ماجرایی اسرارآمیز در پارک ملی گلستان
پارک ملی گلستان قدیمیترین پارک ملی ایران است و زیستگاه پستاندارانی چون خرس قهوهای و پلنگ. این روزها پارک ملی هم اوضاعی بهتر از جنگلهای هیرکانی ندارد، شکارچیان این بار به پارک آمدهاند تا قارچ شکار کنند. تا بالاترین نقطه پارک هم برای دیدن خرس رفتیم ولی انگار خرسها هم از باد ترسیده و در جایی پناه گرفته بودند. در داخل منطقه حفاظت شده پارک ملی گلستان تلفنی به مسئول پارک شد که ما را شگفتزده کرد. از او خواستیم برای کشف ماجرا همراهیاش کنیم. داخل جنگل محیطبانان سنگچینهایی گذاشته بودند تا مسیر را پیدا کنیم. کمکم بوی تند تعفن به مشاممان رسید. پشت درختی آن طرفتر بو آنقدر تند شد که توان تحملش نبود. خدای من، خرسی بزرگ با دهانی باز و دستها و پاهایی رو به آسمان زیر درخت آرمیده بود. گویی در آخرین لحظه کمک خواسته بود. پنجههایش را قطع کرده بودند و شرایطش طوری نبود که برای تشخیص علت مرگ جابهجایش کنند. آه از نهادمان بلند شد. خرسی به بزرگی خرس گریزلی در جنگلهای هیرکانی زندگی میکرده و دیدنش در این شرایط هم برایمان شگفتآور بود. شاید اگر محیطبانان توان و امکاناتشان صرف قارچ ترافل نمیشد اکنون این خرس زنده بود و ما از دیدنش خرسند بودیم.