پیشنهادی به رهبری نداده بودم
عباس آخوندی؛ وزیر سابق راه
در یادداشت ۴اردیبهشت۱۴۰۲ روزنامه همشهری زیر عنوان «وصلههای نچسب روی تاریخ» نوشته آقای عبدالمطهر محمدخانی، رئیس مرکز ارتباطات و امور بینالملل شهرداری تهران 2دروغ و افترای آشکار انتشار یافته است. از اینرو از شما میخواهم که ضمن انتشار این متن وفق قانون مطبوعات از اینجانب عذرخواهی کنید در غیراین صورت این حق برای اینجانب محفوظ است که به دادگاه علیه شما شکایت برم.
نویسنده ضمن یک دروغ و افترای آشکار میگوید عباس آخوندی باجناق این کاندیدای شکست خورده که از قضا وزیر مسکن هاشمیرفسنجانی یعنی دولت وقت بود خود را به بیت رهبری رساند و پیشنهاد ابطال انتخابات و مردود دانستن رأی ۲۰میلیونی مردم را مطرح کرد. پاسخ منفی آیتالله خامنهای به او آنقدر تند و با عتاب بود که بعدها خود ایشان گفت آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد. نامبرده یک دروغ را به اینجانب نسبت میدهد و دروغ دیگر را به رهبری. دروغ نخست اینکه من به بیت رهبری رفتهام و پیشنهاد ابطال انتخابات را دادهام موضوعی که از اساس جعل است. نه من به بیت رهبری رفتم و نه هیچ پیشنهادی به ایشان دادم آنچه من کردم تأیید انتخابات و تدوین پیشنویس متن تبریک جناب آقای ناطق نوری به جناب آقای خاتمی بود که پیش از اعلام نتیجه انتخابات در روز ۳خرداد۱۳۷۶ انتشار یافت و همگان از متن آن آگاهی دارند. و این از افتخارهای انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، آقای ناطق نوری و اینجانب است. دروغ دوم در مورد پاسخ منفی، تند و با عتاب آیتالله خامنهای به اینجانب است و انتساب این جمله به ایشان که «آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد.»
و اینکه «این خاطره و آن دلخوری را رهبری کجا تعریف کرد؟ روز دوشنبه ۲۵خرداد سال۸۸ در جلسه با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری همان سال.» وقتی رفتنی به بیت رهبری و پیشنهادی در میان نبوده، بنابراین پاسخی و عتابی هم در میان نبوده است این دروغی آشکار است. از آنجا که دروغگو کمحافظه میشود وی دروغ خود را به صحبتهای رهبری در جلسه با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری همان سال در ۲۵خرداد مستند میکند. نخست آنکه جلسه ۲۵خرداد نبود ۲۶خرداد بود و دوم آنکه مطالبی که رهبری و دیگر افراد ازجمله من درباره انتخابات۱۳۸۸ گفتیم در کتابی بهنام «فتنه تقلب» انتشار یافته است.
در ابتدای آن جلسه بنا بر متن این کتاب رهبری گفتند که ترتیب «این جلسه را من این جوری فکر کردم که هرکدام از مجموعههایی که در اینجا جمع شدهاید - چه مجموعههای مربوط به دستگاههای رسمی کشور مثل وزارت کشور و شورای محترم نگهبان و چه مجموعههای مربوط به ستادهای نامزدهای مختلفی که در مسئله این انتخابات فعال بودهاید - از هرکدام از این مجموعههای چندگانه یک نفر حرف دلش و آن چیزی را که در اعماق روحش هست همان را در دقایق کوتاهی بر زبان بیاورد هیچ تقیه و ملاحظهای هم نکنید؛ نه از من و نه از دیگر مجموعههایی که اینجا هستند.»
در ادامه پس از اینکه نمایندگان ستادها سخنانشان را ایراد میکنند، «رهبر انقلاب، ختم رسمی جلسه را اعلام میکنند اما میگویند: «من با دوستان اگر خواستند مینشینم و صحبت میکنم.» دوربینهای تلویزیون به خواست رهبری از اتاق خارج میشود.»(ص۲۳) بنابراین آنچه از این جلسه با جزئیات فراوان انتشار یافته است قاعدتا از سوی دفتر ایشان بوده است چون کس دیگری به آنها دسترسی نداشته و پس از انتشار هم موضوع تکذیب نشده است و از قضا تلویزیون بارها بریدههایی از صحبتهای مرا در این جلسه بهصورت گزینشی انتشار داد که با هدف قلب ماهیت بود که فعلا به آن نمیپردازم. به هر روی اگر رهبری مطلب ادعایی نویسنده درباره من را در این جلسه گفتهاند قاعدتا باید در این کتاب یافت شود. نویسنده موظف است که آدرس آن را در این کتاب و یا هرجای دیگر دقیقا بگوید. خوشبختانه این کتاب در دسترس همگان هست. و اما مطلبی که من درباره انتخابات ۱۳۷۶ و ۱۳۸۸ در این جلسه گفتم و پاسخ رهبری به صحبتهای من در این کتاب عینا موجود است و نشان میدهد که مطالبی که ایشان به من و رهبری نسبت داده است کاملا دروغ است. من متن کتاب را در زیر میآورم با این توضیح که من به نوار صحبتهای جلسه دسترسی ندارم، لیکن با مضمون مطالب انتشاریافته موافقم، بنابراین اگر ویرایشی در گفتهها شده به اصل مطلب لطمهای نمیزند و اما روایت این کتاب از گفتههای من در این جلسه به شرح زیر است:
[خاطره نیمه شب ۲خرداد۱۳۷۶:
«حدود ساعت یک نصف شب معلوم شد که در واقع آقای خاتمی رأی را دارند من در ستاد انتخابات وزارت کشور بودم خبر رسید که عدهای میخواهند از میدان هفتتیر حرکت کنند به وزارت کشور و بگویند ما نتیجه انتخابات را قبول نداریم من آن وقت فکر کردم که چه کار میشود کرد؟ رفتم منزل و یک پیام تبریکی نوشتم برای آقای خاتمی و اول صبح - ۷صبح - رفتم خدمت آقای ناطق و به آقای ناطق گفتم که این پیام را شما امضا بکنید؛ همین الان بدهید صداوسیما ایشان گفتند هنوز نتایج آرا اعلام نشده گفتم من میدانم که آقای خاتمی برنده انتخابات است و اگر شما این پیام تبریک را ندهید ممکن است یک عدهای بخواهند اغتشاش کنند، آشوب کنند و ایجاد مشکل کنند؛ خوب است که شما این پیام تبریک را امضا کنید ایشان امضا کردند و در واقع پیام تبریک ایشان فکر میکنم ساعت دهونیم- یازده منتشر شد قبل از اینکه وزارت کشور نتایج کلی آرا را ساعت ۲بعدازظهر روز شنبه پس از انتخابات قرائت بکند.»
