامطلوبی باقی گذاشت که آثار آن را در ناآرامیهای اخیر دیدیم. سلبریتیها از اواخر دهه60 جریانی را طی کردند که به گروه مرجع اجتماعی تبدیل شدند و اوج مرجعیت این گروه را در سالهای اخیر شاهد بودیم. این جریان پس از دوران دفاعمقدس آغاز شد و سلبریتیها در دوره سازندگی در مسیر تبدیلشدن به مرجع اجتماعی قرار گرفتند. در این دوره فوتبالیستهایی که از نظر حرفهای برجستگیهایی داشتند و بهعنوان لژیونر به کشورهای اروپایی رفتند، از سویی باعث مطرحشدن ایران در ساختار فرهنگ جهانی و حضور کشور در رقابتهای بینالمللی ورزشی شدند و از سوی دیگر با صعود تاریخی به جامجهانی در میان مردم همبستگی اجتماعی بهوجود آوردند که به فوتبالیستها مرجعیت اجتماعی همراه با بعد حماسی بخشید.
با اوجگیری هنر هفتم در دهه70سلبریتیهای هنری وارد گروههای مرجع شدند و در نتیجه حضور آنها، گروههای مرجع سلبریتیها از حالت حماسی خارج و به بعد تفکری و هنری سینما نزدیک شد. هنر هفتم، همه هنرهای پیش از خود را در خودش جمع کرده بود و اندیشهپردازی گروه مرجع سلبریتیها از این زمان شروع شد. از آنجا که سینما آزمایشگاه تفکر و علوم انسانی است و باعث شکلگیری و تجسم علوم انسانی میشود، جامعه برای رشد فرهنگی و پویایی خود به این گروه مرجع مجال ظهور و بلوغ داد. سینماگران نیز مانند فوتبالیستها در عرصهها و جشنوارههای خارجی حضور پررنگی داشتند و سینمای مولف مورد توجه واقع شد. در این سینما فقط هنرپیشهها و بازیگران مورد اقبال قرار نمیگرفتند و کارگردانان و نویسندگان سینما بهشدت مهم شدند. در این فضا امثال ابراهیم حاتمیکیا و رضا میرکریمی که کارگردانان بعد از انقلاب هستند، اوج گرفتند.
بعد از این مرحله، هنر موسیقی کشور در مسیر بلوغ قرار گرفت و موزیسینها و خوانندگان هم به گروههای مرجع سلبریتیها راه پیدا کردند. موسیقی، هنری است که در بستر آن فکر و فلسفه شکل میگیرد. این هنر بهدلیل اینکه با حس شنوایی سر و کار دارد، بلافاصله قدرت تخیل و تفکر را اوج میدهد و بر همین اساس موسیقی بهشدت تفکرساز است.
ساختار واقعی گروههای مرجع سلبریتیهای ایرانی در این جریان ارزشمند شکل گرفت اما با تلاشها و زمینهسازی غربیها این گروه مرجع به بستری برای ورود غربگرایی به فرهنگ کشور تبدیل شد. ژان کازنو در کتاب «جامعهشناسی ارتباطات جمعی» از اصطلاح شخصیتهای انتقالی استفاده کرده است. این شخصیتها فرهنگ غرب را به کشورهای غیرغربی منتقل میکنند. در میان سلبریتیها طیفی غربگرا وجود داشتند که در جریانات اجتماعی و فرهنگی، نقش شخصیت انتقالی را ایفا کردند؛ مثلا تعدادی از لژیونرهایی که با زندگی در کشورهای اروپایی گرایشهای غربگرایانه پیدا کرده بودند، در مرجعیت اجتماعی خود اشاعهدهنده همین فرهنگ بودند. در سینما نیز عدهای هویت ایرانی خود را به بدترین شکل ممکن دستمایه مطرحشدن در جشنوارههای خارجی قرار دادند. این فیلمسازان با ساخت و نمایش آثاری که کاملا ضدتمدن و مدنیت ایرانی بود و سیمای جامعه ایرانی را عقب افتاده، بحرانزده، فقیر و خشونتطلب نشان میداد، در خدمت غرب و ترویج فرهنگ ضدایرانی قرار گرفتند. در عرصه هنر، موسیقی کشور فرانسه برای ایجاد گرایشهای غربی در هنرمندان این عرصه، سرمایهگذاری زیادی کرد که اعطای نشان شوالیه به موزیسینهای ایرانی حرکتی در همین راستا بود. البته در همه عرصههای هنری و ورزشی سلبریتیهایی بودند که فرهنگ خود را حفظ کردند و زیر بار غربگرایی نرفتند. اما تعدادی از سلبریتیها هم نتوانستند از غربگرایی دور بمانند و نهتنها خودشان به این فرهنگ دچار شدند بلکه بهعنوان مرجع اجتماعی به اشاعه و ترویج فرهنگ بیگانه پرداختند. پس از ناآرامیهای اخیر که بعد از فوت مهسا امینی رخ داد، غربگرایی رو به زوال گذاشت و مرجعیت اجتماعی سلبریتیها هم در حال فروپاشی است. در این ناآرامیها مردم مشاهده کردند که بر اثر غربگرایی دولتهای گذشته، کشور به اندازهای دچار تورم انفجاری و از همگسیختگی فرهنگی شده که دولت فعلی هم با وجود تغییر نگاه و پرهیز از غربگرایی در کاهش آثار دولتهای گذشته دچار مشکل شده است. مردم دیدند همان کشورهای بیگانه که ناآرامیها را هدایت میکردند سعی میکنند در جامعه ایرانی ناامیدی و التهاب ایجاد کنند.