
میراثدار بلوچدوزی
همهچیز درباره کسبوکاری که روستای قاسمآباد سیستان و بلوچستان را سرپا نگه داشته است

مائده امینی
خبرنگار
«با چنگ و دندان خودمان را تا این لحظه نگه داشتهایم. » این جمله چندبار بر زبان زینب نوروزی میآید؛ کارآفرینی که برای بیش از 200نفر از زنان روستای «قاسمآباد بمپور» از توابع مکران استان سیستان و بلوچستان، شغل ایجاد کرده و حالا بهدنبال ثبات و توسعه است اما از اینهمه جنگیدن خسته شده. بیش از 10سال است کارگاه خودش را راه انداخته و میخواهد به یک «برند» تبدیل شود. زینب در فکر صادرات است. میگوید بازار داخلی برای تأمین مخارج کارگاه کفاف نمیدهد چراکه افغاندوزی و دلالدوزی با قیمتهای پایینتر امان تولیدکننده واقعی را میبرد. زینب میگوید معیشت و اقتصاد زنان و دختران بلوچ فراموش شده در حالی که چرخ اقتصاد روستای ما با دست زنان و غالبا از طریق بلوچدوزی میچرخد؛ وقتی هنوز هیچیک از زنان روستا، بیمه نشدهاند... امروز همشهری با زینب درباره فرازونشیبهای کسبوکار قدیمیاش به گفتوگو نشسته است.
کسبوکار شما باعث شده که چرخ اقتصاد روستای قاسمآباد را زنان بچرخانند. آیا این سوزندوزی همان سوزندوزی زمان مهتاب و فرح است یا ماجرا فرق کرده؟
اینکه میگوییم بار اقتصاد روستای ما بر دوش زنان است شعار نیست، واقعیت است. مردان به دلایل مختلفی در روستای ما و حتی روستاهای اطراف از کار بیکار شدهاند و زنان دیگر نان آور خانههایشان هستند اما اینکه چطور هنوز میتوان سوزندوزی کرد و برای فروش آن بازار داشت به استراتژی کاری برمیگردد. ما با همان شیوه سنتی شروع بهکار کردیم اما بعد از مدتی به کاربردی کردن محصولات روی آوردیم. از تکه پارچههای سوزندوزی شده با کیفیت بالا در دستبند، روسری و شال، بند دوربین و... استفاده کردیم.
از روزهای ابتدایی تاسیس کارگاهتان برایمان بگویید.
با 3میلیون تومان سرمایه و مقداری نخ و پارچه شروع بهکار کردم. دوران کودکی بلوچدوزی را از مهتاب آموختم. آن زمان سازمان صنایعدستی سفارشدهنده اصلی به زنان و دختران روستا بود و مهتاب هم قرارداد استادکاری با صنایعدستی داشت. درس و دانشگاه که تمام شد، سفارش تولید از سازمان صنایعدستی هم متوقف و کمکم روستای ما جولانگاه دلالانی شد که بیشتر و بهتر از ما به بازار فروش دسترسی داشتند. کار به جایی رسید که دلالان بازار را در دست گرفتند و بهاستثمار زنان بلوچدوز روی آوردند.
سال٨٦ تصمیم گرفتم مستقل شوم و رویه رفتاری با زنان زحمتکش روستا را تغییر دهم. نخ و پارچه مورد نیاز را با سختیهای مختلف از زاهدان و ایرانشهر تهیه کردیم. زمستان که شد با یک وام ٣میلیون تومانی از صندوق توسعه تعاون شروع بهکار کردم و امروز اینجا ایستاده ام؛ آن کارگاه کوچک 35نفره را 200نفره کرده و با چنگ و دندان نگه داشتهام.
قیمت یک لباس فاخر که بلوچدوزی شده باشد گاهی آنقدر بالاست که از توان پرداخت برخی از اقشار جامعه خارج میشود. در کارگاه شما قیمتها چگونه است؟ و این گرانی از چه نشأت میگیرد؟
برای درست کردن هر دست لباس بلوچی ماهها زمان لازم است. کسی که میخواهد یک دست تمام و کمال تحویل دهد گاهی بیش از 4ماه، روزی بیش از 6 ساعت وقت میگذارد. طبیعی است که قیمت تمامشده آن از یک لباس معمولی بالاتر میرود. قیمت بلوچدوزیها از سانتیمتری 600تومان شروع شده و بسته به نوع آن بیشتر میشود.
با چه موانعی برای توسعه کارگاه کنونیتان مواجه هستید؟ از لابهلای حرفهایتان میفهمم که انگار خسته و کلافه شدهاید. چرا؟ مشکل چیست؟
مشکل اصلی ما بازار است. یکی از با کیفیتترین و اصیلترین سوزندوزیهای بلوچ را بهدست زنان تولید میکنیم اما بهخاطر قیمت پایین نمونههای افغاندوزی و دلالدوزی محصولات ما بازار مناسبی برای فروش ندارد.