این مقدمهای است برای حرف اصلی او:
«ولی آقای خامنهای! ایندفعه بهنظر من مشکل فساد در مقدمات انتخابات است که من صبح خدمت آقای کدخدایی هم عرض کردم. متأسفانه این دفعه شورای نگهبان در مقدمات انتخابات خوب مراقبت نکردند وگرنه من با حضرتعالی موافقم که صندوقها را بیست بار هم بشمارند نتیجه آرا عوض نخواهد شد اگر صندوقها را باز شماری کنند خیلی اتفاقی رخ نمیدهد؛ ممکن است یک کمی اینور و آنور بشود. ولی در مقدمات انتخابات مشکلات بسیار زیادی هست که در واقع همان جو بیاعتمادی را که آقای دانشجعفری گفتند ایجاد کرده و کسی نمیتواند زیر بار نتیجه انتخابات برود. من خواهشم از حضرتعالی این است که شورای نگهبان را موظف بفرمایید که مقدمات انتخابات را پیش از روز رأی و صندوق مورد توجه قرار بدهد؛ چون آنها بسیار مهمتر از خود روز رأیگیری است.»
رهبر انقلاب پاسخ میدهند:
«اگر چیزی باشد که یک الزام قانونی برای شورای نگهبان یا برای نظام ایجاد کند حرفی نداریم؛ آن را هم رسیدگی کنند بررسی کنند [اما] بالاخره آقای آخوندی! مرجع شورای نگهبان است. [در این]مسائل بایستی منطقی و دور از احساسات [باشیم]؛ بهخصوص در شرایطی مثل شرایط ما الان شرایطی نیست که ما احساساتمان را اجازه بدهیم که بیمهار هرکاری میخواهد بکند؛ نه شرایط حساسی است حساس بودنش هم برای شخص من یا برای یک گروه خاصی نیست برای همهتان است؛ چون همه شما بچههای انقلابید برای انقلاب زحمت کشیدید، خون دلی خوردید؛ همینطور که آقای الویری گفت راست میگوید ایشان.»](صص50-49)
متأسفانه شورای نگهبان هیچگاه بهگفته رهبری در اینباره اعتنا ننمود و نه پیش از روز اخذ رأی و نه پس از آن به مقدمات انتخابات رسیدگی نکرد و از این رهگذر بزرگترین ظلم را در حق مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن روا داشت چرا که اگر در جریان انتخابات مطابق قانون اساسی بر روند انتخابات نظارت میکرد با توجه به دروغها و افتراهایی که محمود احمدینژاد در مناظره تلویزیونی ۱۳خرداد۱۳۸۸ با میرحسین موسوی به اشخاص وارد ساخته بود و مرتکب عمل مجرمانه بهصورت آشکار شده بود، صلاحیتش برای شرکت در انتخابات سلب میشد و میبایست از سیاهه اخذ رأی حذف میگردید، این موضوعی است که تلویحا توسط رئیس قوه قضاییه وقت مرحوم آیتالله شاهرودی در همان زمان بدان اشاره شد. من این موضوع را رسما به آقای کدخدایی عضو شورای نگهبان در روز ۲۱خرداد۱۳۸۸ در محل شورای نگهبان اعلام کردم و شورای نگهبان بدان بیتوجهی کرد و اگر بعد از اخذ رأی به مقدمات انتخابات رسیدگی میشد با توجه بهگفته رهبری و با توجه به اینکه این امر یک الزام قانونی برای شورای نگهبان و نظام بود و رهبری گفتند که ما حرفی نداریم قاعدتا انتخابات۱۳۸۸ میبایست بدون حضور احمدینژاد تکرار میشد، لیکن شورای نگهبان هیچگاه به آن رسیدگی نکرد و شد آنچه شد.