بندهایی در اساسنامه جدید هیأتهای فوتبال استانی، بسیار خبرساز شدهاند. دلیل اوجگرفتن انتقادها نسبت به این بندها در اساسنامه چیست؟ آیا فدراسیون فوتبال تلاش میکند تا مانع ورود چهرههای فوتبالی به هیأتهای فوتبال شود؟ آیا ترجیح مدیران فوتبال ایران واقعا این است که افراد سیاسی هیأتهای فوتبال را در اختیار داشته باشند؟ رابطه فدراسیون و هیأتهای فوتبال، همیشه محل انتقاد بوده است؛ چراکه فدراسیوننشینان نقش مهمی در وضعیت کاری روسای هیأت فوتبال دارند و در نهایت هم همین روسای هیأت فوتبال هستند که با رأیدادن در مجمع، تکلیف فدراسیون را روشن میکنند. آیا واقعا دو طرف این ماجرا در تلاش برای ابقای یکدیگر و مانعتراشی برای چهرههای باسابقه در فوتبال ایران هستند؟
2 بند باورنکردنی
در صفحه ماقبل پایانی اساسنامه جدید هیأتهای فوتبال که به امضای شخص رئیس فدراسیون و همچنین دبیرکل فدراسیون فوتبال رسیده، شرایط ورود افراد به انتخابات این هیأتها اعلام شده است. در میان این بندها، 2بند مربوط به چهرههای فوتبالی هستند و نهایت سختگیری در مورد این افراد لحاظ شده است. تنها بازیکنانی میتوانند برای ریاست هیأت فوتبال اقدام کنند که سابقه 50بازی ملی یا بیشتر را در کارنامه داشته باشند. تعداد ستارههای فوتبال در هر نسل با چنین سابقهای بسیار محدود است. اصلا چهکسی گفته که یک فوتبالیست، حتما با سابقه حضور در تیم ملی تعریف میشود؟ آیا بازیکنی که سالها در لیگ برتر ایران درخشیده اما بهدلیل ترافیک بالای فهرست تیم ملی به این تیم دعوت نشده، از نگاه مدیران فدراسیون شایستگی ریاست هیأت فوتبال را ندارد؟ در مورد مربیان هم ماجرا بسیار عجیب بهنظر میرسد. تنها مربیانی میتوانند برای ریاست هیأت فوتبال اقدام کنند که حداقل 10فصل یا بیشتر در سطح اول فوتبال ایران مربیگری کرده باشند. در این بند مشخصا کلمه لیگ برتر قید شده است. آن هم درحالیکه تنها 22سال از زمان شروع لیگ برتر ایران سپری شده است. جالب اینکه برای مدیران سیاسی، اصلا چنین سختگیریهایی وجود ندارد. افرادی که سابقه حضور در فدراسیون را دارند، مدیران نظامی و انتظامی و حتی افرادی که در شهرداری، فرمانداری و استانداری فعال بودهاند، بهراحتی میتوانند به انتخابات هیأت فوتبال ورود کنند. شانس این افراد برای پذیرفتهشدن بهعنوان نامزد هیأتهای فوتبال، خیلی بیشتر از چهرههای شناختهشده فوتبال ایران است!
چه کسانی از فیلتر رد میشوند؟
در میان فوتبالیها، افراد بسیار کمی میتوانند از این قیف معیوب عبور کنند. برای مثال، در بین همه مربیان شاغل در لیگ برتر، فقط یحیی و مهدی تارتار واجد شرایط مدنظر هیأت فوتبال هستند. هر دو مربی هم بهتازگی واجد شرایط شدهاند! با توجه به قوانین درنظر گرفته شده، فرهاد مجیدی که استقلال را قهرمان لیگ برتر کرده نمیتواند برای ریاست هیأت فوتبال اقدام کند اما فردی که چند سال شهردار یک شهر بوده، چنین قابلیتی دارد. در مورد بازیکنان هم اوضاع به همین منوال است و همین موضوع در مورد بازیکنان هم صدق میکند. با این حساب، چهرههایی مثل ابراهیم شکوری یا سعید دقیقی که سابقه مدیریت فوتبالی را دارند، نمیتوانند در هیأت فوتبال باشند. حتی بازیکنی مثل وحید هاشمیان نیز به زحمت 50بازی ملی دارد و بهسختی میتواند خودش را به این جایگاه برساند. نکته کلیدی اما این است که بازیکنانی با این تعداد بازی ملی و مربیانی با این تجربه کار در لیگ برتر، اصلا تمایلی به حضور در هیأت فوتبال ندارند!
فوتبال یا سیاست؛ یک تردید مشترک
فدراسیون با بندهای جدیدش عملا راه ورود فوتبالیهای علاقهمند را به هیأتهای فوتبال مسدود کرده است. البته که مدیران فوتبالی هم گلی به سر فوتبال ایران نزدهاند. نمونهاش انصاریفرد و پرسپولیس یا فتحاللهزاده و استقلال. با این حال مدیران سیاسی هم در این سالها فقط به اعتبار فوتبال ایران لطمه وارد کردهاند و بس.
هیأت ضدفوتبال!
در همینه زمینه :
سوژه روز