از طرفی زنان سوزندوز بیمه نشدهاند. ما سالهاست که درباره این مشکل با رسانهها حرف میزنیم، از مسئولان درخواست میکنیم اما هنوز در بر همان پاشنه سابق میچرخد. بیش از 200نفر از زنانی که نان آور خانههایشان هستند بدون آنکه بیمه شده باشند ساعتها و ساعتها روی پارچهها کار میکنند و اکثر آنها بعد از مدتی دچار مشکل بینایی یا عضلانی میشوند. نه تأمین اجتماعی پاسخگوست و نه میراث فرهنگی.
یعنی تا الان هیچیک از نیروهای شما را هیچ نهاد یا سازمانی بیمه نکرده است؟
خیر. هر سال که به امروز و فردای مسئولان میگذرد، یک سال به سن سوزندوزهای ما اضافه میشود... اگر قرار باشد مانند مهتاب نوروزی یا شهناز در 4سال آخر عمرشان بیمه شوند، چه فایدهای برای آنها دارد؟
فکر میکنید با سرمایهگذاری روی این کسبوکار، چقدر اشتغال برای روستای شما و حتی روستاهای اطراف بهوجود بیاید؟
خیلی زیاد؛ شاید 90درصد زنان روستا. سوزندوزی بلوچ برای این خطه دیگر صرفا یک هنر اصیل نیست. معیشت روستاییان بسیاری از این طریق تأمین میشود اما مسئولان ما همچنان نسبت به این هنر اقتصادی بیاهمیتاند.
هرگز برای جذب سرمایهگذار خارجی تلاش کردهاید؟
اغلب سرمایهگذاران جذب نام مهتاب میشدند تا واقعیت بازار. بلوچدوزی آنطور که باید و شاید شناخته نشده است. در واقع ما درصدد ساخت یک کارگاه متمرکز با امکانات رفاهی برای زنان سوزندوز هستیم تا هم بلوچدوزان در شرایط استاندارد اثر نهایی را تولید کنند و هم با توجه به ثبت سفارش خارجی به میزان و روند تولید نظارت دقیق داشته باشیم.
تا به حال درخواست وام دادهاید؟
مدتی میشود که از اسپانسر یا حامی مالی ناامید شده و سراغ وام رفتهام. درخواست یک میلیارد تومان وام دادهام تا هم کارگاه را بسازم و هم بتوانم پیش از آنکه کار را بهطور جدی شروع کرده و به فروش و سوددهی برسیم، دستمزد شاگردانم را بدهم تا نانی در سفره داشته باشند و برای کار کردن انگیزه بگیرند. امیدوارم مسئولان سنگ اندازی نکنند.
دستمزد زنان کارگاه شما بهطور میانگین چقدر است؟
دستمزد زنان سوزندوز به نسبت زمانی که روی یک لباس میگذارند، قابل توجه نیست. زنان بلوچ برای تمام کردن یک دست کامل لباس بلوچی بین یک تا یک میلیون و 500هزار تومان دریافت میکنند در حالی که همانطور که گفتم آماده کردن این دست لباس بیش از 4ماه زمان میبرد.
کشور ما، کارمند دوست و کارمند پرور است. در حالی برای بیمه کردن زنان سوزندوز بهعنوان پاسداران هنر ایرانی، همتی وجود ندارد که کارمندان در شهرهای مختلف به راحتی استخدام میشوند و 4برابر یک سوزندوز حقوق و مزایا دریافت میکنند.
سوزندوزی شغل سختی است. چند سال یک نیروی کار میتواند در این حوزه کار مفید کند؟
واقعیت این است تا وقتی که چشم کار میکند و کمر و ستون فقرات اجازه میدهد میتوان کار کرد اما معمولا اگر هنگام شروع کار، نیروی تازه وارد سالم باشد میتوان گفت که در ادامه هم خوب دوام میآورد، ما سوزندوز بلوچ 60ساله هم داریم.
بهنظر میرسد شما اخیرا بهدنبال «برند» شدن هستید، فکر میکنید موفق شوید؟
بله. سوزندوزی بلوچ باید برند شود. لباسهای سوزندوزی شده، آثار فاخر ایرانی هستند که قابلیت صادر شدن به کشورهای مختلف را دارند اما وقتی هنوز در کشور خودمان یا حتی پایتخت آن تهران این هنر اقتصادی نه معرفی شده و نه گرامی داشته میشود، نمیتوان انتظار داشت که مردم کشورهای دیگر خریدار این هنر باشند.
تمام امید روستای ما و بسیاری دیگر از روستاهای اطراف ما «سوزندوزی» است. شغل غالب مردان روستای قاسمآباد و خیلی دیگر از روستاهای سیستان و بلوچستان، کشاورزی و دامداری بوده که حالا با فراگیر شدن خشکسالیها از بین رفته است. اگر برند شویم، نهتنها تولید داخلی برای ما آسانتر میشود بلکه میتوان به این امید داشت که کل استان با شکل گرفتن مزایای احتمالی سراغ فراگرفتن سوزندوزی و صنایعدستی بیایند و کار و کسبی فارغ از کشاورزی در این نواحی متولد شده و رونق بگیرد تا بتوان آنرا به دوبی، عمان و حتی کشورهای اروپایی صادر کرد.