بساط بلال و بستنی قیفی در تجریش
20 سال زندگی در شهرک آتی ساز
مسعود فروتن، مجری و کارگردان نامآشنای سینما و تلویزیون ایران که از 20سال پیش در شهرک آتیساز زندگی میکند، معتقد است برای آدمی که تنها زندگی میکند هیچ جا مثل شهرکها امن نیست؛ چون هرکسی که وارد شهرک شود باید از نگهبانی عبور کند و شناسایی شود. اگر وسیلهای خراب شد، تأسیسات شهرک آن را تعمیر میکند. این هنرمند پیشکسوت که متولد آمل است و دوره کودکیاش را در تهران گذرانده، خاطرات بسیاری از کوچهپسکوچهها و محلههای قدیم تهران دارد: «نخستینبار که تهران را دیدم سال1333بود. 9سال داشتم که همراه خانوادهام به تهران آمدم. دیدن خیابانی که آسفالت بود و خاکی نبود برای من خیلی جالب بود. بار دوم برای عروسی خواهرم به تهران آمدم. وقتی برای خرید کفش به سرچشمه و سپهسالار رفتم دیدم چقدر خیابانها تمیز است. آدمها لباسهای شیک پوشیدهاند. دیدن کفاشیها و مغازههای دیگر که کنار هم ردیف شده بودند برای من خیلی هیجانانگیز بود. چندماه بعد از دماوند که محل زندگی ما بود به تهران آمدم تا خواهرم روزها تنها نباشد. این چندماه برای من پر از خاطرههای شیرین از دیدنیهای تهران است. بعدازظهرها شوهرخواهرم ما را به جایی از تهران برای گردش و تفریح میبرد. آن سال من با تجدد و تمدن آشنا شدم. نخستینبار سینما دیدم، به تئاتر رفتم و حتی غذا خوردن در بیرون از خانه را تجربه کردم. جاهای دیدنی که رفتیم در ذهن من به یادگار مانده است.» خاطرات این هنرمند پیشکسوت از شمیرانگردی هم شنیدنی است: «آخر هفتهها برای تفریح به شمیران و سرپل تجریش میرفتیم. یادم هست نخستینبار در تجریش بستنی قیفی خوردم. تا قبل از آن بستنی قیفی ندیده بودم و اصلاً نمیدانستم چطور باید آن را دستم بگیرم و بخورم. پایین بستنی را که خالی بود، گرفتم؛ طوری که بستنی از روی نان به زمین افتاد و اشکم را درآورد. البته دوباره برای من بستنی خریدند، اما این خاطره برای من ماندگار شد. تجریش محوطه وسیع و زیبایی بود. بساط گردویی و بلالیها داغ بود و صدای فروشندهها فضا را پر میکرد.سر پل تجریش محلی برای گشتوگذار و هواخوری بود؛ محلی که مردم از تهران میآمدند تا نفسی تازه کنند.»